1. مهمان گرامی، جهت ارسال پست، دانلود و سایر امکانات ویژه کاربران عضو، ثبت نام کنید.
    بستن اطلاعیه

انچه یک جوان باید بداند

شروع موضوع توسط Anoosh ‏3/5/21 در انجمن کودک و نوجوان

  1. کاربر ویژه ゚・*.✿کاربر فعال✿.*・゚ ~✿~

    تاریخ عضویت:
    ‏18/4/19
    ارسال ها:
    8,746
    تشکر شده:
    27,499
    امتیاز دستاورد:
    118
    جنسیت:
    مرد
    [​IMG]زنـدگـى در دنياى امروز, زندگى در مدرسه است و سعادت و شقاوت هر انسانى به اراده همان انسان رقم مى خورد.اگر بخواهيد عزيز و سربلند باشيد بايد از سرمايه هاى عمر و استعدادهاى جوانى استفاده كنيد[​IMG]

    سعی داریم در این تاپیک به برسی مسائل و مباحث جوانی اشاره کنیم .دوستان اگر نظری داشتند میتوانند بفرمایند.
    مقدمه


    جوان براى درك بهتر خود و آشنايى با محيط پيرامون خويش , نياز به راهنمايى و آگاهى دارد.او هـمـواره در حال رشد و نمو است و رشد جسمى اش بطور طبيعى , همراه با حالتها و هيجانهاى روحى و عاطفى است .جـسـم جـوان بـه شكل غير ارادى به رشد خود ادامه مى دهدو رشد روحى و روانى وى در ارتباط مستقيم و متقابل با جسم اوست .
    هـنـگـامى جريان رشد, حالت طبيعى به خود مى گيرد, كه او از نظر فكرى و اعتقادى در جهت صحيح و در مسير طبيعى برنامه هاى تكاملى نظام آفرينش قرارگيرد.بـنـابـر ايـن , جوان براى رشد روانى و سازندگى خود, نيازمند هدايت و راهنمايى مربيان صالح و خيرانديش است .از طرفى او نيازمند به فكر كردن درباره خود و رفتار و اعمال و عكس العملهاى خويش در محيط زندگى است .
    او بايد چگونه زيستن را بياموزد, به خصوص زمانى كه به شخصيت خود پى مى برد و كم كم خودش را پيدا مى كند كه : من كيستم و در كجا هستم وچگونه بايد باشم ؟ او بايد پاسخ اين سوالها را بيابد, تا بتواند در مسير زندگى خود سنجيده گام بردارد و به آينده اى مطمئن و سعادتمند دست يابد.
    يكى از روان پزشكان مى گويد: من در تحقيقات فراوانى كه درباره علت ناراحتيهاى اشخاص انـجام داده ام , به اين نتيجه رسيده ام كه : اين افراد دردوران كودكى و جوانى , چگونه زيستن را به خوبى فرا نگرفته اند و به اندازه كافى راهنمايى نشده اند, بسيارى از آنان در حال حاضر خود پدر و مـادرهـسـتند و داراى فرزندانى نيز هستند, ولى آنها بدون اين كه خودشان بخواهند و يا بدانند, ناراحتيهاى روحى و روانى خود را به فرزندان منتقل مى كنند.
    جـوان بـه عـلـت اين كه سنش كم است و كمتر از بزرگسالان گرفتار ناملايمات زندگى شده , داراى ذهنى خام و عارى از تجربه است .اوكـمـتـر از بـزرگـتـرهـا سردو گرم روزگار را چشيده و با مشكلات و دشواريهاى كمترى در زندگى روبه رو گرديده است . ذهـن پـاك و سـاده اش چـنـدان فرصت انحراف و آلودگى پيدا نكرده و از طرفى چون به دوران كـودكى نزديك است , بهتر از افراد مسن مى تواندخاطره ها و حوادث دوران كودكى خود را به ياد آورد و عـلـت بـعـضـى از احـساسات و رفتار خود را بفهمد و در نتيجه , هرگاه رفتارناپسندى از خودمشاهده كرد, به آسانى آن را علت يابى كرده واصلاح نمايد.
    جوان هنوز قسمت بيشتر عمر خود را در پيش رو دارد.او با شناخت بهتر خود, مى تواند از بروز واكنشهاى نابهنجار در برابر پيشامدهاى زندگى , در آينده جلوگيرى نمايد
     
