فیلم the lighthouse « فانوس دریایی » در بخش فیلمنامه یکی از بی نقص ترین آثار سال به شمار می رود. اثری که تنها با دو بازیگر ساخته شده و در لوکیشنی بسیار محدود روایتگر جنون دو انسانی است که بر حسب شرایط، بصورت دائم در حال تغییر و در کشمکش با ذات خود هستند. در واقع « فانوس دریایی » روایتی اگزیستانسیالیستی از قصه آشنای نگهبانان فانوس دریایی است که روایت های قدیمی مستند درباره آنان فراوان است. روایت هایی که آنان را در تقابل و کشمکش با خود برای رستگاری در فیلم the lighthouse بیان می کنند اما در نهایت آنچه که نصیب شان می شود تسلیم در برابر شرایط و رسیدن به مرز جنون است که سرانجام شان همواره ترسناک بوده است. اولین دیالوگ های فیلم the lighthouse را بر سر میز شام توسط یکی از کرکترهای فیلم میشنویم. باز هم در این لحظه باید یک توقفی داشته باشیم و دیالوگ های مفهومی و قابل تامل توماس ویک را در این لحظات بشکافیم. او میگوید “باشد که اگر مغلوب مرگ شدیم و کف اقیانوس بسترمان شد، خدایی که صدای امواج خروشان را میشنوی، روح ملتمس ما را نجات ده” که در طول فیلم نیز بارها و بارها با این جملات مواجه میشویم و که از خط به خط آن میتوان برداشتهایی کرد.