اون لحظه که داری یواشکی گریه میکنی صدای پا میشنوی.... سریع اشکاتو پاک میکنی و لبخند میزنی خیلی سخته..
بیمِ آن دارم که زیاد با تو سخن بگویم مبادا خسته شوی و بیمِ آن دارم که سکوت کنم مبادا گمان کنی که دیگر برای قلبم مهم نیستی
چشم هایم را بستم و از تمام نگرانی ها رها شدم… سخت است وقتی آرام آرام متوجه می شوی ، میهنت جای تو نیست …گویا باید رفت !