    M @ H @ K از این پست تشکر کرده است.
  2. کاربر ویژه ゚・*.✿کاربر فعال✿.*・゚ ~✿~

    تاریخ عضویت:
    ‏18/4/19
    ارسال ها:
    8,746
    تشکر شده:
    27,499
    امتیاز دستاورد:
    118
    جنسیت:
    مرد
    نخستين گام


    يـكـى از آگاهيهاى بسيار مهم در زندگى جوان , قبل از شناختن محيط و پديده هاى پيرامونش , آشنايى با خود است .توجه به خويشتن و آگاهى به خود يكى از شگفتيهاى نظام آفرينش است , زيرا انسان علاوه بر علم و آگاهى به اشيا و ديگران , درباره خود آگاهى وتوجه حضورىدارد و در عين حال مى تواند تـوجـه خـود را بـه شـخصيت خويش متمركز سازد و رفتار و كردار خود را مورد ارزيابى و تحليل قـراردهـد, حتى بهتر از يك پديده خارجى خود و رفتار خود را مورد مطالعه و تجربه و جستجوى علمى قرار دهد.
    اطـلاعات علمى كه انسان از خارج دريافت مى كند, ممكن است همراه با خطا و اشتباه باشد, ولى درباره خود خطا نمى كند.درايـن بـاره قـرآن مى فرمايد: انسان نسبت به نفس خود آگاهى دارد, اگرچه (براى خطاهايش ) عذرتراشى كند.انـسـان وقـتـى باطن خويش را شناخت و اصلاح كرد, رفتارى كه ازاو صادر مى گردد نيز اصلاح مى شود.
    جـوان داراى اين قدرت خواهد بود كه در برابر موفقيتها و يا شكستهاى زندگى , خود را نبازد و با تـقـويـت ايـمان و توكل به خدا باعزمى راسخ , درحوادث به جلو گام بردارد, زيرا غرور در نتيجه موفقيت يا نوميدى در نتيجه شكست , هر دو براى وى خطرناك است .
    بـنـابر اين , جوان عزيز! اگر شما مى خواهيد در زندگى خوشبخت و سعادتمند باشيد, بايد از هم اكنون خود را بررسى كنيد و ببينيد چه معايب ونقايصى داريد, سپس كوشش كنيد كه آنها را يكى پس از ديگرى برطرف نماييد.
    بـايـد بـدانـيـد كـه گذشتن از مرحله كودكى و وارد شدن به دوران بلوغ و جوانى , چندان آسان نيست , بلكه اين راه پر فراز و نشيب بايد همراه با آگاهى و مراقبتهاى لازم طى شود.مـطـالـعـه درباره زندگى رهبران بزرگى كه منشا خدماتى به انسانها بوده اند و آنان را به سوى دانش و عدالت و خداپرستى هدايت كرده اند, ما را به اين نكته آگاه مى سازد كه اين گونه افراد از جـمله كسانى بوده اند كه دوران حساس بلوغ را به سلامتى و پاكى پشت سر گذاشته و ايام جوانى را آگاهانه سپرى كرده و از قدرت جوانى شان بيشترين استفاده را نموده اند.
    آنـان شـيـوه اى را بـرگـزيـده انـد كـه استعدادهايشان را در جهت كمال , شكوفا كرده و همواره وجودشان براى خود و ديگران منشا خير و بركت بوده است .انديشيدن و دقت كردن در زندگى دانشمندان و رهبران اجتماعى و دينى و پيامبران بزرگوار به جـوان كـمك مى كند كه چگونه در موقعيتها و مراحل مختلف زندگى عمل نمايد تا استعدادهاى خود را شكوفا سازد. اما كسانى كه مبدا فساد و گمراهى براى خود و ديگران گرديده اند, بيشتر افرادى بوده اند كه در دوران مـهم بحرانى بلوغ , انحراف و آلودگى فراوان پيدا كرده و بكلى شخصيتشان از هم متلاشى شده است .بـنابر اين عدم اطلاع و آگاهى جوان به مسائل حساس دوران بلوغ , موجب اختلال روانى و تزلزل در شخصيتش گرديده و درنهايت آينده اى مبهم وتاريك در انتظارش خواهد بود
     
    mj12 و M @ H @ K از این پست تشکر کرده اند.
  3. کاربر ویژه ゚・*.✿کاربر فعال✿.*・゚ ~✿~

    تاریخ عضویت:
    ‏18/4/19
    ارسال ها:
    8,746
    تشکر شده:
    27,499
    امتیاز دستاورد:
    118
    جنسیت:
    مرد
    آينده نگرى .

