1. مهمان گرامی، جهت ارسال پست، دانلود و سایر امکانات ویژه کاربران عضو، ثبت نام کنید.
    بستن اطلاعیه

_دست نوشته های اعضای تاپ فروم _

شروع موضوع توسط .Soheila ‏5/8/17 در انجمن نویسندگان تاپ فروم

  1. کاربر فوق حرفه ای ~✿~

    تاریخ عضویت:
    ‏15/9/14
    ارسال ها:
    2,512
    تشکر شده:
    16,056
    امتیاز دستاورد:
    121
    زیرخاکی
     
    آخرین ویرایش: ‏1/11/22
  2. کاربر فوق حرفه ای ~✿~

    تاریخ عضویت:
    ‏15/9/14
    ارسال ها:
    2,512
    تشکر شده:
    16,056
    امتیاز دستاورد:
    121
    رو به‌ روی من نشسته‌ای و آه می‌كشم
    روی لحظه‌های عاشقم نگاه می‌كشم

    لرزشی گرفته ذوقم از تمو‌ّج نگاه
    هی مرت‍ّب اشتباه اشتباه می‌كشم

    خنده‌ام گرفته از خودم كه چند مرتبه
    چشم های آبی تو را سیاه می‌كشم

    تو به هیچ كس شبیه نیستی، به هیچ كس
    یا كه من فقط نشسته‌ام گناه می‌كشم

    بعد ناگهان ستاره‌ای كه پاك می‌شود
    دست می‌برم به آسمان و ماه می‌كشم

    ماه رو‌به‌رویت، آه، یك نگاه سر به زیر
    یك سپیده آفتاب را گواه می‌كشم

    آفتاب هم تبسمش كم است، مبهم است
    پاك می‌كنم و آه پشت آه می‌كشم
     
    M @ H @ K و PerSiaN از این پست تشکر کرده اند.
  3. کاربر فوق حرفه ای ~✿~

    تاریخ عضویت:
    ‏15/9/14
    ارسال ها:
    2,512
    تشکر شده:
    16,056
    امتیاز دستاورد:
    121
    پیراهن نازکی به تن داره با گلای ریز آبی دکمه های جلویی پیراهن دو تاش بازه انگار فرصت نکرده ببنده ...پای اجاق گاز ایستاده و موادی که داخل تابه س هم میزنه ... جسم در حال انجام کارهای روتین اما ذهن ...انگار اونجا نیست
    چون صدای ویبره گوشی میاد که روی میز اتاق ولی متوجهش نمیشه ...
    موهاشو بالای سرش گوجه کرده جدیدا بشدت موهاش ریزش دارن نگرانه اگر باز رهاشون کنه از داخل غذا یکی دو تایی سر در بیارن و کلا ناجور شه.
    هم میزنه ...
    پاهای برهنش روی یه فرش کوچولو جلوی گاز ...چند باری وقتی اینطوری غرق تو افکارش بوده روغن داغ موقع هم زدن سیب زمینی یا پیاز یکی دو قطره پریده و افتاده رو پاش ولی بازم یادش میره ...حداقل اگه نمیتونه حواس جم باشه یه صندل پاش کنه .
    این دومین تابه ای هستش که پیاز داغ خواسته درست کنه اولیه رو همینطوری با حواس پرتی به کربن تبدیل کرده .
    میخواد برای دلمه هایی که از صبح روی اجاق با شعله خیلی کم پختن پیاز داغ طلایی درست کنه همراه زرشک با خودش به همه اینا فکر کرده ولی این حواس ناجمع ...امان از این حواس بی حواس
    حالا خدا رو شکر اینبار به خیر گذشت و به موقع یاد پیازا افتاد و طلایی طلایی از تو تابه خارجشون کرد ...
    کارش تموم شده
    ولی هنوز شعله اجاق روشنه ...
    بازم فکر ...یعنی الان حالش چطوره ...
    نکنه ...
    چشماش کمی خیسن ، یه به من چه ی غلیظ توی دلش به خودش میگه و سعی میکنه تمام خاطرات بدی که داشته رو به صورت فشرده به یاد بیاره ...
    چشماشو میبنده ...یه نفس عمیق میکشه ..
    و بازدمش میشه یه آه ...
    صدای در میاد که باز و بسته شد زود دستی به موهاش میکشه که نامرتب نباشن
    یاد دکمه هایی میفته که بعد شیر دادن به دلبرکش یادش رفته همشو ببنده ...
    در باز میشه .
    آروم میگه سلام خسته نباشی .
    مخاطب خسته میپرسه خوبی ؟ خوابه ؟
    با سر آره ای میگه ...
    چقدر خوبه که هستن ...
    چقدر هدیه خدا قشنگه .
     
