1. مهمان گرامی، جهت ارسال پست، دانلود و سایر امکانات ویژه کاربران عضو، ثبت نام کنید.
    بستن اطلاعیه

کتابهایی که باید قبل از مرگ خواند...

شروع موضوع توسط !!hana!! ‏15/7/15 در انجمن معرفی شخصیتها، زندگینامه و کتاب

  1. داره خودمونی میشه!

    تاریخ عضویت:
    ‏10/7/15
    ارسال ها:
    73
    تشکر شده:
    590
    امتیاز دستاورد:
    83
    جنسیت:
    زن
    سلام دوستان

    اینجا میخوام یه سری کتاب که خودم خوندم و بنظرم ارزش خوندن دارن رو معرفی کنم.

    در مورد "بهترين" بودن این كتابها مطمئنا مي‌شه ساعتها بحث و جدل كرد.
    اما به نظر من تاثيري كه اين حركت مي‌تواند در تشويق خوانندگان غيرحرفه‌اي به كتاب خواندن داشته باشد، قابل چشم‌پوشي نيست.

    شمام اگه کتابی خوندین که بنظرتون خوبه بقیه هم بخوننش لطفاااا معرفیش کنین.

    [​IMG]
     
    DaniyaL، Mojtaba، gandomm و 17 نفر دیگر از این ارسال تشکر کرده اند.
  2. داره خودمونی میشه!

    تاریخ عضویت:
    ‏10/7/15
    ارسال ها:
    73
    تشکر شده:
    590
    امتیاز دستاورد:
    83
    جنسیت:
    زن
    شب پیشگویی
    Oracle night

    پل استر
    Paul Auster

    مترجم: خجسته کیهان
    نشر افق

    (2004)

    این رمان به قصه ی ارواح شباهت دارد. با این تفاوت که در این کتاب خبری از ارواح نیست! شب پیشگویی روایتی از زندگی آدم هایی واقعی است که در عرصه های وهم انگیز زندگی پرسه می زنند.

    داستانی پر از ابهام از زندگی نویسنده ای است که به تازگی از بیماری سختی جان سالم به در برده است. او پس از یافتن دفترچه ی آبی شروع به نوشتن رمانی می کند که هیچ وقت پایان نمی یابد و پس از آن به سوی نوشتن پیشگویی ها و فرضیه های عجیب رو می آورد.

    داستان سیر آرامی دارد اما ناگهان در 30 صفحه ی آخر فرضیه های سیدنی اوج می گیرند و حوادث شروع می شوند.

    پایان داستان منطقی اما گیج کننده است و چندان غافلگیر کننده نیست. اتفاقات و حوادث آرام آرام در کنار هم چیده شده اند اما نویسنده چیدن چند قطعه را به عهده ی خود خواننده گذاشته است.

    قسمت هایی که خیلی دوست داشتم:

    "ما عاشق بدن ها نمی شویم، بلکه گرفتار عشق یکدیگر می شویم، و اگرچه موجودیت ما در پوست و استخوان محدود است، ولی همه چیز در آن خلاصه نمی شود. همه این را می دانیم، با این حال به محض این که از فهرست خصوصیات ظاهری فراتر می رویم، در می مانیم و واژه ها در سردرگمی و استعاره های مه آلود و بی اساس مچاله می شوند. بعضی ها آن را آتش وجود می نامند. برخی شعله ی درونی یا پرتو درونی وجود و بعضی دیگر آن را گوهر فروزان درون می خوانند. این اصطلاحات همیشه تصاویر نور، گرما و نیرو را تداعی می کنند. آن جوهر زندگی که گاه روح می نامیم، همواره از طریق چشم با دیگران ارتباط می یابد. اصرار شاعران بر این نکته حتما" درست است. راز اشتیاق با نگریستن به چشمان محبوب آغاز می شود، چون تنها در آن جاست که می توان لحظه ای به آن چه که او واقعا" هست، پی برد."

    "اندیشه ها واقعیت دارند. واژه ها واقعی اند. هرچه انسانی باشد واقعی است و گاه ما پیش از وقوع حادثه ای از آن باخبر می شویم، ولو اینکه از پیش بینی خود آگاه نباشیم. ما در زمان حال به سر می بریم، ولی آینده را هر لحظه در درون خود داریم. شاید نوشتن به همین مربوط باشد، سیدنی؛ نه گزارش رویدادهای گذشته، بلکه ایجاد رویدادهای آینده."

    [​IMG]
     
    آخرین ویرایش: ‏20/7/15
    gandomm، AK.fighter، .!mahya!. و 15 نفر دیگر از این ارسال تشکر کرده اند.
  3. داره خودمونی میشه!