    شـما در آينده اوقات فراغت زيادى در پيش داريد و هر وقت , فرصت دست دهد, حق داريد از آنها استفاده نماييد, ولى چگونه , چطور و با چه هدفى ؟ كارهاى جدى و مهمى در پيش داريد, از جمله مـعاشرت با دوستان و همسالان , رفت و آمد با خويشاوندان و طرز رفتار با آنان , انتخاب رشته هاى تـحصيلى , پيدا كردن موقعيتهاى اجتماعى مناسب و موفقيت در آن ب و خلاصه روزى فرا مى رسد كه بايد به فكر ازدواج و تشكيل خانواده وتربيت فرزند باشيد.
    البته ممكن است در زندگى شما پيشامدهاى ديگرى نيز رخ دهد.(نوميدى و دلتنگى در كارها, اندوه و غم و بيمارى ب) حتما شما تاكنون طعم شكست و نوميدى را چـشـيـده ايد, اين نوميدى و غمها در دوران جوانى ,معمولا خيلى ناگوار است , زيرا شما اين طور احـسـاس مـى كنيد كه تنها شما ناراحت و غمگين هستيد و تصور نمى كنيد كه صدها انسان ديگر درزندگى خود, همواره با اين ناملايمات روبه رو مى شوند.
    پـيـشـامدهاى ناگوار, بطور ناگهانى و غير منتظره در زندگى انسان رخ مى دهد, اين حقيقتى اسـت كـه نمى توان منكر آن شد, ولى اين پيشامدها وناگواريها در فرهنگ و جهان بينى ما معنا و مفهوم خاصى دارد و به عنوان يك حادثه گنگ و بى هدف مطرح نيست .يـك جـوان بـا ايمان , با بينش صحيحى كه درباره خود و اين رويدادها دارد, حوادث و رويدادهاى غير اختيارى را, به عنوان يك پل و نردبان ترقى ووسيله آزمايش الهى ك كه كمال و رشد و سعادت او در گرو آن است ك تلقى مى كند و با عبور آگاهانه از آن , آينده تابناك خود را رقم مى زند.
    حـوادث و پـيـشـامـدهـايـى كه در دوران حساس جوانى انسانهاى بزرگ كاز رهبران اجتماعى و مذهبى , همچون امام خمينى , شيخ انصارى , علامه طباطبايى گرفته تا دانشمندان علوم طبيعى , چـون انـيـشـتين , اديسون , پاستور كرخ مى دهد, همه گوياى اين حقيقت است كه اينان با درك درسـت وبـينش صحيحى كه درباره ناگواريها داشته اند, به نحو شايسته اى با آن برخورد كرده و پيروزمندانه از آن گذشته اند.
    بـطـور كـلـى بايد دانست كه اگر ما داراى هدف و اعتقادى صحيح وعاقلانه باشيم , آن هدف در زنـدگى به ما آرامش و دلگرمى مى دهد ونيز به ما نيرومى بخشدو ما را با پشتكار زياد وارد معركه زنـدگـى كـرده و بـه جـلـو مـى رانـد و در پـايـان , شـادمانه با موفقيتى تمام به آن هدف دست خواهيم يافت .

    واقع بينى .

    متاسفانه اين تمايل در بيشتر ما وجود دارد, كه كسالت و تنبلى خود را ناديده گرفته و شكست در كارها را به گردن ديگران و يا پيشامدها بيندازيم ونقايص و معايب خودمان را به حساب نياورده و در صدد برطرف كردن آن نباشيم .
    تجربه نشان داده است كه ما هميشه مايل هستيم كارها را آن طور كه دلمان مى خواهد, ببينيم , نه آن طور كه هستند.دوسـت نداريم درباره معايب و نقايص خودمان اندكى بينديشيم , در حالى كه تفكر درباره كارها و نقايص آن , موجب جلوگيرى از تكرار خطا دركارهاى بعدى ما خواهد شد و با اين تلقى هر روز كه از عمرمان مى گذرد, يك قدم در جهت كمال و بى نقصى به پيش مى نهيم .
    بـه هـمـيـن جـهـت است كه حضرت على (ع ) مى فرمايد: شناخت خويش بالاترين و سودمندترين شناخت هاست .حتى شناخت آفريدگار جهان را منوط به شناخت خويش دانسته اند . چـون تـا انـسان خود را نشناسد و انگيزه ها و خواسته هاى درونى خويش را بطور صحيحى تحليل نـكـنـد و بـا هـدف آفـريـنـش در اين جهان آشنا نگردد,نمى تواند مسائل زندگى خود را درست ارزيابى كند يا درباره آنها قضاوت صحيح داشته باشد
     
    mj12 و M @ H @ K از این پست تشکر کرده اند.
  4. کاربر ویژه ゚・*.✿کاربر فعال✿.*・゚ ~✿~

