پاسخ : ریشــــه ضرب المثل ها - گشادبازی گشادبازی همان اسراف و تبذیراست ! هرکس در زندگانی مادی جانب اعتدال و اقتصاد را رعایت نکند و برای ولخرجیها و هوسبازیهایش حد یقفی قائل نشود این چنین کسی را مسرف و مبذر و یا به زبان شیرین فارسی گشادباز گویند زیرا در برنامه زندگی این گونه افراد به طور کلی اقتصاد و مال اندیشی مفهومی ندارد و از فرط غفلت و مستی ، پای برسر هستی می کوبند . گشادبازی به ظاهر واژه ای مرکب است و ریشه تاریخی جالبی دارد که بی مناسبت نیست اجمالی از آن واقعه را شرح دهیم . به طوری که در تذکره ها مسطور است در آن تاریخ که امیر تیمور گورکانی برشاه منصور غالب آمد و منطقه فارس را مسخر ساخت لسان الغیب خواجه شمس الدین محمد حافظ هنوز در قید حیات بوده است . تیمور با شکوه و جلال خاصی وارد شیراز شد و تمام وجوه معاریف شهر به استقبالش شتافتند . تنها خواجه شیراز بود که قدرت و سیطره پادشاه گورکانی کمترین اثری در ارکان همت عالی و استغنای طبع او نداشت و گوشه عزلت را که به زعم عارفان ، صدر مصطبه عزت است رها نکرد . امیر تیمور کس فرستاد و حافظ را به حضور طلبید . حماری مرکوب خواجه بود بر آن سوار شد و نزد تیمورآمد . شاه گورکانی با خشونت و تندی پرسید :« چرا بر حمار خود سوار نشدی و به پیشواز ما نیامدی تا از اسب سلطنت به زیر آییم و آن چنان تجلیل و بزرگداشتی به عمل آوریم که در آینده از آن داستانها گویند ؟» خواجه شیراز که در رندی نادره زمان بود سری به علامت احترام فرود آورد و گفت :« امیربه سلامت باشد ، حافظ اهل تکبر وتبختر نیست و به علاوه کرازهره جرات است که در پیشگاه سلطان مقتدر گوکانی تمرد و جسارت ورزد . حقیقت مطلب این است که از آن بیم داشتم با مرکب ناتوانم به استقبال و پیشواز آیم ولی تراکم مستقبلین ، امیر را از نیکو داشت این درویش خلوت نشین باز دارد . تصدیق می فرمایند که در آن صورت به شکل دیگری در کتب تاریخی منعکس می شد و آیندگان از آن به صورتی دیگر قضاوت می کردند ! بنده کمترین برای احتراز از همین واقعه احتمالی خلوت نشینی را به درک فیض حضور و شرکت دراستقبال امیرترجیح داد.» تیمور گفت :« در این مورد به تو حق می دهم زیرا بعید نبود که گرفتاریها و اشتغال به امور مستقبلین مرا از تجلیل و بزرگداشت تو باز دارد ولی مطلب دیگری را که می خواهم با تو در میان بگذارم این است که من اکثر ربع مسکون را با این شمشیر مسخرساختم و هزاران بلد وولایت را ویران کردم تا سمرقند و بخارا را که وطن مالوف و تختگاه است ابادان و مفتخر سازم . تو مردک به یک خال هندوی ترک شیرازی ، سمرقند و بخارای ما را می فروشی چنان که در این بیت گفته ای : اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را خواجه زمین ادب بوسید و جواب داد :« از آن بخشندگی و گشادبازی است که به این روز افتاده ام .» صاحبقران را از این لطیفه خوش آمد و خواجه شیراز را مورد تفقد و عنایت قرار داد . این نکته را هم نگفته نگذاریم که چون شاه شجاع بسیار زیبا و خوش صورت بود دکتر باستانی پاریزی اصطلاح ترک شیرازی در شعر بالا را ناظر بر مادر شاه شجاع می داند و می نویسد :« شاید آن رند خانمان سوز نیز این بیت را در وصف مخدومشاه که مادرش بود سروده باشد .» درهرصورت اصطلاح گشادبازی از آن تاریخ ضرب المثل و به جای اسراف و تبذیر بر زبانها جاری گردید .