    M @ H @ K از این پست تشکر کرده است.
  4. کاربر فوق حرفه ای ~✿~

    تاریخ عضویت:
    ‏15/9/14
    ارسال ها:
    2,512
    تشکر شده:
    16,056
    امتیاز دستاورد:
    121
    زیر خاکی تر از این دیگه نداریم



    +....
    بس کن ... این همه خودتو آزار نده
    قبول کن نمیشه ....نمیتونیم


    _یعنییی چییی که نمیتونیم
    یعنی چییییی

    + داد نززن، بس کن ...فقط بس کن یعنی چی تا میای حرف بزنی صدات میرسه تا ده تا خونه اون ور تر

    _ درد دارممم میفهمیییی ؟؟؟؟داغونم میفهمی اینووووو درد دارررمممم دلم داره میترکه
    کم اوردم دیگه کم اوردم
    تحملم تموم شده
    آخ خدااا ،چرا آخه اینجوری بازی میکنی باهام خدا
    دِ لعنتی من که دوستت داشتم ...
    من که دوستت دارم
    شدم مث معتادی که خماره یه ذره دوستت دارمه که تو بگی


    +جون مادرت دوباره شروع نکن این بحثو ،لامصب بفهم من حالم خوش نیست
    به همون خدا که باورش داری حال من یه نفر خیییلی بدتر از توئه
    فکر میکنی برا من آسونه ؟؟؟
    آسونه نباشم .؟؟؟!!!!!.
    فکر میکنی من داغون نیستم حتی فکر اینکه چند سال دیگه یکی دیگه ممکنه وارد زندگیت شه منو میکشه ولی ...من نمیتونم باشم ...نمیتونم بمونم و ببینم بدبخت شدنتو ...مخصوصا اینو که من دارم بدبختت میکنم نمیتونمممم تو چرا نمیفهمی ؟؟؟
    چرا خودتو میزنی به نفهمیدن دختر خوب
    هزار بار بهت گفتم دلیلمو
    هزار باررر و تو هی میگی یه دلیل برام بیار
    نمیشهههه باور کن نمیشه
    حالام گریه نکن
    روانی نکن منو
    میزنم همه چیو داغون میکنماااا ،نکن این کارو ...
    گریه که میکنی دوس دارم سرمو بکوبم به دیوار

    _نمیخوام
    من به بدبختی که تو باعثش باشی راضیم
    من به سوختن تو اتیش راضیم اگه قراره تو کنارم باشی
    همه زندگی من تویی ...توی لعنتیییی همه ی دنیای منی
    دیدی ،خودت که دیدی گذاشتی رفتی باز نتونستم
    برگشتی شروع کردی زخم زبون زدن ،
    دلم شکست ولی از دوس داشتنم کم نشد ...کم نمیشه
    بدترین ادم رو زمین هم بشی،از عشق من کم نمیشه
    بابا من نمیتونم این دل بی صاحاب مونده نمیتونه بفهمه نباید برا تو بزنه
    این مغز احمقققق نمیتونه تو رو فراموش کنه، نمیتونه بدون تو بودنو تصور کنه
    میخابممم توییی
    بیدار میشم تویی
    هر کاری میکنم تویی .... تو هستیییی .. نمیتونم
    به قرآن نمیتونم ...
    به جون خودت من بدون تو نفسم بالا نمیاد

    +آروم باش عزیز دلم
    باشههه باشههه فقط تو اینجوری گریه نکن به خدا داری با این اشکات منو نابود میکنی
    قربون اون چشای قشنگت
    اگه میخای باشه
    بچه به درک
    اینده به درک
    فقط تو بخند فقط تو خوب باش
    نمیرم هیجا نمیرم ...
    بیا ببینم اینجا

    _بهشت منو ازم نگیر خب
    قول بده
    قول مردونه
    من خیلی هم خوشبخت میشم.... مگه میشه تو باشی
    مال من باشی و من خوشبخت نباشم


    +زبون نریز توله
    غر میزنی ،جیغ جیغ میکنی من دلم میره چه برسه اینجوری دلبری کنی
    بعدشم آروم بگیر آتیش نسوزون



    برای مسابقه بود
     
    M @ H @ K از این پست تشکر کرده است.