    تاریخ عضویت:
    ‏18/4/19
    ارسال ها:
    8,746
    تشکر شده:
    27,499
    امتیاز دستاورد:
    118
    جنسیت:
    مرد
    مهمترين دوران زندگى

    اگر شما به عنوان يك جوان درباره دوران بلوغ , كه يكى از مهمترين و حساسترين دوران زندگى است , آگاهى پيدا كنيد و بدانيد كه چه تغييراتى دروجود شما و همسالانتان رخ مى دهد, آن وقت گذشتن از اين دوران بحرانى براى شما بسيار آسان خواهد بود.
    مهمترين ويژگيهاى اين دوران , بروز تمايلات جنسى است .ندانستن و آگاه نبودن از اين مسائل , ضامن گناه نكردن وپاك ماندن نيست .اگـر جـوان بـه طـرز واقـع بينانه اى و از طريق يك منبع صلاحيت دار با مسائل كلى بلوغ و حتى مـسـائل توليد نسل , كه مبدا آفرينش , آن را در موجودات عالم , اعم از انسانها و حيوانات و نباتات , جهت حفظ و بقاى نسلشان قرار داده است , بطور منطقى و طبيعى آشنا شود, امكان بروز انحراف كاهش مى يابد.
    از طرفى جوان بايد در اين دوران حساس و بحرانى , قدر جوانى اش را بداند و افكار خود را مشغول كـنجكاويهاى ناآگاهانه و انحراف آميز درباره مسائل جنسى ننمايد, زيرا جستجوى بيش از حد در ايـن بـاره , زمـيـنـه وسـوسـه هـاى شـيـطـانـى را در وجـود وى فراهم آورده و ادامه تحصيل و زنـدگـى مـتـعـادل و طـبـيـعـى او را بـا دشـوارى و سرگردانى روبه رو مى سازد, و در نتيجه , استعدادهاى سرشار و نيروهاى شاداب جوانى را هدرمى دهد.
     
    mj12 و M @ H @ K از این پست تشکر کرده اند.
  5. کاربر ویژه ゚・*.✿کاربر فعال✿.*・゚ ~✿~

    تاریخ عضویت:
    ‏18/4/19
    ارسال ها:
    8,746
    تشکر شده:
    27,499
    امتیاز دستاورد:
    118
    جنسیت:
    مرد
    پديده هاى جسمى بلوغ

