یه شب دوباره تو رو میبینم و میزنه بم چشمک ستاره پیشت میشینم و زل میزنم بهت انگار یه خوابه بیبی برمیگردم باز یه روزی تهران کنارت :)
منم آن شهری که یادش رفته کسی را ندارد دلش میخواهد برقصد سرمست ولی نا ندارد [ کابوس / آرمان گرشاسبی ]
نوری نمیاد تا پُره دلِ تو از تاریکی داری توو زندگیت خودت اینو راه میدی تیغو بزن نه رو بدنت و دستات بزنش وسط افسردگی هاتو ناامیدیت