ای کاش این هم دوستانی داشت از جنس بخشندگان لواسان نه برای بخشیدن تمام آن بلکه شاید : سر پناهی برای آرام گرفتن مدرسه ای برای درس خواندن پدری سالم و نان آور لباسی در خور سنش کفشی برای پوشیدن کفشهایت کو ؟ چه کسی بود که پرسید : برق کجاست یا که آن آب کجا رفت و چه شد ؟ یا چرا اتوبوسی نرود هیچ به آن برزن دوست ؟ یا چرا گاز نیامد به در منزل ما ؟ ز چه پرسی بشر ؟ این چه کوته نگری از سر نادانیست ؟ ما تو را ما تو را ای پسرک به مقامی رساندیم عالی فقط اما لفظ انسان نتوان گفت به آن ...