    تاریخ عضویت:
    ‏10/7/15
    ارسال ها:
    73
    تشکر شده:
    590
    امتیاز دستاورد:
    83
    جنسیت:
    زن
    بلندی های بادگیر
    Wuthering Heights

    نویسنده: امیلی برونته

    Emily Brontë

    بلندی‌های بادگیر رمانی است نوشتهٔ امیلی برونته، شاعر و نویسندهٔ انگلیسی. این کتاب در فارسی با عنوان عشق هرگز نمی‌میرد نیز ترجمه شده‌است.
    اصل انگلیسی این کتاب در سال ۱۸۴۷ منتشر شد. واژه Wuthering از کلمه‌ای اسکاتلندی گرفته شده است و به توفانی که اطراف خانه اصلی داستان وجود دارد اشاره می‌کند و نمادی از فضای پر سر و صدای داستان است.
    کتاب بلندی‌های بادگیر تنها رمان امیلی برونته است که شهرتی جهانی یافته‌است.
    ویژگی متمایز کننده این رمان در زمان انتشارش لحن شاعرانه و دراماتیک بیان آن، عدم توضیح از نویسنده و ساختار غیر معمولش بود.
    رمان بر زمینه‌ای شاعرانه استوار است که در آن ساده‌دلیها و درون‌بینی روان‌شناختی فوق‌العاده‌ای به توالی دیده می‌شود. به این دلیل، بجاست آن را بیشتر شعر بدانیم تا رمان.

    این رمان داستان عشق آتشین ولی مشکل‌دار میان هیت کلیف و کاترین ارنشاو است.و این‌که این عشق نافرجام چگونه سرانجام این دو عاشق و بسیاری از اطرافیانشان را به نابودی می‌کشاند.

    پیشنهاد میکنم حتماااااا این کتاب عجیب و غریب رو بخونید.

    [​IMG]
     
    آخرین ویرایش: ‏20/7/15
    gandomm، AK.fighter، .!mahya!. و 12 نفر دیگر از این ارسال تشکر کرده اند.
  4. داره خودمونی میشه!

    تاریخ عضویت:
    ‏10/7/15
    ارسال ها:
    73
    تشکر شده:
    590
    امتیاز دستاورد:
    83
    جنسیت:
    زن
    ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد
    Veronika Decides to Die

    پائولو کوئلیو
    Paulo Coelho

    ترجمه آرش حجازی
    نشر کاروان

    داستان درباره دختری به نام "وروونیکا" است که در یک کتابخانه کار میکند و در دانشگاه حقوق خوانده. در سن 24 سالگی، در یک روز معمولی تصمیم میگیرد که خودکشی کند. به این نقطه از زندگی خود میرسد که، زندگی اش معمولی شده و دیگر کاری نیست که نکرده باشد و هر روز دارد کارهای تکراری انجام میدهد. خودکشی وی ناموفق است و او را به دیوانه خانه ای به نام "ویلت"، در اسلووِنی" میبرند و در آنجا به وی میگویند که نهایتا یک هفته دیگر زنده است. ورونیکا باز هم درصدد این است که خودش را در "ویلت" بکشد...

    کتاب "ورونیکا تصمیم می‌گیرد بمیرد" یکی از کتابهای سه گانه "و در روز هفتم" است که در هر یک از این سه کتاب، به یک هفته زندگی یک انسان معمولی پرداخته میشود که خود را دربرابر "عشق" ، "مرگ" و "قدرت" میبینند.


    خیلی کتاب خووووبیه و نمیشه گفت کجاش از همه بهتره
    ولی یه بخش ازش میذارم:

    دکتر ایگور معتقد بود ماده ای سمی به اسم "ویتریول" وجود داره که در شرایط ترس آور در بدن ترشح میشه، مزه اش نه شیرینه نه خوش طعم، تلخِ تلخ... نامِ سمی کشنده که درگذشته امپراطوران می خواستند از شرِ کسی راحت بشن ازش استفاده میکردند.
    این سم در بدن باعث میشه اندک اندک آرزوها در انسان بمیرند.
    بزرگترین مشکل مسمومیت با این ماده این است که تمام احساسات از بروز خود جلوگیری می کنند.پس از مدتی هیچ آرزویی برای شخص باقی نمی ماند.این افراد فاقد آرزویند و بزرگترین مشکل همین است...

    دکتر قبل از اینکه تصمیمِ خاصی بگیره دفترچه ی یادداشتشو برداشت و شروع کرد به نوشتن:
    تنها یک راه درمان برای ویتریول پیدا شده. "آگاهی از زندگی" و همچنین درمانی که در اولین آزمایش مهمش بربیماران پیاده کرده بود "آگاهی از مرگ".


    [​IMG]
     
    DaniyaL، AftabGardoon، gandomm و 12 نفر دیگر از این ارسال تشکر کرده اند.
  5. داره خودمونی میشه!

