Alex آدما منو نگا میکردن عده ی هم صدا میکردن دوسم نداشتن و دوستم نبودن فقط و فقط ادعا میکردن خلسه من نزدیکامو دور انداختم روی سیاهیام نور انداختم ب هر کدومشون رو انداختم الان تنها رفیقم شده دودم باختم اره خوبم باختم بهم خوبی نمیاد دلم پارتی و مهمونی نمیخواد زندونی ک زندونی نمیخواد الانم بهم میگن حیف بودی خیلیا تا درس عشقم سرنوشتم بگیرن من شدم غرق نفرت امید و میبینن تو برق چشمم اصن بزن سلامتی روزا رفته عشق است Alex آدما منو نگا میکردن عده ای هم صدا میکردن دوسم نداشتن و دوستم نبودن فقط و فقط ادعا میکردن