1. مهمان گرامی، جهت ارسال پست، دانلود و سایر امکانات ویژه کاربران عضو، ثبت نام کنید.
    بستن اطلاعیه

نقد کتاب اگر خورشید بمیرد ؛ اوریانا فالاچی

شروع موضوع توسط Anoosh ‏30/5/21 در انجمن معرفی شخصیتها، زندگینامه و کتاب

  1. کاربر ویژه ゚・*.✿کاربر فعال✿.*・゚ ~✿~

    تاریخ عضویت:
    ‏18/4/19
    ارسال ها:
    8,839
    تشکر شده:
    27,837
    امتیاز دستاورد:
    118
    جنسیت:
    مرد
    در این کتاب اوریانا به آمریکا سفر می کند تا در باب سفر به ماه که بحث داغ روز است تحقیق کند . این کتاب شرح سفر اوست مصاحبه با فضانوردان ، عقایدشان در مورد آینده ، بهای پیشرفت ، ........ نحوه آزمایش های فضایی و انتخاب فضانوردان ، ........ از این نظر که بخواهید اطلاعاتی در مورد ماه و سفر به کرات به دست بیاورید جالبه مثلا واقعا با خوندن این کتاب یک دفعه به ذهن آدم می یاد فضانوردی که داره می ره بالا می دونه ممکنه برنگرده و واسه همیشه تو ماه تنها بمونه نظرش چیه ؟ اگه تو راه بمیره حاضره جسدش را تو خلا رها کنند که تا ابد بگرده ....... و کلا سوال های قشنگ و جذابی که یک دفعه به ذهن می یاد .
    شاید خیلی جو گیر شدم ولی همه اش فکر می کنم چه زندگی بی معنی دارم وقتی هیچ احتمالی برای سفرم به ماه وجود نداره خلاصه از این دید خیلی کتاب خوبیه و یک عالمه پرسش ها و روزنه های جدیدی توی ذهنتون ایجاد می کنه اما از لحاظ دیگه دقیقا رو اعصاب ادمه یعنی کاملا این خانم کتاب را به عنوانی جایی برای تصفیه حساب های شخصیش در نظر گرفته و از هر کی خوشش نیومده هر چی دلش خواسته بارش کرده . یک سوء استفاده تمام عیار از قلم . بیش از حد هم طولانیش کرده

    من اگه فضانورد بودم و می دونستم دیگه نمی تونم روی زمین برگردم هیچ وقت خودم را نمی کشتم تا اخرین لحظه زندگی می کردم و به زمین نگاه می کردم اگه توی راه می مردم حتما می گفتم جسدم را توی فضا رها کنند و با همه وجودم و با همه ناممکنیش ارزو می کنم یک روز برم روی ماه سیاه رنگ قدم بزنم و از اونجا به زمین عزیز رنگی نگاه کنم

    البته خوندم که ظاهرا مترجم این کتاب اقای فرزانه در مورد این کتاب گفته : اوریانا فالاچی یک خبرنگار دروغگو، نویسنده دروغگوتر، شیاد، خودخواه و باری به هر جهت است! متاسفانه این کتاب را هم با خواهش و التماس دیگران منتشر کردم... [او] اکثر حرف ها و مصاحبه هایش را از خودش می سازد.

    و جالبه بدونید این خانم که هم نویسنده است هم روزنامه نگار شهرت اصلی خودشو به دلیل مصاحبه های مفصل با رهبران تاریخ ساز جهان به دست اورده ؛ محمدرضا شاه پهلوی، یاسر عرفات، ذوالفقار علی بوتو، آیت‌الله خمینی، ایندیرا گاندی، معمر قذافی، هنری کیسینجر و…

    قسمت های زیبایی از کتاب
    اگر طعنه بزنیم کسی مسخره مان نمی کند اما همینکه به چیزی واقعا ایمان داشته باشیم همه به سرمان می ریزند .

    وظیفه بشر راضی شدن و قبول کردن نیست ، اعتراض کردن و انقلاب است . تنها با عاصیگری است که بشر می تواند به حقیقت پی ببرد .

    شرط بودن ، مردن است . بشر می میرد تا جای خود را به بشر دیگری بدهد . اشیا می میرند تا برای اشیا دیگر جا باز کنند .

    درست در مواقعی که به کسی احتیاج داریم پیش ما نیست .

    اگر ادم بخواهد به تمام خطراتی که متوجه ما هستند فکر کند باید اصلا پای خود را از خانه بیرون گذارد . وقتی هم در خانه ماند باید از جایش تکان نخورد . چون در انجا هم ممکن است بلایی بر سرش بیاید . چه بسا کسانی که در حمام برق می گیردشان . یا اینکه پایشان روی پله ها لیز می خورد و می شکند یا موقع بریدن کالباس انگشتشان را می برند . اگر بخواهیم به این چیزها فکر کنیم باید از جایمان تکان نخوریم . همان جا روی اولین پله بنشینیم . مثل کرم های حشره ای وحشت زده که فقط به یک چیز فکر می کنند : انواع مرگ .

    فقط کسانی که خیلی گریه کرده باشند ، خندیدن را بلدند .

    گاهی اوقات بهتر است حقیقت را نفهمیم ، همان طور احمق بمانیم . چون حقیقت همیشه به نوعی تلخ است .

    باید دنبال زیبایی گشت . اگر کسی دنبال زیبایی بگردد آن را پیدا می کند برای اینکه زیبایی در همه جا وجود دارد .

    وقتی انسان در قلبش هدفی دارد همه چیز را بهتر تحمل می کند .

    انسان ممکن است با یک نفر بیست سال زندگی کند و آن شخص برایش یک غریبه باشد ، می تواند با یک نفر بیست دقیقه وقت بگذراند و تا آخر عمر فراموشش نکند
     
    m naizar و حــنا از این پست تشکر کرده اند.