پاسخ : ریشــــه ضرب المثل ها - کینه شتری بشر جایزالخطاست و از این رو بسیاری از اعمال و رفتار آدمی که ناشی از اشتباه یا علت جهالت و جوانی باشد قابل عفوو بخشایش است ولی بعضیها که لذت عفو را نچشیده اند در انتقام و کینه توزی چنان یکدنده و مقاوم هستند که به هیچ وجه حاضر نمی شوند ذره ای ازانتقامجویی خارج شوند و قلم عفوو اغماض بر جریده جرایم و خطایا بکشند . کینه توزی این گونه افراد لجوج و یکدنده درعرف اصطلاح به کینه شتری تعبیرشده است و در مقام کینه های پی گیر به آن استشهاد می کنند . به طوری که تاکنون از لطف علمای حیوان شناسی مطالعه و تحقیق به عمل آمده شتر مهربانترین و قانعترین حیوانات جهان شناخته شده است طاقت و توانایی این حیوان بارکش در برابر تشنگی و گرسنگی آن هم در بیابانهای بی کران و ریگزارهای سوزان واقعاً عجیب و شگفت انگیز است . نکته بسیار شایان توجه در موضوع شتر آن است که این حیوان را شیوه راه رفتن می آموزند و قدوم آن را با صدایی آهنگ دار و موزون هدایت می کنند . شتر گامهای خود را با آهنگ نغمه منظم می کند و مطابق وزن صدا آرام یا تند حرکت می کند و نیز هنگامی که نمی خواهند در یک مسافت فوق العاده طولانی او را راه ببرند ساربانان آهنگ مطلوب حیوان را ترنم می کنند . در عربستان شتر نر را لوک و شتر ماده را ناقه می گویند ولی در کویر ایران به ویژه در اطراف کاشان شتر نر را لوک و شتر ماده را ارونه و همچنین نوزاد ماده را مجی و نوزاد نر را هاشی می خوانند . کینه شتری کینه پی گیری است که تاکنون سابقه نشان نداده که پذیرایی و ملاطفت مجدد ساربان بتواند آن را تعدیل نماید . شتر خشمگین همواره منتظر فرصت مناسب است که انتقامش را از ساربان متجاوز بگیرد . عجب در این است که شتر مست و دیوانه به ساربان مورد نظر هنگامی که در جمع قرار دارد هرگز حمله نمی کند . فقط نگاه خشم آلودش را که شراره انتقام از آن می بارد به چشمان آن ساربان می اندازد و با دهان کف آلود پیاپی نعره های چندش آور و هولناک سر می دهد زیرا لوک کینه توز در عین مستی و دیوانگی خوب احساس می کند که اگر در میان جمع به ساربانی که اذیتش کرده حمله کند سایرین با چوب و چماق به جانش می افتند . وای به روزی که شتر مست و کینه توزآن فرصت مناسب را به چنگ آورد و ساربان مورد نظر را یکه و تنها در بیابان گیر بیاورد . البته ساربانان برای این طور مواقع راه چاره و علاجی اندیشیدند که به لیاقت و زرنگی آنان بستگی دارد . وقتی ساربان در بیابان مورد حمله لوک خشمگین قرار گرفت راه نجاتش این است که در حال فرار از شتر، لباسهایش را یکایک درآورد و به پشت سرش بیندازد . در اینجاست که شتر گول می خورد و به جای ساربان که در حال فرار است لباسی را که جلویش افتاده به دندان می گیرد و تنه سنگین خود را روی آن می مالد . سپس مجدداً با لنگهای درازش به تعقیب ساربان می پردازد و خود را به او می رساند . ساربان یک تکه دیگر از لباسهایش را می اندازد و خلاصه به این ترتیب تا آخرین تکه لباس خود را بیرون آورده در حال فرار جلوی شتر انتقامجو می اندازد . چنانچه تا زمانی که لباسهایش تمام شد توانست خود را به آبادی یا پناهگاهی برساند بدون شک نجات خواهد یافت وگرنه مرگش حتمی است آن هم چه مرگ فجیع و دلخراشی .