    ظـهور بلوغ با دگرگونيهاى فيزيولوژيكى و بيوشيميايى در بدن شروع مى شود و وضعيت كاملا جديدى در وجود دختران و پسران پديدمى آورد.غده هاى مترشحه داخلى و خارجى فعال مى گردد.صفات اوليه جنسى كه مربوط به اندامهاى جنسى هستند, وظيفه توليد نسل را به عهده دارند.تـغـيـيرات حاصله بر اثر فعال شدن غده هيپوفيزآدرنال (فوق كليوى ) و گنادها (غدد جنسى ) به وجود مى آيد.
    ايـن دگـرگونيها سرآغاز زندگى بزرگسالى به شمار مى رود كه در نظر اول شايد چندان قابل تـوجـه نـبـاشد, اما اختلاف آشكار آن با دوره كودكى ازلحاظ وضعيت ظاهرى و رفتار و حالتهاى روانى كاملا محسوس است .
    حالت طبيعى رسيدن به بلوغ جنسى , براى بيشتر پسران از پانزده سالگى و براى اكثر دختران از نه سالگى آغاز مى گردد.در طى ايـن مـرحله در اكثر نوجوانان , طرح نسبتا ثابت چهره و اندامهاى بدن نمايان مى گردد و پس از آن , تغييرهاى جسمى تا پايان عمر به آرامى ادامه دارد.بطور كلى در دوره نوجوانى آنچه كه بيش از همه به چشم مى خورد, بلند شدن قامت , ازدياد وزن , رشد سريع استخوانها و ماهيچه ها مى باشد وهمزمان با آن , اعضاى داخلى بدن رشدى مشابه دارند.
    از ويژگيهاى ديگر جسمى دختران جوان در اين دوره , برآمدگى سينه و روييدن مو در بعضى از اعضاى بدن است .براى اولين بار مقدارى خون از او دفع مى شود كه اصطلاحا به اين حالت , رگل يا قاعدگى گفته مى شود.د اولـين قاعدگى : هنگام بلوغ , با تغييراتى كه در بدن صورت مى گيرد, هورمونهاى محرك غدد جـنـسـى از غده هيپوفيز ترشح مى شود و تخمدانها بعد از سالها خاموشى , در اين دوران شروع به ترشح استروژن و پروژسترون مى كنند.
    جدار رحم نيز به ترتيب رشد مى كند و بالاخره اولين خونريزى قاعدگى رخ مى دهد.ايـن پديده كه براى دختر نوجوان سابقه اى نداشته , در صورت عدم آگاهى قبلى , مايه تعجب و يا حـتى در مواقع عدم راهنمايى صحيح و اصولى احتمالا سبب ترس و نگرانى وى مى شود, در حالى كـه بـا تـوضـيـحـات مـذكـور مـعـلـوم مـى گـردد كه اين پديده , كاملا طبيعى بوده و ناشى از تغييرهاى خاص دوران بلوغ در آنان مى باشد و لذا محلى براى نگرانى و ترس وجود ندارد.
    همچنين در ابتدا به علت عدم آمادگى كامل اعضاى مربوطه ممكن است خونريزيهاى قاعدگى به فواصل نامنظم و طولانى صورت گيرد كه امرى طبيعى به شمار مى رود.د دردهاى قاعدگى : در جريان خونريزى قاعدگى , به علت انقباضات رحم و به منظور دفع مواد و خون موجود در داخل آن ,دردهاى خفيفى ايجاد مى شود.در بـرخـى افـراد, ايـن دردهـا بيشتر بوده و اصطلاحا ديسمنوره چحخززرذحذژش ا يا قاعدگى دردناك گفته مى شود كه در صورت شديد بودن لازم است ضمن مراجعه به پزشك جهت تسكين يا تخفيف دردهاى مذكور, از داروهاى مسكن و ضداسپاسم استفاده نمايند.
    مـمـكـن اسـت بـروز ايـن خصوصيات در افراد به طور متفاوت بوده و در زمانهاى نسبتا مختلف صورت پذيرد.
     
    mj12 و M @ H @ K از این پست تشکر کرده اند.
  6. کاربر ویژه ゚・*.✿کاربر فعال✿.*・゚ ~✿~

    تاریخ عضویت:
    ‏18/4/19
    ارسال ها:
    8,746
    تشکر شده:
    27,499
    امتیاز دستاورد:
    118
    جنسیت:
    مرد
    پديده هاى روحى و روانى بلوغ

