من مسئول تصویری که از من در ذهنت ساختهای، نیستم. تصویری که میتواند آلوده به ذهنیات تو باشد و نه آنچه من هستم. تصویری که شباهتش با من قالب چهره و فرم صورت است و نه چیزی بیش از این. یک کپی بیکیفیت از من. برای من مهم نیست که قاب عکسم در ذهن تو، پسزمینه قشنگی از اسلیمیهای تودرتو و کاشیهای لاجوردی ندارد و بهجایش پر از سوءتفاهم و افکار پریشان است، که من در آن تصویر نه لبخند میزنم و نه نگاه مهربانی دارم، که دستهایم را برای بودنت نگشودهام و مدام در پی اثبات خودم نیستم. من مسئول تصور و قضاوت تو نیستم، من مسئول رفتار خودم هستم و هستم .
وقتي وارد رابطه اي ميشويد و ميفهميد طرف مقابلتان قبل از شما به سمت هيچ رابطه اي نرفته است بايد متوجه شويد كه آن فرد از دست به دست شدن بين آدمهاي امروزي بيزار است و حالا با ديدن شما ايمان پيدا كرده است كه در رابطه ي با شما هرگز دستي ديگر دستانش را نخواهد گرفت پس رهايشان نكنيد و يا اگر در خودتان نميبينيد كه براي هميشه آخرينشان باشيد ازهمان اول وارد رابطه با اين افراد نشويد! هستند آدمهايي كه مناسبِ نماندن هاي شما باشند و آبي در دلشان تكان نخورد از رفتن هايتان! پس سمت آنهايي نرويد كه بعد از كلنجارهاي زياد با خودشان ، شمارا براي يك عمر انتخاب كرده اند!
چقدر برای خودتان ارزش قائل هستید؟ اگر به جای آموختن، فقط روزهایتان را می گذرانید و هرساله فقط تولد می گیرید و سن تان را زیاد می کنید، بازنده محسوب می شوید. اگر فقط برای داشتن آسایش، اتومبیل و خانه، زندگی می کنید، بازنده هستید. اگر طولانی ترین مسافرت های شما، تا منزل خواهر و مادرتان است. اگر هر روز و هرشب، سریال های بیشتری می بینید. اگر هنوز نمی توانید روزی ده صفحه کتاب بخوانید. و اگر نمی توانید روش زندگی تان را مثل همان هایی کنید که مدام از آنها مثال می زنید، بازنده محسوب می شوید. اگر آموختن و ارتقای شخصیت خودتان را متوقف کرده اید. اگر تمام عمر، فقط یک الگو را زندگی می کنید، جز بازنده ها محسوب می شوید. اگر خوشحال بودن و شاد کردن دیگران را نیاموخته اید. اگر نمی توانید خود و دیگران را ببخشید. اگر رقصیدن را نیاموخته اید یا جرات آن را ندارید. اگر بازی و تفریح در برنامه ی شما نیست. اگر شنا نمی کنید. اگر نمی توانید یک روز از وقت تان را برای دیدن دریاچه ای در ۵۰ کیلومتری شهرتان آزاد کنید. یا غروب آفتاب را در دشت و کویر ۲۰ کیلو متری تان تماشا کنید. اگر خانواده، مهمانان و همه باید حتی در روزهای تعطیل، تا دیروقت منتظر شما بمانند تا با شما شام میل کنند، شما بازنده واقعی هستید. اگر تاکنون آدم برفی نساخته اید. اگر تاکنون به سالن تئاتر نرفته اید. اگر گالری هنری یا مسابقه فوتبال یا والیبال را به صورت زنده ندیده اید. شما بازنده اید. اگر بعد از خواندن این متن می گویید: "ای بابا دلتان خوش است" شما زندگی را باخته اید. برای خودتان احترام قایل شوید. شما یک بار زندگی می کنید. شادی و خوشبختی ذخیره کردنی نیستند! قابل بازیافت هم نیستند.