پاسخ : ریشــــه ضرب المثل ها - آب از دستش نميچكه ! آب از سر چشمه گله ! آب از آب تكان نميخوره ! آب از سرش گذشته ! آب پاكي روي دستش ريخت ! آب در كوزه و ما تشنه لبان ميگرديم ! آب را گل آلود ميكنه كه ماهي بگيره ! آب زير پوستش افتاده ! آب كه يه جا بمونه، ميگنده . آبكش و نگاه كن كه به كفگير ميگه تو سه سوراخ داري ! آب كه از سر گذشت، چه يك ذرع چه صد ذرع ـ چه يك ني چه چه صد ني ! آب كه سر بالا ميره، قورباغه ابوعطا ميخونه ! آب نمي بينه و گرنه شناگر قابليه ! آبي از او گرم نميشه ! آتش كه گرفت، خشك و تر ميسوزد ! آخر شاه منشي، كاه كشي است ! آدم با كسي كه علي گفت، عمر نميگه ! آدم بد حساب، دوبار ميده ! آدم تنبل، عقل چهل وزير داره ! آدم خوش معامله، شريك مال مردمه ! آدم دست پاچه، كار را دوبار ميكنه ! آدم زنده، زندگي ميخواد ! آدم گدا، اينهمه ادا ؟! آدم گرسنه، خواب نان سنگك مي بينه ! آدم ناشي، سرنا را از سر گشادش ميزنه ! آرد خودمونو بيختيم، الك مونو آويختيم ! آرزو بر جوانان عيب نيست ! آستين نو پلو بخور ! آسوده كسي كه خر نداره --- از كاه و جوش خبر نداره ! آسه برو آسه بيا كه گربه شاخت نزنه ! آشپز كه دوتا شد، آش يا شوره يا بي نمك ! آش نخورده و دهن سوخته ! آفتابه خرج لحيمه ! آفتابه لگن هفت دست، شام و ناهار هيچي ! آفتابه و لولهنگ هر دو يك كار ميكنند، اما قيمتشان موقع گرو گذاشتن معلوم ميشه ! آمدم ثواب كنم، كباب شدم ! آمد زير ابروشو برداره، چشمش را كور كرد ! آنانكه غني ترند، محتاج ترند ! آنچه دلم خواست نه آن شد --- آنچه خدا خواست همان شد . آنرا كه حساب پاكه، از محاسبه چه باكه ؟! آنقدر بايست، تا علف زير پات سبز بشه ! آنقدر سمن هست، كه ياسمن توش گمه ! آنقدر مار خورده تا افعي شده ! آن ممه را لولو برد ! آنوقت كه جيك جيك مستانت بود، ياد زمستانت نبود ؟ آواز دهل شنيده از دور خوشه !
