"تو عاشق نبودی که درد دل عاشقا رو بفهمی” “تو بارون نموندی که دلگیریه این هوارو بفهمی” “تو گریه نکردی برای کسی تا بدونی چی میگم” “دلت تنگ نبوده میخندی تا از حس دلتنگی میگم” “تو تنها نموندی که حال دل بیقرارو بفهمی” “عزیزت نرفته که تشویش سوت قطارو بفهمی” “تو از دست ندادی بفهمی چیه ترس از دست دادن”
غصه میسوزد مرا ، باران ببار کوچه می خواند تو را ، باران ببار ابرها را دانه دانه جمع کن بر زمین دامن گشا ، باران ببار خاک اینجا تشنه ی دلتنگی است آسمان را کن رها ، باران ببار باغبان از کوچه باغان رفته است در سکوت کوچه ها ، باران ببار سینه ام آشوب و دل خونابه است غصه می سوزد مرا ، باران ببار همایون شجریان
دانمت که بر سرم گذر کنی به رحمت اما آن زمان که برکشد گیاه غم سر از مزارم سیل اشکم با زبان بیزبانی با تو گوید راز عشقم گر چه دانی قمر مهدیه محمدخانی همایون شجریان
به دیدن من بیا مهتاب در اومد بیا عزیزم بیا صبرم سر اومد میدونی قلبم آروم نداره تو سینه من یه بیقراره زنجیرو وا کن ز پا دیوونه من