    بلوغ در واقع يك تغيير و تحول شديدى است كه سرتاسر وجود نوجوان را فرا مى گيرد.بـلـوغ , يـك نـوع تـولـد مجدد است , يعنى , بابلوغ , شخص ديگرى با روحيه و اختصاصات جسمى متفاوت از كودك , به وجود مى آيد.در اين مرحله نوجوان خواهشها و تمايلات متفاوت و متضادى دارد.از طرفى خودخواهى كودكانه با ديگر دوستى در هم مى آميزد.با اين كه جوان مى خواهد با دوستان خود باشد, علاقه مند به تنهايى است .
    در ايـن دوران , كـودك پـر جـنـب و جوش ديروز به جوان حساس و تاثيرپذير امروز مبدل شده و تغييرات سريع جسمى , تاثيرهاى فراوانى درحالتهاى روحى او مى گذارد.با ظاهر شدن نيروى جنسى جوان , احساس خاصى به جنس مخالف در او پديد مى آيد.او داراى روحيه اى كنجكاو و در عين حال , دچار نوعى سردرگمى است , حساس و زود رنج بوده و در مقابل رفتار ديگران به سرعت واكنش نشان مى دهد.گاهى به فكر فرو مى رود و زمانى به سخنان اطرافيان مى انديشد, ولى به شدت از همسالان خود, الگومى پذيرد و از رفتار آنان پيروى مى كند.
    از نظر رشد شخصيت , ثبات نسبى دوره قبل , دستخوش تحولى ناگهانى گرديده و رفتار خود را با انگيزه هاى درونى , تشخص طلبى واستقلال جويىبروز مى دهد.سازگارى اجتماعى او دچار آشفتگى گرديده است .نيروى متراكمى كه در جوان نهفته , مى خواهد به صورتى , خود را آشكار كند.بنابر اين در رفتارش اظهار هويت , مالكيت , ابراز وجود, اظهار تعلق به گروه , نمايان است .
    دختر جوان در اين دوره بسيار حساس و زود رنج است .هـمـيـشـه مواظب است كه ببيند ديگران درباره او چه مى گويند و چه قضاوتى دارند, به همين دليل در برابر كوچكترين نقصى كه ديگران به او نسبت دهند حساس است .از جوش و لك صورت خود نگران است و از اين كه زيبايش نمى خوانند ناراحت مى شود.در برابر انتقادها نمى تواند خود را كنترل كند.
    مى كوشد لباسش به گونه اى باشد كه حتى كمترين ايرادى نتوان بر او گرفت .در برابر نيشخندها و هر كارى كه سبب تحقيرش شود, به شدت واكنش و مقاومت نشان مى دهد.نـسـبـت بـه كـلـمـات مـعلم و اطرافيانش حساس است و احساس مى كند كه ديگران او را درك نمى كنند.به شدت از دوستانش الگو مى پذيرد.
    رقابت و چشم و همچشمى او را وادار مى كند كه سعى نمايد, مثل دوستانش لباس بپوشد, همانند آنان زندگى كند و وسايل زندگى خود را مانندآنان تهيه كند, حتى در اين مورد پدر و مادرش را زير فشار قرار مى دهد تا وسايل زندگى را آن طور كه دوست دارد برايش مهيا كنند.دختر نوجوان به علت كمى سن , كم تجربه است .
    كـمـتر منطقى فكر مى كند و بيشتر تقاضاهايش بر اساس عواطف و احساسات صورت مى گيرد, زمـانـى كـه خـواسته هايش از طرف اطرافيان و والدين بامانع روبه رو گردد, به شدت عصبانى و ناراحت مى شود.گاهى به زندگى بى علاقه مى گردد و با تحير و سرگردانى به روياها و تخيلات شيرين خود پناه مى برد و سعى دارد كه زندگى مورد علاقه خود را درروياهاى خويش بازسازى كند.
    بـراى خود آرزوهاى شيرين تصور مى كند, در خيال خود قصرها مى سازد و خلاصه زندگى را آن طور كه دوست دارد, تصور مى كند.لذا از واقعيت گريزان است و نمى خواهد منطقى فكر كند.بيشتر, وقت خود را به تماشاى برنامه ها و فيلمهاى تلويزيونى مى گذراند, بطورى كه دوست دارد فـيلمهاى سينمايى هرگز قطع نشود و تا پايان شب ادامه يابدب, ازطرفى غالبا مى خواهد در جمع , مطرح شود و نقش و مسووليتى به عهده بگيرد.هـمـواره رفتار و شخصيتش ناپايدار و در بعضى اوقات به ديگران بى اعتماد و در كارها بى حوصله است .
    بـا كـمـبودهاى خود به مقابله برمى خيزد, كم كم دوره وابستگى به سر آمده , مى خواهد زندگى مستقل خود را پايه ريزى كند.اطرافيان جوان بايد موقعيت وى را خوب درك كنند و با محبت با او برخورد نمايند.در اين باره پيامبراكرمر به والدين و مربيان چنين مى فرمايند: به شما سفارش مى كنم كه با جوانان مهربان باشيد, زيرا آنان (در اين هنگام ) داراى روحى لطيف هستند
     
    mj12 و M @ H @ K از این پست تشکر کرده اند.
  7. کاربر ویژه ゚・*.✿کاربر فعال✿.*・゚ ~✿~

    تاریخ عضویت:
    ‏18/4/19
    ارسال ها:
    8,746
    تشکر شده:
    27,499
    امتیاز دستاورد:
    118
    جنسیت:
    مرد
    ارزش خود