پاسخ : ریشــــه ضرب المثل ها - اجاره نشين خوش نشينه ! ارزان خري، انبان خري ! از اسب افتاده ايم، اما از نسل نيفتاده ايم ! از اونجا مونده، از اينجا رونده ! از اون نترس كه هاي و هوي داره، از اون بترس كه سر به تو داره ! از اين امامزاده كسي معجز نمي بينه ! از اين دم بريده هر چي بگي بر مياد ! از اين ستون بآن ستون فرجه ! از بي كفني زنده ايم ! از دست پس ميزنه، با پا پيش ميكشه ! از تنگي چشم پيل معلومم شد --- آنانكه غني ترند محتاج ترند ! از تو حركت، از خدا بركت . از حق تا نا حق چهار انگشت فاصله است ! از خر افتاده، خرما پيدا كرده ! از خرس موئي، غنيمته ! از خر ميپرسي چهارشنبه كيه ؟! از خودت گذشته، خدا عقلي به بچه هات بده ! از درد لا علاجي به خر ميگه خانمباجي ! از دور دل و ميبره، از جلو زهره رو ! از سه چيز بايد حذر كرد، ديوار شكسته، سگ درنده، زن سليطه ! از شما عباسي، از ما رقاصي ! از كوزه همان برون تراود كه در اوست ! (( گر دايره كوزه ز گوهر سازند )) از كيسه خليفه مي بخشه ! از گدا چه يك نان بگيرند و چه بدهند ! از گير دزد در آمده، گير رمال افتاد ! از ماست كه بر ماست ! از مال پس است و از جان عاصي ! از مردي تا نامردي يك قدم است ! از من بدر، به جوال كاه ! از نخورده بگير، بده به خورده ! از نو كيسه قرض مكن، قرض كردي خرج نكن ! از هر چه بدم اومد، سرم اومد ! از هول هليم افتاد توي ديگ ! از يك گل بهار نميشه ! از اين گوش ميگيره، از آن گوش در ميكنه ! اسباب خونه به صاحبخونه ميره ! اسب پيشكشي رو، دندوناشو نميشمرند ! اسب تركمني است، هم از توبره ميخوره هم ازآخور ! اسب دونده جو خود را زياد ميكنه ! اسب را گم كرده، پي نعلش ميگرده ! اسب و خر را كه يكجا ببندند، اگر همبو نشند همخو ميشند ! استخري كه آب نداره، اينهمه قورباغه ميخواد چكار ؟! اصل كار برو روست، كچلي زير موست ! اكبر ندهد، خداي اكبر بدهد ! اگر بيل زني، باغچه خودت را بيل بزن ! اگر براي من آب نداره، براي تو كه نان داره ! اگر بپوشي رختي، بنشيني به تختي، تازه مي بينمت بچشم آن وختي ! اگه باباشو نديده بود، ادعاي پادشاهي ميكرد ! اگه پشيموني شاخ بود، فلاني شاخش بآسمان ميرسيد ! اگه تو مرا عاق كني، منهم ترا عوق ميكنم ! اگر جراحي، پيزي خود تو جا بنداز ! اگه خدا بخواهد، از نر هم ميدهد ! اگه خاله ام ريش داشت، آقا دائيم بود ! اگه خير داشت، اسمشو مي گذاشتند خيرالله ! اگر داني كه نان دادن ثواب است --- تو خود ميخور كه بغدادت خرابست ! اگه دعاي بچه ها اثر داشت، يك معلم زنده نمي موند ! اگه زاغي كني، روقي كني، ميخورمت ! اگه زري بپوشي، اگر اطلس بپوشي، همون كنگر فروشي ! اگه علي ساربونه، ميدونه شترو كجا بخوابونه ! اگه كلاغ جراح بود، ماتحت خودشو بخيه ميزد . اگه لالائي بلدي، چرا خوابت نميبره ! اگه لر ببازار نره بازار ميگنده ! اگه مردي، سر اين دسته هونگ ( هاون ) و بشكن ! اگه بگه ماست سفيده، من ميگم سياهه ! اگه مهمون يكي باشه، صاحبخونه براش گاو مي كشه ! اگه نخورديم نون گندم، ديديم دست مردم ! اگه ني زني چرا بابات از حصبه مرد ! اگه هفت تا دختر كور داشته باشه، يكساعته شوهر ميده ! اگه همه گفتند نون و پنير، تو سرت را بگذار زمين و بمير ! امان از خانه داري، يكي ميخري دو تا نداري ! امان ازدوغ ليلي ، ماستش كم بود آبش خيلي ! انگور خوب، نصيب شغال ميشه ! اوسا علم ! اين يكي رو بكش قلم ! اولاد، بادام است اولاد اولاد، مغز بادام ! اول بچش، بعد بگو بي نمكه ! اول برادريتو ثابت كن، بعد ادعاي ارث و ميراث كن ! اول بقالي و ماست ترش فروشي ! اول پياله و بد مستي ! اول ، چاه را بكن، بعد منار را بدزد ! اي آقاي كمر باريك، كوچه روشن كن و خانه تاريك ! اين تو بميري، از آن تو بميري ها نيست ! اينجا كاشون نيست كه كپه با فعله باشه ! اين حرفها براي فاطي تنبون نميشه ! اين قافله تا به حشر لنگه ! اينكه براي من آوردي، ببر براي خاله ات ! اينو كه زائيدي بزرگ كن ! اين هفت صنار غير از اون چارده شي است ! اينهمه چريدي دنبه ات كو ؟! اينهمه خر هست و ما پياده ميريم !
