■ مجموعه اشعار هاشور ۳۹ #سعید_فلاحی (زانا کوردستانی) (۱۰۲) بی تو بودن!!! ... ﻣﻦ مردِ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻑﻫﺎ ﻧﯿﺴﺘﻢ؛ ﺑﮕﺬﺍﺭ همه بدانند!. ــــــــــــــــــــــــ (۱۰۳) من همان شاخهی خشکام شکسته ز تن درخت،،، دِگرم نیست در اندیشه جوانه زدنی... ــــــــــــــــــــــــ (۱۰۴) کورتاژ کردهام رویایت را و هر آنچه از آنِ توست؛ شاید،،، نوشتنِ شعر، از زهدانِ خیالم بیفتد.! #سعید_فلاحی (زانا کوردستانی) #هاشور
سه شعر هاشور از #رها_فلاحی (۱) شب با روشنای چراغهای شهر، خندهی ستارهها را ماسید. ____________________ (۲) در ناگهانِ باغچه، آفتابگردانی شُکفت وُ، دیدم: --[نورِ خدا] بود! ____________________ (۳) دنیای عاشقها،،، با شکوه وُ زیباست. *** دنیای آدمها اما، --سنگ و، --جنگ و، --زخم و --خون !. #رها_فلاحی #هاشور
مجموعه هاشور ۳۹ #سعید_فلاحی (زانا کوردستانی) (۱) پژواکِ رد پای توست؛ آرامشِ --سنگ فرش خیالم!-- ـــــــــــــــــــــــــــ (۲) تقویم ماههاست نیامدنات را به رخام میکشد. ـــــــــــــــــــــــــــ (۳) تک درختی متروکم، مطرودِ بیابان حتا! *** بودنم بی تو، پدر! معنای پوچی نمیدهد؟ #سعید_فلاحی (زانا کوردستانی) #کتاب_چشم_های_تو
مجموعه هاشور ۰۶ #فاطمه_عسگرپور (۱) پائیز سر رسیدو، باد، به گوشم میخواند، سمفونیی "ریمسکی کورساکف"* را در شبانههای تنهائی! ______ *سمفونی ی معروفِ شهرزاد اثرِ"ریمسکی کورساکُف" (۲) همهی شهر فهمیدند، --دلتنگم! تو چرا، خودت را به "کوچهی علیچپ" زدهای؟! (۲) خوبِ من! با بیتفاوتیهائی که در تو میبینم؛ چگونه خواهی فهمید، شرح دلتنگیهایم را؟! #فاطمه_عسگرپور
مجموعه اشعار هاشور ۴۰ #سعید_فلاحی (زانا کوردستانی) (۱۰۸) نبودنت،،، مرگ است وُ خانه بی تو، گوری تاریک... وَ من،،، لاشهای کوکی! ـــــــــــــــــــــــــــــــــ (۱۰۹) دالانی ست تاریک و، سیاه! شبیه مرگ! ♡ هولناکست دوریی تو! ـــــــــــــــــــــــــــــــــ (۱۱۰) دلتنگيهایم شعر میشود! همه ميخوانند اما، آنکه "نمیخواند" --تویی! #سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
سه شعر هاشور از #سعید_فلاحی ۱۱۱ مادرم یکریز دعا میکند، پدرم دائم سکوت،، و من خوب میدانم، تنها با تلاش "آزادی" پر میگیرد... ■♡■ ۱۱۲ در ذهن خیالت را میکارم وُ در دل، غمت را برداشت! ... و هنوز دستانم از تو خالیست... ■♡■ ۱۱۳ بدون چتر و باران هم؛ میشود عاشق شدوُ، --عاشق ماند! ♡ کوهستانهای کوردستان شاهد مناند. #سعید_فلاحی (زانا کوردستانی) انجمن شعر و ادب رها (میخانه)
سه شعر هاشور از #لیلا_طیبی (رها) (۵۹) بودنت چندان نبود که کودک خیالم را آرام کند، نبودنت اما خلایی است؛ پُر نشدنی! ـــــــــــــــــــــــــــــــ (۶۰) مهر آمدهست وُ، دارم کوچههای شهر را مشق میکنم؛ تو نیز، به پسکوچههای قلبم، سری بزن نازنین! ـــــــــــــــــــــــــــــــ (۶۱) نکند؛ شبیه دریا آغوش میگشائی اما، فردا جسدم را پس خواهی داد؟ ¤¤¤ ظاهرِ فریبندهای داری! #لیلا_طیبی (رها)
سه شعر هاشور از #سعید_فلاحی (۱) در ازدحامِ خیالاتِ شلوغم؛ --در این شهر، تو،،، شبیه هیچکس نیستی! (۲) من، مُرده بودم! مدفون در تنهایی،،، عشق "تو" رستاخیزی شد وُ --زندهام کرد! (۳) چشمهایم،،، از این "روزنه" به راه آمدنت دوختهست... مگر خیاط ست پنجره!؟ #سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
◇ مجموعه اشعار هاشور ۴۴ #سعید_فلاحی (زانا کوردستانی) #هاشور ۱۱۸ عصرها برایت چای دم میکنم،،، تو اما ،،، نیستی! هر بار چایی از دهن میافتد؛ مانند "دوستت دارمهایت"! ■□♡□■ #هاشور ۱۱۹ -بهشت؟ -دوزخ؟، نه! نه! *** فقط آنجا که،،، -- تو هستی! ■□♡□■ #هاشور ۱۲۰ [برای امام زمان(عج)] کوچههای شهر؛ پیر شدهاند و، صبرشان سر آمدهست! *** به انتظارِ عالمی؛ -- معنا بده! #سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
مجموعه اشعار هاشور ۲۸ #لیلا_طیبی (رها) (۶۲) افسردگی ی مزمن گرفتهاند پنجرههای اتاقکم... آه! سالهاست، تنها دلخوشیشان --طلوع آفتاب است. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ (۶۳) هر شب، "دوستت دارمهای"محبوس در سینهام"، با مرورِ خاطراتمان از چشمهایم -قطره، -قطره، میچکد! ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ (۶۴) در من زنیست، --پُر از جنون! چنان عاشق که هرگز خیال عاقل شدن ندارد! #لیلا_طیبی (رها)