    مرحله بلوغ دوره خودشناسى است و معمولا جوان به خود مى آيدب اين بيدارى به علت وجود تغيير و تحولاتى است كه در جسم و روان وى پديدمى آيد.
    او در ايـن مـرحـلـه بـيـش از هر مرحله سنى ديگرى در جستجوى خويش است , مى خواهد بداند كيست و چيست و از راز وجود خود, از لياقتها وكفايتهاى خود سر در بياورد, مى خواهد بداند براى چه كارى ساخته شده است .در ايـن موقعيت , دختر جوان بايد ارزش وجودى خود را درك كند و به كرامت ذاتى خودو دوران حـساس جوانى و نيز به عظمت مقام خود كه در سايه عبادت و پرهيزكارى حاصل مى شود, آگـاه شـود, بـدانـد كـه فـردى مهم و ارزشمند است و حق ندارد خود را كوچك بشمارد و نبايد تحقيرهارا بپذيرد.او بـايـد بـدانـد كه سرمايه بزرگى و عظمتش در ايمان و تقوا و عفت و پاكدامنى است و آن را از دست ندهد.
    در مسيرى گام برندارد كه ايمانش به خطر افتد و يا شرف و عفتش لكه دار شود.او حـق نـدارد خـود را بـازيـچه مد و آرايش و طرز تصور ديگران قرار دهد و موجبات ذلت خود و سرگرمى بى خبران و بى خردان را فراهم سازد.بايد اعتماد به نفس داشته باشد و مسووليت بپذيرد
     
    mj12 و M @ H @ K از این پست تشکر کرده اند.
  8. کاربر ویژه ゚・*.✿کاربر فعال✿.*・゚ ~✿~

    تاریخ عضویت:
    ‏18/4/19
    ارسال ها:
    8,746
    تشکر شده:
    27,499
    امتیاز دستاورد:
    118
    جنسیت:
    مرد
    رشد ذهنى و عقلى جوان

    در ايـن دوره جـوان رشد ذهنى بيشترى پيدا مى كند, از لحاظ ابزار ذهنى به حداكثر تحول عقلى خود مى رسد و مى تواند كاملا عمليات ذهنى راانجام دهد.آنچه يك بزرگسال را از يك نوجوان , متمايز مى كند, مساله كم و بيش بودن تجربه است .او به خوبى مى تواند قضاياى منطقى را دريابد و خوب و بد را از هم تميز دهد.مى تواند به سادگى در مورد كارهايش استدلال كند, زيرا نوعى هماهنگى بين تواناييهاى ذهنى و عملى او به وجود آمده است .
    استعدادهايش از حالت عمومى , براساس رغبتها و ذوقهايش , جهت گيرى خاص پيدا مى كند و به يكى از كارها و يا فعاليتهاى فنى و هنرى وب علاقه مندمى شود.داراى قـدرت تـفـكـر گـرديده و مى خواهد خود را از قيد واقعيتهاى محسوس و ملموس دوران كودكى رها سازد.مـمـكـن است در بعضى از مسائل شك كند, ولى او مى خواهد باورها و اعتقادهاى خود را دوباره , بازسازى كند و آنها را از روى استدلال و دليل قبول كند.
    بـه هـمـيـن جـهت مكتب اسلام , در دوران بلوغ و تكليف از جوان خواسته است كه عقايد اسلامى والـديـن را به صورت تقليدى نپذيرد, بلكه اصول اعتقادى را خود با استدلال منطقى ياد بگيرد, تا در اعماق جانش نفوذ كند و در حوادث و پيشامدها براى او شك و ترديد حاصل نشود.
    در ايـن مـرحـله از زندگى , او بايد بداند كه زندگى , فقط در خورد و خوراك خلاصه نمى شود و ديـگـر نبايد همچون دوران كودكى به دنبال لذت جويى و لذت گرايى باشد, بلكه هدفى عالى در زنـدگـى وجـود دارد كه بايد آن را تعقيب كند و در مسير كمال , حركت نموده و چگونه زيستن رابـياموزد
     
    mj12 و M @ H @ K از این پست تشکر کرده اند.
  9. کاربر حرفه ای

    تاریخ عضویت:
    ‏11/12/10
    ارسال ها:
    1,922
    تشکر شده:
    4,161
    امتیاز دستاورد:
    113
    می دونی شروع خودشناسی از این نیست که فرد چیزهایی رو که می دونه اشتباه و بد هستن کنار بذاره یا سعی کنه کمشون کنه و انجام نده و چیزهایی رو که می دونه خوب هستن رو انجام بده. شروع شناختن خود از اینجاس که خوب و بد بودن هایی که در ذهنت هستن رو بررسی کنی و متوجه بشی که از کجا میان. هر چی کلی تر بتونی بررسی کنی به همون نسبت رشد بیشتری میکنی.
     