پاسخ : ریشــــه ضرب المثل ها - با آل علي هر كه در افتاد ، ور افتاد . با اون زبون خوشت، با پول زيادت، يا با راه نزديكت ! با اين ريش ميخواهي بري تجريش ؟ با پا راه بري كفش پاره ميشه، با سر كلاه ! با خوردن سيرشدي با ليسيدن نميشي ! باد آورده را باد ميبرد ! با دست پس ميزنه، با پا پيش ميكشه ! بادنجان بم آفت ندارد ! بارون آمد، تركها بهم رفت ! بار كج به منزل نميرسد ! با رمال شاعر است، با شاعر رمال، با هر دو هيچكدام با هرهيچكدام هر دو ! بازي اشكنك داره ، سر شكستنك داره ! بازي بازي، با ريش بابا هم بازي ! با سيلي صورت خودشو سرخ نگهميداره ! با كدخدا بساز، ده را بچاپ ! با گرگ دنبه ميخوره، با چوپان گريه ميكنه ! بالابالاها جاش نيست، پائين پائين ها راش نيست ! بالاتو ديديم ، پائينتم ديديم ! با مردم زمانه سلامي و والسلام . تا گفته اي غلام توام، ميفروشنت ! با نردبان به آسمون نميشه رفت ! با همين پرو پاچين، ميخواهي بري چين و ماچين ؟ بايد گذاشت در كوزه آبش را خورد ! با يكدست دو هندوانه نميشود برداشت ! با يك گل بهار نميشه ! به اشتهاي مردم نميشود نان خورد ! به بهلول گفتند ريش تو بهتره يا دم سگ ؟ گفت اگر از پل جستم رريش من و گرنه دم سگ ! بجاي شمع كافوري چراغ نفت ميسوزد ! بچه سر پيري زنگوله پاي تابوته ! بچه سر راهي برداشتم پسرم بشه، شوهرم شد ! بخور و بخواب كار منه، خدا نگهدار منه ! بد بخت اگر مسجد آدينه بسازد --- يا طاق فرود آيد، يا قبله كج آيد ! به درويشه گفتند بساطتو جمع كن ، دستشو گذاشت در دهنش ! بدعاي گربه كوره بارون نمياد ! بدهكار رو كه رو بدي طلبكار ميشه ! برادران جنگ كنند، ابلهان باوركنند ! برادر پشت ، برادر زاده هم پشت خواهر زاده را با زر بخر با سنگ بكش! برادري بجا، بزغاله يكي هفت صنار ! براي كسي بمير كه برات تب كنه ! براي همه مادره، براي ما زن بابا ! براي يك بي نماز، در مسجد و نمي بندند ! براي يه دستمال قيصريه رو آتيش ميزنه ! بر عكس نهند نام زنگي كافور ! به روباهه گفتند شاهدت كيه ؟ گفت: دمبم ! بزبون خوش مار از سوراخ در مياد ! بزك نمير بهار مياد --- كنبزه با خيار مياد ! بز گر از سر چشمه آب ميخوره ! به شتره گفتند شاشت از پسه ، گفت : چه چيزم مثل همه كسه ؟! به شتر مرغ گفتند بار ببر، گفت : مرغم، گفتند : بپر، گفت : شترم ! بعد از چهل سال گدايي، شب جمعه را گم كرده ! بعد از هفت كره، ادعاي بكارت ! بقاطر گفتند بابات كيه ؟ گفت : آقادائيم اسبه ! به كيشي آمدند به فيشي رفتند ! به گربه گفتند گهت درمونه، خاك پاشيد روش ! به كچله گفتند : چرا زلف نميزاري ؟ گفت : من از اين قرتي گيريها خوشم نمياد ! به كك بنده كه رقاص خداست ! بگو نبين، چشممو هم ميگذارم، بگو نشنو در گوشمو ميگيرم، اما اگر بگي نفهمم، نميتونم ! بگير و ببند بده دست پهلوون ! بلبل هفت تا بچه ميزاره، شيش تاش سسكه، يكيش بلبل ! بمالت نناز كه بيك شب بنده، به حسنت نناز كه بيك تب بنده ! بماه ميگه تو در نيا من در ميام ! بمرغشان كيش نميشه گفت ! بمرگ ميگيره تا به تب راضي بشه ! بوجار لنجونه از هر طرف باد بياد، بادش ميده ! بهر كجا كه روي آسمان همين رنگه ! به يكي گفتند : سركه هفت ساله داري ؟ گفت : دارم و نميدم، گفتند : چرا ؟ گفت : اگر ميدادم هفت ساله نميشد ! به يكي گفتند : بابات از گرسنگي مرد . گفت : داشت و نخورد ؟ ! بمير و بدم ! به گاو و گوسفند كسي كاري نداره ! بيله ديگ، بيله چغندر !
پاسخ : ریشــــه ضرب المثل ها - پا را به اندازه گليم بايد دراز كرد ! پاي خروستو ببند، بمرغ همسايه هيز نگو ! پايين پايين ها جاش نيست، بالا بالا ها راش نيست ! پز عالي، جيب خالي ! پس از چهل سال چارواداري، الاغ خودشو نميشناسه ! پس از قرني شنبه به نوروز ميافته ! پستان مادرش را گاز گرفته ! پسر خاله دسته ديزي ! پسر زائيدم براي رندان، دختر زائيدم براي مردان، موندم سفيل و سرگردان ! پدر كو ندارد نشان از پدر --- تو بيگانه خوانش نخوانش پسر ! پشت تاپو بزرگ شده ! پنج انگشت برادرند، برابر نيستند ! پوست خرس نزده ميفروشه ! پول است نه جان است كه آسان بتوان داد ! پول پيدا كردن آسونه، اما نگهداريش مشكله ! پول حرام، يا خرج شراب شور ميشه يا شاهد كور ! پولدارها به كباب، بي پولها به بوي كباب ، پول ما سكه عُمَر داره ! پياده شو با هم راه بريم ! پياز هم خودشو داخل ميوه ها كرده ! پي خر مرده ميگرده كه نعلش را بكنه ! پيراهن بعد از عروسي براي گل منار خوبه ! پيرزنه دستش به درخت گوجه نميرسيد، مي گفت : ترشي بمن نميسازه ! پيش از آخوند منبر نرو ! پيش رو خاله، پشت سر چاله ! پيش قاضي و معلق بازي !