    تاریخ عضویت:
    ‏10/7/15
    ارسال ها:
    73
    تشکر شده:
    590
    امتیاز دستاورد:
    83
    جنسیت:
    زن
    اگر شبی از شبهای زمستان مسافری
    Se una notte D'inverno un Viaggiatore

    ایتالو کالوینو
    Italo Calvino

    ترجمه لیلی گلستان
    نشر آگاه

    این رمان ده سرآغاز پیشنهاد می کند که هر کدام ده صفحه ای ادامه می یابد و بصورت ناتمام قطع می شود و با مطالعه ی مجموع این داستانهای ناتمام ، مطالعه دیگری (کامل و حتی با پایانی خوش) انجام می گیرد که عملاً یازدهمین داستان است.
    یکی از مهم ترین ویِِژگی های این اثر که برنده جایزه ادبی « فل رینلی » شده است فرم بکر آن است که روایتی را در روایتی دیگر خلق می کند و هر ده روایت در دل روایت اصلی جای گرفته اند.

    انتخاب کردن یه بخش خوب از رمانهای پست مدرن که باید تا ته بری تا بفهمی قضیه چیه خیلی سخته ولی به هرحال این قسمتشو دوست داشتم:


    "تو دیگر همان تویِ سابق نیستی. خودت را درگیرِ بازیِ فرساینده ای کرده ای که تنها نتیجه ی محسوسش، هرز شدنِ چرخ دنده های شخصیتت بوده. چرخ دنده هایی که از لحظه ی اول نیازی هم به شان نبود. چون تو در حقیقت آن کتاب را نخوانده ای. فقط اصواتِ خوابیده در کلماتِ چاپ شده اش را با آرامترین و یکنواخت ترین صدای ممکن با خود تکرار کرده ای. آنقدر آرام که کسی جز خودِ متعصب ات آن را نشنیده. "

    این خیلیییییییی کتاب خوبیه ولی فهم متنش خیلی سخته و بعضی جاهاشو باید سه چهار بار یا بیشتر خوند.ولی شدیدا پیشنهادش میکنم مخصوصا به کسایی که مثل خودم این سبک رو دوست دارن.

    [​IMG] [​IMG]
     
    آخرین ویرایش: ‏20/7/15
    AftabGardoon، gandomm، AK.fighter و 10 نفر دیگر از این ارسال تشکر کرده اند.
  6. کاربر فعال

    تاریخ عضویت:
    ‏11/7/15
    ارسال ها:
    496
    تشکر شده:
    5,554
    امتیاز دستاورد:
    113
    جنسیت:
    زن
    حرفه:
    Office support Supervisor
    سلام.اول یه تشکر ویژه از هانای عزیز بابت این تاپیک خوب.(گل)
    به نظرم این تاپیک در مورد موزیک و فیلم هم صدق میکنه چون بدون شک این سه تو زندگی هر انسانی تاثیرگذارترین ها هستن.

    __________________________________

    کتاب 1984
    اثر جورج اورول
    George Orwell



    [​IMG]

    اورول (George Orwell) کتاب 1984 را در سال 1949 نوشت، زمانی که جنگ دوم جهانی به تازگی پایان یافته بود و جهان خطر تسلیم شدن در مقابل حکومتی ظالم و دیکتاتوری را به خوبی احساس کرده بود. در آن زمان جنگ سرد هنوز به معنای واقعی آغاز نشده بود و در دنیای غرب روشنفکرانی بودند که به دفاع از کمونیسم برخواسته بودند. اورول این کتاب را در واقع برای اخطار به غرب در مورد گسترش کمونیسم نوشت. اما داستان این اثر را میتوان تا حدود زیادی به شرایط حاکم بر تمام جوامع تحت سلطه ی حکومتهای استبدادی تعمیم داد.
    داستان در سال 1984 (35 سال بعد از تاریخ نگارش کتاب) در شهر لندن رخ میدهد. بعد از جنگ جهانی حاکمان کشورهای قدرتمند به این نتیجه رسیده اند که اگر جهان به همین ترتیب روند افزایش ثروت را ادامه دهد ارکان جامعۀ طبقاتی به خطر افتاده و حکومتشان سرنگون خواهد شد. آنها تنها راه جلوگیری از این امر را نابود کردن ثروت تولید شده در جنگی بی پایان میبینند و ....



    ""اگر دیگران دروغی را که حزب تحمیل میکرد می پذیرفتند و اگر تمام اسناد همان دروغ ها رو می گفتند آنگاه دروغ به عرصه تاریخ وارد میشد و حقیقت می گشت!!! ""


    باخوندن تنها چند پاراگراف از این کتاب به خوبی متوجه وجه تشابه های زیادی با وضع کنونی کشورمون میشین واین باعث میشه که تا انتها کتاب رو با دقت بخونین.
    نکته فوق العاده جالب این کتاب پیش بینی منحصر به فرد نویسنده از سال های بعد از چاپ کتاب هستش .به جرات میتونم بگم که یکی از بهترین کتاب هایی هستش که تا به حال خوندم.