    mj12 و M @ H @ K از این پست تشکر کرده اند.
  10. کاربر ویژه ゚・*.✿کاربر فعال✿.*・゚ ~✿~

    تاریخ عضویت:
    ‏18/4/19
    ارسال ها:
    8,746
    تشکر شده:
    27,499
    امتیاز دستاورد:
    118
    جنسیت:
    مرد
    ظهور هويت من در جوان

    جوان در دوره نوجوانى با بحران فوق العاده اى روبه رو مى شود, كه از سه محور, او را محاصره كرده است :
    بحران بيولوژيكى , بحران روحى , بحران اجتماعى .
    در بحران بيولوژيكى , بدن جوان تغييرات قابل ملاحظه اى پيدامى كند كه با تحريكات جنسى , توام است .در وهله اول , جوان بايد خود را با اين تحولها و تغييرهاى جديد جسمى و جنسى سازگارى دهد.در بـحـران اجـتـمـاعى , جوان در ارتباط با محيط اجتماعى اش , به صورت شركت در فعاليتهاى جـمـعـى و اظـهـار تـعلق به گروه و عضويت در آن به نحوى , نيازهاى اجتماعى خود را برطرف مى سازد.
    مساله مهم بحران روحى و روانى , يافتن هويت خود است .او تـا بـه حـال تـصـويـر درست و روشنى از خود نداشته , ولى كم كم خود را به صورت يك وجود نوظهور, كشف مى كند.او بايد هويت دوره هاى قبلى زندگانى اش را با وضعيت كنونى و جديدش , پيوند دهد.در اين جاست كه هويت فردى اش شكل مى گيرد.
    حـالـتـهـايى را در خود احساس مى كند, به خصوص گاهى كه تنها مى شود به خود مى انديشد و سـوالهايى نظير اين كه : من كيستم ؟ جهان پيرامون من چيست ؟ رابطه من با جهان , چگونه است ؟ مـن كـجـاى عـالـم هـسـتـم ؟ هـدف من چيست ؟ من چگونه بايد باشم ؟ همه اين پرسشها بر اثر بروزشخصيت و آگاهى به خود براى جوان پيش مى آيد و او را دچار يك نوع نگرانى و سرگردانى مى نمايد.
    جـوان , در جـسـتـجـوى شخصيت خود, به اين نتيجه مى رسد كه بايد تشخيص دهد, براى او چه چـيـزهايى مهم و چه كارهايى ارزشمند است ؟همچنين او در پى به دست آوردن معيارهايى است كـه بـتـوانـد بـراسـاس آن مـعـيـارها, رفتار خود و ديگران را مورد قضاوت و ارزشيابى صحيحى قراردهد.
    ايـن جـسـتـجـوى ذهـنى , اگر مسير طبيعى اش را طى كند و بر اساس بينشى صحيح , پاسخى مـنـطقى دريافت دارد, شخصيت فردى و اجتماعى اودرست شكل مى گيرد و احساس اعتماد به نفس در وى قوت مى يابد.
    در ايـن مـرحـلـه است كه نقش سازنده و حياتى دين در توجه دادن وى به سوى مبدا كمال و در پـرورش روح و روان و سـازمـانـدهى شخصيت جوان آشكار مى گردد, زيرا به پرسشهاى عميق و ظاهرا ساده كه از ضمير ناخودآگاه جوان سرچشمه يافته و بعضا در ذهنش طرح مى گردد, پاسخ داده مـى شـود و بـه قلبش ثبات و آرامش بيشترى مى بخشد و او را از سرگردانى روحى و روانى نجات مى دهد.
    در ايـن صـورت اسـت كـه شـخـصـيـت جـوان شـكل گرفته و جهت مى يابد و با الگوگيرى از شخصيتهاى بزرگ پيشوايان دينى , اراده اش قوى مى گردد,بطورى كه با همتى بلند, بزرگترين نيروى دوران زندگى خويش را در راه سازندگى خود و ديگران به كار مى اندازد
     
    mj12 و M @ H @ K از این پست تشکر کرده اند.