1. مهمان گرامی، جهت ارسال پست، دانلود و سایر امکانات ویژه کاربران عضو، ثبت نام کنید.
    بستن اطلاعیه

مروری بر ماجرای ناپدید شدن ارباس ۳۰۰ ایران ایر

شروع موضوع توسط M!LAD ‏1/6/19 در انجمن وسایل هوایی

  1. Evergreen مدیر بازنشسته☕

    تاریخ عضویت:
    ‏15/2/19
    ارسال ها:
    1,283
    تشکر شده:
    6,392
    امتیاز دستاورد:
    113
    جنسیت:
    مرد
    ـ در شامگاه 24 اسفند 1378 این هواپیما که قرار بود از زاهدان به کرمان و سپس تهران پرواز نماید، پس از ترک فرودگاه کرمان با 284 مسافر، در اتفاقی نادر، بعلت اشتباه خلبان و کمکش، سر از کراچی پاکستان درآورد.

    ماجرا از این قرار بود که خلبان هواپیما در اقدامی خلاف مقررات، کنترل هواپیما را در اختیار کمک خود قرار داده و وی نیز پس از تیک‌آف، در انتخاب مسیر دچار اشتباه شده و بجای تهران، مسیر شرق را در پیش می‌گیرد و خلبان نیز متوجه این اشتباه فاحش کمک خود نمی‌شود. به دلیل این اشتباه، هر دو خلبان تنزل درجه گرفتند.

    از طرفی با توجه به اینکه این رویداد درست 2 روز پس از ترور سعید حجاریان در خیابان بهشت تهران اتفاق افتاد، در آن زمان شایعات مختلفی درباره این اتفاق ایجاد شده بود.


    سید حسین مرعشی، رئیس اسبق سازمان میراث فرهنگی و گردشگری که مسافر همین پرواز بود، درباره این اتفاق می‌نویسد:

    در دوران نمایندگی مجلس ششم، طبق برنامه همیشگی هر هفته به کرمان می‌رفتم و به برنامه‌های حوزه انتخابیه در حد فرصت و امکانات رسیدگی می‌کردم. یک شب در برگشت از کرمان با ایرباس ایران‌ایر اتفاق عجیبی افتاد که بعید است تا آخر عمر، مشابه آن را درک کنم و امیدوارم چنین اتفاقی برای هیچ گروه دیگری هم واقع نشود.
    پرواز ساعت هشت و نیم شب از کرمان به موقع انجام شد و قرار بود یک ربع به ده در تهران بنشیند، من هم جایی در تهران برای شام مهمان بودم و به دوستان گفته بودم با تأخیر خواهم رسید.
    صندلی من در ردیف یک و همه چیز عادی بود ولی یک خانمی که با فاصله کمی با من نشسته بود از همان ابتدای پرواز دل‌شوره و حس خاصی داشت. او از هر صدای معمولی و هر حرکت هواپیما وحشت‌زده می‌شد.
    بعد از گذشت بیش از یک ساعت که باید هواپیما برای نشستن یا به اصطلاح لندینگ کاهش ارتفاع را شروع می‌کرد، هواپیما برای یک مدت پانزده دقیقه در جا دور زد، بطوری که همه کلافه شده بودند و خانم موصوف بیش از سایرین مضطرب شده بود.
    من با تصور اینکه به دلیل ترافیک فرودگاه مهرآباد، بر اساس روال معمول برج به هواپیما هولد داده، به فرد کناری خودم که از افراد فنی ایران‌ایر بود گفتم برو به خلبان بگو با مسافران حرف بزند و آنان را از نگرانی بیرون بیاورد. او رفت و برای مدت پانزده دقیقه برگشت در حالی که آنقدر دستمال کاغذی برای خشک کردن عرق پیشانی خود مصرف کرده بود که تمام پیشانی آن مملو از ذرات دستمال شده بود. با برگشت او، خانم حساس همجوار من نگران‌تر شد و فریاد زد: گفتم وضع خرابه، ببینید این چه حالی داره !!!
    البته من هم کمی نگران شدم و فکر کردم چرخ‌های هواپیما باز نشده و هواپیما منتظر آماده شدن باند برای فرود اضطراری و بدون چرخ است. از همکار هما پرسیدم چه خبره؟ چرخ‌ها باز نمی‌شه؟ او گفت: وضع از این حرف‌ها خطرناک‌تره، طاقت داری که فریاد نزنی؟ گفتم مشکلی ندارم بگو. گفت: گم شدیم. با شنیدن این جمله و با توجه به شناخت کمی که از صنعت هوائی داشتم، خیلی جا خوردم.
    خواندن چندین آیت‌الکرسی و دعای توسل و در نهایت، انقطاع کامل از همه چیز و همه کس و تسلیم کامل شدن در مقابل اراده حق و اینکه بالاخره مرگ هر موجودی فرا می‌رسد و مقدر بوده است که من اینگونه از دنیا بروم و...
    این حدود دو ساعت اضطراب هر چند به دلیلی آگاهی از عمق خطری که در دو قدمی ما بود سخت بود ولی از سوی دیگر مفید هم بود و فایده آن، فرصت توبه و انابه به درگاه حق جل‌وعلی بود.
    به هرحال یک معجزه جان من و همه مسافران را نجات داد و با همکاری مرکز کنترل هوائی ایران و دقت مرکز کنترل پاکستان، هواپیما پس از حدود سه ساعت پرواز آماده نشستن بر روی باند فرودگاه کراچی شد. زمانی که سرمهماندار بسیار شجاع و خوش‌اخلاق پرواز که در تمام ساعات بحرانی با روحیه بسیار بالا و بدون واهمه، با مسافران صحبت و با اطمینان کامل هر نوع مشکلی را منکر می‌گردید، اعلام کرد شما می‌توانید از پنجره هواپیما چراغ‌های شهر کراچی پاکستان را ببینید، خنده قهقه بلند شد و سکوت توأم با وحشت چند ساعته شکست.
    پس از ورود به فرودگاه کراچی اولین موضوعی که جلب‌توجه کرد و اعتراض محترمانه مسافران را برانگیخت فرودگاه پیشرفته کراچی بود. مسافران ناخوانده کراچی به من می‌گفتند، حاج‌آقا این هم از پاکستانی‌های فقیر!! چرا برای ایران کاری نمی‌کنید؟
    یکی از دوستان سیصد دلار از یکی از تجار همراه قرض کرد و از فروشندگان کارت‌های اعتباری تلفن، کارت خرید و در اختیار مسافران گذاشت تا با تهران تماس بگیرند و بگویند کجا هستند. خود من به همسرم زنگ زدم و وقتی پرسید کجایی؟ چرا دیر آمدی؟ گفتم کراچی هستم و او باور نمی‌کرد فکر می‌کرد مثل بعضی اوقات شوخی می کنم. شب را با مسافران تا صبح در فرودگاه بین‌المللی کراچی بیتوته کردیم.
    خلبان پس از کنترل دستگاه‌های ناوبری هواپیما متوجه شده بود که هواپیما سالم است و فقط خطای بی‌سابقه و البته ممکن او در یک چرخش صد و هشتاد درجه‌ای پس از پرواز از باند کرمان او را در مسیر غلط قرار داده. آماده بود پرواز به تهران را آغاز کند، اما مسافران تسلیم نشدند.
    با آقای کاظمی مدیرعامل وقت ایران‌ایر تماس گرفتم و او پس از بررسی از من خواهش کرد که من ابتدا سوار شوم تا مسافران از من پیروی کنند. من موکول به نظر اکثریت مسافران شدم، آنان را جمع کردم، مطلب را توضیح دادم و رفتن یا نرفتن را به رأی گذاشتم، فقط سه نفر بجز من موافق پرواز با همان هواپیما بودند، لذا ایران‌ایر یک هواپیمای 747 فرستاد تا مسافران را به تهران برگرداند.
    روز بعد در بازگشت، یک نفر از مسافران که کنار من نشسته بود می‌گفت که دیشب پس از سوار شدن هواپیما در کرمان به خواب رفته و در فرودگاه کراچی آخرین نفری بوده که بیدار و سپس پیاده شده است. او هیچ اطلاعی از استرس‌ها و اضطراب‌ها نداشت. به او گفتم خوش به حالت.
    این روزها با دیدن اوضاع و احوال مملکت بیاد آرامش فوق تصور آن مسافر به خواب رفته سفر به کراچی می‌افتم و با خود می‌گویم کاش من هم خواب یا بی‌اطلاع بودم تا اینقدر از عمق فاجعه نسوزم در همه چیز..


    تصاویری از این هواپیما

    [​IMG]

    فرودگاه تولوز ـ در حال آماده‌سازی جهت تحویل به هما



    [​IMG]انتقال حجاج به فرودگاه جده ـ شهریور 1386



    [​IMG]

    [​IMG]

    وضعیت فعلی هواپیما در گوشه شرقی فرودگاه امام خمینی



    منبع:وبلاگ طیاره
     
    Anoosh، para3to، n@der و 2 نفر دیگر از این ارسال تشکر کرده اند.