انسان در هيچ قالبي ثابت نميماند .تنها قالبي كه برازنده آدمي است و با سرشت او همخواني داردقالب آزاد زيستن است . در فضاي آزادي است كه انسان به خود ميبالد اما بال هاي آدمي را با هزاران ترفند و فريب بسته اند بطوري كه به بردگي اختياري تن ميدهد و به امكان رهائيش و آزاد زيستن بي باور ميشود انسانها با توجه به معيار آگاهي و بيدار شدن به سه دسته تقسيم ميشوند : الف - آدم بسته : كه انساني جادو شده و يا مسخ شده است . آدمي كه او را در چارچوب و يا قالب خاصي زنداني كرده اند و او خود هيج آگاهي ندارد . ايدئولوژي ثابتي را به خورد او داده اند و تاب و تحمل حرف مخالف و دگر انديشي را ندارد . در نظر او بقيه مردم يا دوست هستند و خوب ويا دشمن هستند و بد ب - آدم رها : آدم رها از قالب بسته بيرون افتاده و سر در گم و گيج است و دچار شك و ترديد شده است . آموزه هاي دنياي مدرن او را جذب ميكند و از طرفي گوشه چشمي به باور هاي گذشته اش هم دارد و آدمي دو زيستي است . يك پايش در گذشته و پاي ديگرش در حال است . او سوالهاي زيادي دارد و بدنبال پاسخ هاي نو ميباشد . او خشونت را كنار ميگذارد و اهل تحمل و مدارا ميشود و با دگر انديشان به گفتگو مينشيند و از اين طريق به فهم بهتري ميرسد ج - آدم آزاده يا آدم شكوفا : آدم آزاده و شكوفا پس از پيمودن راهي دراز و پر فراز و نشيب به اوج ميرسد و ويژگي هاي بر جسته اي پيدا ميكند . او روان سالمي دارد و واقع گرا و مستقل است . پيش داوري و تعصب ندارد و با همه روابط سنجييده اي بر قرار ميسازد رفتار نمايشي ندارد و به رفاه و خوشبختي همه علاقمند است . سازگار است و سهم خود را از زندگي آگاهانه ميستاند و به كسي نميخندد ولي از ته دل شاد است و از هر شكستي پلي براي پيروزي ميسازد و از آن درسي ميگيرد . كنجكاو است و عاشق يادگيري و لحظه اي از دست يافتن به اهداف بزرگ و انساني باز نميماند