1. مهمان گرامی، جهت ارسال پست، دانلود و سایر امکانات ویژه کاربران عضو، ثبت نام کنید.
    بستن اطلاعیه

ذهن آشفته وار

شروع موضوع توسط мσσηღ ‏23/7/20 در انجمن محفل تاپ فرومی ها

  1. ѕмιℓє مدیر بازنشسته☕

    تاریخ عضویت:
    ‏22/7/17
    ارسال ها:
    2,863
    تشکر شده:
    19,781
    امتیاز دستاورد:
    118
    جنسیت:
    زن
    هرآنچه تو ذهنتون اضافی میکنه رو اینجا خالی کنید..

    [​IMG]
     
    کوکی♥❄، m naizar، n@der و 5 نفر دیگر از این ارسال تشکر کرده اند.
  2. کاربر ویژه ゚・*.✿کاربر فعال✿.*・゚ ~✿~

    تاریخ عضویت:
    ‏18/4/19
    ارسال ها:
    8,817
    تشکر شده:
    27,757
    امتیاز دستاورد:
    118
    جنسیت:
    مرد
    گله و گلایه هم میشه کرد ؟
     
    کوکی♥❄ از این پست تشکر کرده است.
  3. کاربر حرفه ای

    تاریخ عضویت:
    ‏12/5/19
    ارسال ها:
    1,539
    تشکر شده:
    13,402
    امتیاز دستاورد:
    121
    جنسیت:
    زن
    بازیگره نقش دیوونه رو خوب در آورده
    چشماش گرد و درشت و آسمونی رنگه
    میپرسه :
    - عمو ! ممکنه یه عاشق ، معشوقه شو بکشه ؟
    پیرمرد خیره نگاش میکنه میگه :
    - آره ! تاریخ پر ازین اتفاقه . خیلی ام راحته .
    با حرف ؛ مثلا با قلم و کاغذ و چندتا کلمه
    حتی گاهی با یه نگاه ... با یه نگاه میکشدش
    اما خب شبیه مرگایی که تاحالا دیدی نیست .
    طرف نفس میکشه ، راه میره ... . .... .. ولی مُرده

    دستی که بهت سنگ میزنه نمیتونه زخمیت کنه
    اما دستی که بهت گل میده ... می تونه

    - عمو شما تجربه ش کردی ؟

    - هعیییی پسر ... هعیییی
    آه کشید
    .
    .
    .
    عمو قاتل بود ....




    { دستم بند کار و دیالوگای سریاله رو از دور میشنوم و دلم مچاله میشه }
     
    آخرین ویرایش: ‏6/8/20
    f@rid69، کوکی♥❄، AftabGardoon و 5 نفر دیگر از این ارسال تشکر کرده اند.
  4. ѕмιℓє مدیر بازنشسته☕

    تاریخ عضویت:
    ‏22/7/17
    ارسال ها:
    2,863
    تشکر شده:
    19,781
    امتیاز دستاورد:
    118
    جنسیت:
    زن
    صبر
    صبر
    صبر...

     
    کوکی♥❄، AftabGardoon، m naizar و 2 نفر دیگر از این ارسال تشکر کرده اند.
  5. مدیر بازنشسته☕

    تاریخ عضویت:
    ‏15/8/17
    ارسال ها:
    5,336
    تشکر شده:
    42,669
    امتیاز دستاورد:
    113
    یع دریا زیر سر دارم
    یع دریا توی چشمامه
    :')
     
    f@rid69، Shahab، کوکی♥❄ و 3 نفر دیگر از این ارسال تشکر کرده اند.
  6. مدیر بازنشسته☕

    تاریخ عضویت:
    ‏15/8/17
    ارسال ها:
    5,336
    تشکر شده:
    42,669
    امتیاز دستاورد:
    113
    ♡:')
    کویر رویای تو دریا تو سرش نیس
    کویر تا عاخر قصه کویره
     
    f@rid69، Shahab، کوکی♥❄ و 3 نفر دیگر از این ارسال تشکر کرده اند.
  7. کاربر حرفه ای

    تاریخ عضویت:
    ‏12/5/19
    ارسال ها:
    1,539
    تشکر شده:
    13,402
    امتیاز دستاورد:
    121
    جنسیت:
    زن
    وقتی یکی از چشمم میفته
    اینطور نیست که لبریز از تکبر و آسودگی بشم

    غمگینم
    و برعکس؛ لبریز از حس از دست دادن و بازنده بودن

    از چشم افتادن آدما غم داره

    فکر میکردی کسی هست ؛ که افکار و کلام و منشی متناسب با مساحت ادراک تو از زندگی داره ... نه بیشتر نه کمتر
    و کمی از احساس تنهایی تو کم میشد
    درست مثل یه دل خوشی بود برای تو