پاسخ : ریشــــه ضرب المثل ها - تا ابله در جهانه، مفلس در نميمانه ! تابستون پدر يتيمونه ! تا پريشان نشود كار بسامان نرسد ! تا ترياق از عراق آرند، مار گزيده مرده باشد ! تا تنور گرمه نون و بچسبون ! تا چراغ روشنه جونورها از سوراخ ميان بيرون ! تا شغال شده بود به چنين سوراخي گير نكرده بود ! تا كركس بچه دارشد، مردار سير نخورد ! تا گوساله گاو بشه ، دل مادرش آب ميشه ! تا مار راست نشه توي سوراخ نميره ! تا نازكش داري نازكن، نداري پاهاتو دراز كن ! تا نباشد چيزكي مردم نگويند چيزها ! تا هستم بريش تو بستم ! تب تند عرقش زود در مياد ! تخم دزد، شتر دزد ميشه ! تخم نكرد نكرد وقتي هم كرد توي كاهدون كرد ! تا تو فكر خر بكني ننه، منو در بدر ميكني ننه ! ترب هم جزء مركبات شده ! ترتيزك خريدم قاتق نونم بشه، قاتل جونم شد ! تره به تخمش ميره، حسني به باباش ! تعارف كم كن و بر مبلغ افزا ! تغاري بشكنه ماستي بريزد --- جهان گردد به كام كاسه ليسان ! تف سر بالا، بر ميگرده بريش صاحبش ! تلافي غوره رو سر كوره در مياره ! تنبان مرد كه دو تا شد بفكر زن دوم ميافته ! تنبل مرو به سايه، سايه خودش ميآيه ! تنها بقاضي رفته خوشحال برميگرده ! تو از تو، من ازبيرون ! تو بگو (( ف )) من ميگم فرحزاد ! توبه گرگ مرگه ! تو كه ني زن بودي چرا آقا دائيت از حصبه مرد ! تومون خودمونو ميكشه، بيرونمون مردم را ! توي دعوا نون و حلوا خير نميكنند !
پاسخ : ریشــــه ضرب المثل ها - جا تره و بچه نيست ! جاده دزد زده تا چهل روز امنه ! جايي نميخوابه كه آب زيرش بره ! جايي كه ميوه نيست چغندر ، سلطان مركباته ! جواب ابلهان خاموشيست ! جواب هاي، هويه ! جواني كجائي كه يادت بخير ! جوجه را آخر پائيز ميشمرند ! جوجه همسشه زير سبد نميمونه ! جون بعزرائيل نميده ! جهود، خون ديده ! جهود، دعاش را آورده ! جيبش تار عنكبوت بسته ! جيگر جيگره ، ديگر ديگره !
پاسخ : ریشــــه ضرب المثل ها - " چ " چار ديواري اختياري ! چاقو دسته خودشو نميبره ! چاه كن هميشه ته چاهه ! چاه مكن بهر كسي، اول خودت، دوم كسي ! چاه نكنده منار دزديده ! چرا توپچي نشدي ! چراغي كه به خونه رواست، به مسجد حرام است ! چشته خور بدتر از ميراث خوره ! چشم داره نخودچي، ابرو نداره هيچي ! چشمش آلبالو گيلاس مي چينه ! چشمش هزار كار ميكنه كه ابروش نميدونه ! چغندر گوشت نميشه، دشمنم دوست نميشه ! چنار در خونه شونو نمي بينه ! چوب خدا صدا نداره ، هر كي بخوره دوا نداره ! چوب دو سر طلا ست ! چوب را كه برداري، گربه دزده فرار ميكنه ! چوب معلم گله، هر كي نخوره خله ! چو به گشتي، طبيب از خود ميازار --- چراغ از بهر تاريكي نگه دار ! چو دخلت نيست خرج آهسته تر كن --- كه گوهر فرو شست يا پيله ور! چه خوشست ميوه فروشي --- گر كس نخرد خودت بنوشي ! چه عزائيست كه مرده شور هم گريه ميكنه ! چه علي خواجه، چه خواجه علي ! چه مردي بود كز زني كم بود ! چيزي كه شده پاره، وصله ور نمي داره ! چيزي كه عوض داره گله نداره !
