«وليسَ لنا فِي الحنين يَد وفي البُعد كان لنا ألف يَد! سلامٌ عليك، افتقدتُك جدًا وعليّ السلام فِيما افتقد...» ما در دلتنگی دسـتی نداشتیم و در فاصلهای که داشتیم، هزار دست داشتیم! سلام بر تو که حقیقتا دلتنگِ تواَم و سلام بر من برای آنکه دلتنگم... محمود_درويش
أشهد بالعصافير التي تطير من عينيك إلي قلبي، أشهد أنني أحببتك مرّة ومازلت . گواهی میدهم به گنجشکهايی که از چشمهایِ تو تا قلبِ من پرواز میکنند، گواهی میدهم که من یک بار عاشقت شدم و هنوز هم ✨ غادة_السمان
«رغم بُعدنا عن بعضنا البعض ولكن الحنين هو دليل على الوجودث.» هر چند دور باشیم از هم اما دلتنگی گواهِ بودن است... عارف_محسنی
عند وصولي إلیک اتوقف کأنني قد تركت شيئا في جمالك السكينة في صوتك أو الحياة في عينيك..! ♡ به تو که میرسم مکث میکنم انگار در زیبایی ات چیزی جا گذاشته ام مثلا در صدایت آرامش یا در چشم هایت زندگی
«ماذا أكتُب لكِ؟ وَ أنا كَلَما حاوَلَت أن أكتُب؛ شِعرت بِأن قَلبي سَيَقلَع مَن مَكانَه ليَسكَنَ صَدرُكَ... ♡ چه برایت بنویسم؟! که هرگاه خواستم برایت بنویسم، احساس کردم که قلبم از جایش کنده خواهد شد تا در سینه تو بنشیند.» از نامههای #غسان_کنفانی به #غادة_السمان
[ غیب عن عنیا ضیع من ایدیا سیبنی عذابی لدموع عینیا ] ♡ از پیش چشمانم دور شو از بین دستانم ناپدید شو و من را همراه با رنجی که می کشم و اشکی که از چشمانم می چکد تنها بگذار …
[ أَکرَهُ العِیدَ الذی لا یَأَتینی بِک والفَرحة التی یَنقصها وجودُک والاحتِفالات التِی تَفتَقِدُ وجهک أَحتاج صَوتک لِیبدأَ عیدی...] ♡ از آن عید که تو را پیش من نمیآورد بیزارم و از آن شادمانی که تو را کم دارد و از جشنهایی که صورت تو را از دست میدهند.. من برای شروع عیدم به صدای تو نیاز دارم... #نبال قندس