من به عنوان یک زن، نمیگويم كه ميز آرايش نداشته باشی، اما ميگويم حداقل از ميز تحريرت بزرگ تر نباشد! نميگويم لوازم آرايش نخر، اما ميگويم حداقل كتاب هم بخر... من نميگويم دل نبند، عاشق نشو، به خاطر عشقت فداكاری نكن، بلكه ميگويم عاشق خوب كسی شو. به كسی دل ببند كه عشق را، اين صميميت روحانی را خوب بفهمد و بشناسد. نميگويم هر ماه رنگ موهايت را به روز نكن، اما يادت نرود دانش و سوادت را هم به روز كنی. مقاله بخوانی و بدانی در دنيا چه ميگذرد. من نميگويم كمدت پر از لباسهای رنگارنگ نباشد، اما میگويم كتابخانهات بزرگتر باشد. نگذار هيچ ابزاری را مثل اسباب بازیهای كودكی اطرافت بريزند تا سرت گرم شود و نفهمی در جهان چه ميگذرد. اصلا هركاری خواستی بكن، اما انديشهات را نفروش، برای خودت انديشه داشته باش. سمانه جهانبخش
خود را وادار کنید تا در یک محدودهی زمانی مشخص، ابدا حرفی نزنید. مثلا در جر و بحثهای دیگران دخالت نکنید و یا تا زمانی که نظری از شما نپرسيدهاند، پاسخی ندهید. در هنگام قضاوت و داوری در مورد ديگران، لحظهای درنگ کنید و با خود بگویید: "آیا من جای طرف مقابل هستم که در مورد او اظهار نظر میکنم"؟ در مقابل افراد عصبانی و خشمگین، چند دقیقهای درنگ کنید تا آنان آرام شوند. آیا میتوانید از حالا به بعد، به این موارد آگاه بوده و آنها را در زندگی اجرا کنید؟ قطعا میتوانید. چون انسان قادر به انجام همهی امور است.
کسی که فقط چکُش در اختیار دارد، همه ی دنیا را میخ میبیند ! تماشای مداومِ یک رسانه یا شبکه ی خبری خاص، مطالعه ی پیوسته ی کتابها یا نشریات خاص، گوش کردنِ مداومِ یک سخنرانیِ خاص، شرکت کردنِ مداوم در یک گروه سیاسی یا فکری یا مذهبیِ خاص، و به تعبیر بهتر، مسدود کردن ورودیهای مغز به روی تنوعات فکریِ عالَم، و فقط یک مَجرا را برای طرز فکر خاصی باز گذاشتن، به تدریج و چهبسا ناخواسته و نادانسته، فرد را به یک رُباتِ برنامهریزی شده توسط دیگران (به ویژه صاحبان زَر و زور) تبدیل میکند. زندگیِ انسانی، یعنی باز کردنِ مجراهای مختلف در ذهن، و مواجه ی آگاهانه و فعالانه و نقادانه با طرز تفکرات مختلف ... ابراهام مزل
وابستگی یعنی «میخواهمت چون مفیدی.» دلبستگی یعنی «میخواهمت حتی اگر مفید نباشی.» من به خودکار گران قیمت روی میزم برای جلسات مهم، وابستهام. اما به جعبهی آبرنگ بیخاصیتی که یادگار دوران کودکیم است دلبستهام. من به میز مدیریت که هر روز پشت آن مینشینم وابستهام. اما به آن گلدان کوچک کاکتوسی که کنار پنجره گذاشتهام، دلبسته! من به کتابهای مدیریتی کتابخانهام وابستهام اما به کتابهای شریعتی روی میزم دلبسته. وابستگیها را جامعه و فرهنگ و والدین میآموزند و پرورش میدهند اما دلبستگیها انعکاس خود واقعی من هستند. راستی من و تو، وابستهایم یا دلبسته؟! محمدرضا شعبانعلی
اکثرِ آدم هایی که ما را رنج می دهند ؛ رنج کشیده هایی هستند ؛ که از زخم هایِ خودشان نتوانسته اند عبور کنند ... اروین دی یالو
یک شب مهمون داشتیم، کفش ها توی حیاط جفت شده بود، همشون مرتب بودن به جز یک کفش که پاشنه هاش خوابونده شده بود ! هرکس میخواست بیاد تو حیاط اون کفش ها رو میپوشید ، میدونی چرا؟ چون پاشنه هاش خوابونده شده بود ! یه کم که فکر کردم دیدم بعضی از ما آدم ها مثل همین کفش های پاشنه خوابونده هستیم ، برامون مهم نیست کی سوارمون میشه ! یادت باشه که اگر سر خم کنی، اگر خودت به خودت احترام نذاری، اگر ضعیف باشی، همه میخوان ازت سواری بگیرن و کسی هم بهت احترام نمیذاره ! کفشِ پاشنه خوابونده نباش
بعضی روزها حال آدم یک جور عجیبی خوب است خوب که میگویم نه اینکه مشکل نباشد ها نه ... خوب یعنی خدا دستش را میگیرد مقابل غم ها میگوید "امروز بنده ام باید خوشحال باشد ، سراغش نیایید" و تو هی ذوق میکنی از خوشی های کوچک زندگی ات از اتفاقاتی که انتظارش را نداری و میشود ... گفتم انتظار ، یادم آمد هر روزی که بی انتظارو شاکر چشم گشودم "حالم خوب بود " خوب که میگویم نه اینکه به تمام آرزوهایم رسیده باشم ها !!.نه... خوب یعنی خدا را رأس آرزوهایم قرار دادم و همه چیز را به او سپردم ...