خشنودی تو مایهي خوشبختی من است زیرا بُوَد رضای خدا در رضای تو گر بود اختیار جهانی به دست من می ریختم تمامِ جهان را به پای تو..
دنیا به کام تلخ من امشب عسل شده استشیرین شده است و ماحصلش این غزل شده است تاثیر مهر مادریت بوده بر زبان این واژه ها اگر به تغزل بدل شده است..
گویند مرا چو زاد مادر پستان به دهن گرفتن آموخت شبها بر گاهواره من بیدار نشست و خفتن آموخت دستم بگرفت و پا بپا برد تا شیوه راه رفتن آموخت یک حرف و دو حرف بر زبانم الفاظ نهاد و گفتن آموخت لبخند نهاد بر لب من بر غنچه گل شکفتن آموخت پس هستی من ز هستی اوست تا هستم و هست دارمش دوست
مادر ای مهر و وفا در محضرت ای کلام خوش درون اخترت مادر ای گل بوته هایت رنگ یاس مادر ای محبوب عشق در کلاس مادر ای انگشتر گیتی بدست بهترین آموزگارم مادر است مادرم گویم سپاست بی کران بهترین بنده تو هستی در جهان
ای جان وتن من مادر تو گل باغ بهشتی مادر اولین معشوقه من مادر مایه آرامش من مادر شاه غم ملک وفایی مادر غم خوار بی همتایی مادر عطر بهار زندگی مادر نور امید به دل خسته من مادر فرشته نگهبان من مادر تو از خود گذشتی برای من مادر بوی تن تو بهار جانم مادر آغوش تو بهترین جایگاهم مادر آسمان پر از ستاره من مادر روشنی بخش چراغ خانه مادر با دعای تو رو سفیدم مادر بوسه بر دستانت میزنم مادر