پاسخ : ریشــــه ضرب المثل ها - با آل علي هر كه در افتاد ، ور افتاد . با اون زبون خوشت، با پول زيادت، يا با راه نزديكت ! با اين ريش ميخواهي بري تجريش ؟ با پا راه بري كفش پاره ميشه، با سر كلاه ! با خوردن سيرشدي با ليسيدن نميشي ! باد آورده را باد ميبرد ! با دست پس ميزنه، با پا پيش ميكشه ! بادنجان بم آفت ندارد ! بارون آمد، تركها بهم رفت ! بار كج به منزل نميرسد ! با رمال شاعر است، با شاعر رمال، با هر دو هيچكدام با هرهيچكدام هر دو ! بازي اشكنك داره ، سر شكستنك داره ! بازي بازي، با ريش بابا هم بازي ! با سيلي صورت خودشو سرخ نگهميداره ! با كدخدا بساز، ده را بچاپ ! با گرگ دنبه ميخوره، با چوپان گريه ميكنه ! بالابالاها جاش نيست، پائين پائين ها راش نيست ! بالاتو ديديم ، پائينتم ديديم ! با مردم زمانه سلامي و والسلام . تا گفته اي غلام توام، ميفروشنت ! با نردبان به آسمون نميشه رفت ! با همين پرو پاچين، ميخواهي بري چين و ماچين ؟ بايد گذاشت در كوزه آبش را خورد ! با يكدست دو هندوانه نميشود برداشت ! با يك گل بهار نميشه ! به اشتهاي مردم نميشود نان خورد ! به بهلول گفتند ريش تو بهتره يا دم سگ ؟ گفت اگر از پل جستم رريش من و گرنه دم سگ ! بجاي شمع كافوري چراغ نفت ميسوزد ! بچه سر پيري زنگوله پاي تابوته ! بچه سر راهي برداشتم پسرم بشه، شوهرم شد ! بخور و بخواب كار منه، خدا نگهدار منه ! بد بخت اگر مسجد آدينه بسازد --- يا طاق فرود آيد، يا قبله كج آيد ! به درويشه گفتند بساطتو جمع كن ، دستشو گذاشت در دهنش ! بدعاي گربه كوره بارون نمياد ! بدهكار رو كه رو بدي طلبكار ميشه ! برادران جنگ كنند، ابلهان باوركنند ! برادر پشت ، برادر زاده هم پشت خواهر زاده را با زر بخر با سنگ بكش! برادري بجا، بزغاله يكي هفت صنار ! براي كسي بمير كه برات تب كنه ! براي همه مادره، براي ما زن بابا ! براي يك بي نماز، در مسجد و نمي بندند ! براي يه دستمال قيصريه رو آتيش ميزنه ! بر عكس نهند نام زنگي كافور ! به روباهه گفتند شاهدت كيه ؟ گفت: دمبم ! بزبون خوش مار از سوراخ در مياد ! بزك نمير بهار مياد --- كنبزه با خيار مياد ! بز گر از سر چشمه آب ميخوره ! به شتره گفتند شاشت از پسه ، گفت : چه چيزم مثل همه كسه ؟! به شتر مرغ گفتند بار ببر، گفت : مرغم، گفتند : بپر، گفت : شترم ! بعد از چهل سال گدايي، شب جمعه را گم كرده ! بعد از هفت كره، ادعاي بكارت ! بقاطر گفتند بابات كيه ؟ گفت : آقادائيم اسبه ! به كيشي آمدند به فيشي رفتند ! به گربه گفتند گهت درمونه، خاك پاشيد روش ! به كچله گفتند : چرا زلف نميزاري ؟ گفت : من از اين قرتي گيريها خوشم نمياد ! به كك بنده كه رقاص خداست ! بگو نبين، چشممو هم ميگذارم، بگو نشنو در گوشمو ميگيرم، اما اگر بگي نفهمم، نميتونم ! بگير و ببند بده دست پهلوون ! بلبل هفت تا بچه ميزاره، شيش تاش سسكه، يكيش بلبل ! بمالت نناز كه بيك شب بنده، به حسنت نناز كه بيك تب بنده ! بماه ميگه تو در نيا من در ميام ! بمرغشان كيش نميشه گفت ! بمرگ ميگيره تا به تب راضي بشه ! بوجار لنجونه از هر طرف باد بياد، بادش ميده ! بهر كجا كه روي آسمان همين رنگه ! به يكي گفتند : سركه هفت ساله داري ؟ گفت : دارم و نميدم، گفتند : چرا ؟ گفت : اگر ميدادم هفت ساله نميشد ! به يكي گفتند : بابات از گرسنگي مرد . گفت : داشت و نخورد ؟ ! بمير و بدم ! به گاو و گوسفند كسي كاري نداره ! بيله ديگ، بيله چغندر !