    اما وقتی چیزی پیش میاد ؛ حرفی یا رفتاری ازش که انتظار نداری
    ناگهان میره در دوردست ها
    فاصله ش با خودت رو میبینی ... که زیاده

    دیگه اون حس مطلوبِ تنها نبودن رو نداری
    بازم تنهاییت بزرگ میشه

    و حتی شاید بزرگتر از قبل

    خلاصه از چشم افتادن آدما اتفاق دردناکیه
    شاید از خود اون آدم بیشتر درد بکشی ...
     
    m naizar، f@rid69، Shahab و یک نفر دیگر از این ارسال تشکر کرده اند.
  8. کاربر ویژه ゚・*.✿کاربر فعال✿.*・゚ ~✿~

    تاریخ عضویت:
    ‏18/4/19
    ارسال ها:
    8,817
    تشکر شده:
    27,757
    امتیاز دستاورد:
    118
    جنسیت:
    مرد
    من آهوی زخمی، تو تای گیاهی،
    منم ابر شیطان، تو فصل گناهی

    من احساس برخورد باران به خاکم
    منم شوق مستی که در جان تاکم

    گیاهم که تشنه ی نسیم پگاهم
    کویرم که از عشق باران هلاکم
     
    m naizar، Shahab و کوکی♥❄ از این ارسال تشکر کرده اند.
  9. کاربر ویژه ゚・*.✿کاربر فعال✿.*・゚ ~✿~

    تاریخ عضویت:
    ‏18/4/19
    ارسال ها:
    8,817
    تشکر شده:
    27,757
    امتیاز دستاورد:
    118
    جنسیت:
    مرد
    ذهن ما زندان است
    ما در آن زندانی
    قفل آن را بشکن
    در آن را بگشای
    و برون آی از این دخمه‌ی ظلمانی
    نگشایی گل من
    خویش را حبس در آن خواهی کرد
    همدم جهل در آن خواهی شد
    همدم دانش و دانایی محدوده‌ی خویش
    و در این ویرانی
    همچنان تنگ نظر می‌مانی

    هر کسی در قفس ذهنی خود زندانی است
    ذهن بی‌پنجره بی پیغام است
    ذهن بی‌پنجره دودآلود است
    ذهن بی‌پنجره بی‌فرجام است
    بگشاییم در این تاریکی روزنه‌ای
    و بسازیم در آن پنجره‌ای
    بگذاریم زهر دشت نسیمی بوزد
    بگذاریم ز هر موج خروشی بدمد
    بگذاریم که هر کوه طنینی فکند
    بگذاریم ز هر سوی پیامی برسد


    بگشاییم کمی پنجره را
    بفرستیم که اندیشه هوایی بخورد
    و به مهمانی عالم برود
    گاه عالم را درخود به ضیافت ببریم

    بگذاریم به آبادی عالم قدمی
    و بنوشیم ز میخانه هستی قدحی
    طعم احساس جهان را بچشیم
    و ببخشیم به احساس جهان خاطره‌ای
    ما به افکار جهان درس دهیم
    و ز افکار جهان مشق کنیم
    و به میراث بشر
    دین خود را بدهیم
    سهم خود را ببریم
    خبری خوش باشیم

    و خروسی باشیم
    که سحر را به جهان مژده دهیم
    نور را هدیه کنیم
    و بکوشیم جهان
    به طراوت و ترنم، تسکین و تسلی برسد

    و بروید گل بیداری، دانایی، آبادی در ذهن زمان

    و بروید گل بینایی، صلح، آزادی، عشق در قلب زمین

    ذهن ما باغچه است

    گل در آن باید کاشت

    ور نکاری گل من

    علف هرز در آن می‌روید

    زحمت کاشتن یک گل سرخ

    کمتر از زحمت برداشتن هرزگی آن علف است

    گل بکاریم بیا

    تا مجال علف هرز فراهم نشود

    بی گل آرایی ذهن

    نازنین

    نازنین

    نازنین

    هرگز آدم، آدم نشود
     
    Shahab و کوکی♥❄ از این پست تشکر کرده اند.
  10. کاربر ویژه ゚・*.✿کاربر فعال✿.*・゚ ~✿~

    تاریخ عضویت:
    ‏18/4/19
    ارسال ها:
    8,817
    تشکر شده:
    27,757
    امتیاز دستاورد:
    118
    جنسیت:
    مرد
    ذهن بی پنجره بی پیغام است

    ذهن بی پنجره دود آلود است

    ذهن بی پنجره بی فرجام است
    بگشاییم در این تاریکی روزنه ای
    و بسازیم در آن پنجره ای
    بگذاریم زهر دشت نسیمی بوزد
    بگذاریم ز هر موج خروشی بدمد
     
    Shahab و کوکی♥❄ از این پست تشکر کرده اند.