آرامش و شادمانی... هیچگاه برای کسانی که از داشته های اکنون خود از خداوند سپاسگزاری نمی کنند، اتفاق نمی افتد.
«شب بخیر نازنینم» تو چه با آرامش به خواب می‌روی! ولی کسی که به تو تعلق دارد، در فاصله‌ای دور همچنان پریشان و سرگردان است.» نامه‌ی #فر‌انتس_کافکا به فلیسه
شب شد ماه را بوسیده‌ام خیال پریشانم را شانه زده‌ام گلدان‌های شمعدانی را به نوازشی آرام خوابانده‌ام منتظرت می‌مانم تا... چون هر شب با صدای " شبت بخیر ماه من. " رویای تو را به آغوش بگیرم. #فریدون_مشیری
باید اون فرصتِ ناب رو ساخت و به خود تقدیم کرد ، این بهترین خیر مقدم برایِ خودمه که تصمیم گرفته دیگه به حرف و خواسته‌یِ خودش اهمیت بده ... 《 اوماچ 》
و من ، یک رود گذران از کنار کلبه ات وآنقدر من تکرار شده بودم که تو دیگر حتی صدای من را به فراموشی سپرده بودی تا روزی به این نتیجه رسیدی که تکرار بس است که شاید در جای دیگری آرام گیری و در دل جنگل سفر کردی در سکوت جنگل زمانی ، صدای رود برایت تداعی شد دیگر رود نبود و حالا طنین گامش در گوشَت ناله می کرد بازگشتی اما رود مرده بود و دیگر کلبه ای نبود …. یازده اسفند ۱۴۰۰ به وقت ۳۵