    شخصیت اصلی داستان توی یکی از وزارتخانه ها کار می کنه بهش میگن:
    وزارت فراوانی !
    فکر می کنید کارش چیه؟ این تکه رو بخونید متوجه خواهید شدید

    ""وینستون (شخصیت اصلی داستان)شماره های گذشته روزنامه تایمز را روی تله اسکرین گرفت.شماره هایی که در آنها تصحیح کردن آنها حس میشد!! مثلا در هفدهم مارس آمده بود که ناظر کبیر در سخنرانی روز قبل خود پیشبینی کرده بود که جبهه هند آرام می ماند اما به زودی اروسیه نیروی مهاجم خود را در هند جنوبی پیاده کرد! بنابراین لازم بود که پاراگرافی از سخنرانی ناظر کبیر به گونه ای بازنویسی شود که پیش بینی او با آنچه در واقع روی داده بود مطابقت کند!!""

    امیدوارم از خوندن این کتاب نهایت استفاده و لذت رو ببرین.
     
    gandomm، Golnush، AK.fighter و 11 نفر دیگر از این ارسال تشکر کرده اند.
  7. داره خودمونی میشه!

    تاریخ عضویت:
    ‏10/7/15
    ارسال ها:
    73
    تشکر شده:
    590
    امتیاز دستاورد:
    83
    جنسیت:
    زن
    مرسی از @aygin عزیزمممم که تو این تاپیک شرکت کرد @};-
    واقعا امیدوار شدم که اینجا کتابخون وجود داره
    :D:roflmao::geek:


    شیطان و دوشیزه پریم
    Devil and miss Prym

    پائولو کوئیلو
    Paulo coelho

    ترجمه آرش حجازی
    نشر کاروان


    پائولوکوئیلو درباره کتاب می گوید:
    "در این کتاب به یک هفته زندگی انسان هایی معمولی پرداخته می شود، که هر کدام، به یک باره خود را پیش روی عشق، مرگ یا قدرت می یابند. همواره اعتقاد داشته ام که چه در هر انسان و چه در سراسر جامعه، دگرگونی های ژرف در دوره های زمانی بسیار کوتاهی رخ می دهند.درست آن گاه که هیچ انتظارش را نداریم، زندگی پیش روی ما مبارزه ای می نهد تا شهامت و اراده مان را برای دگرگونی بیازماید.از آن لحظه به بعد، حاصلی ندارد که وانمود کنیم چیزی رخ نداده است، یا بهانه بیاوریم که هنوز آماده نیستیم. این مبارزه منتظر ما نمی ماند. زندگی به پشت سر نمی نگرد. یک هفته فرصت زیادی است تا تصمیم بگیریم که سرنوشت خود را بپذیریم یا نه."

    رمان شیطان و دوشیزه پریم درستی و راستی انسان را به گونه هولناکی می آزماید.

    توضیحش کامل بود من دیگه چیز بیشتری نمیتونم بگم دربارش فقط پیشنهاد میکنم حتما بخونیدش.


    از متن کتاب:

    "شیطان وحشت کرد، اما تصمیم گرفت خاموش بماند. نباید نشان می‌داد که او هم ترسیده است."

    "غریبه، شانتال‌ پریم‌ را انتخاب‌ می‌کند تا ثابت‌ کند انسان‌ ذاتاً شر است. پیشنهاد بیگانه‌ می‌تواند برای‌ همیشه‌ سرنوشت‌ شانتال‌ فقیر و یتیم‌ را عوض‌ کند اما او باید میان‌ فرشته‌ و شیطانی‌ که‌ هر انسان‌ در درون‌ خویش‌ دارد، انتخاب‌ کند."

    [​IMG]
     
    gandomm، AK.fighter، .!mahya!. و 10 نفر دیگر از این ارسال تشکر کرده اند.
  8. کاربر فعال

    تاریخ عضویت:
    ‏11/7/15
    ارسال ها:
    496
    تشکر شده:
    5,554
    امتیاز دستاورد:
    113
    جنسیت:
    زن
    حرفه:
    Office support Supervisor

    بیگانه
    اثر آلبر کامو
    Albert Camus
    به ترجمه ی جلال آل احمد

    [​IMG]


    کتاب بیگانه اثر آلبر کامو زمانی به نگارش درآمد که الجزایر هنوز مستعمره فرانسه در شمال آفریقا بود.کامو از پدری فرانسوی که در الجزایر بزرگ شده بود و مادری خدمتکار در محیطی فقیرانه در الجزایر به دنیا آمد. شرایط جغرافیایی و فرهنگی خاصی در زمان رشد و بلوغ کامو در الجزایر حاکم بود.


    بعد از مقدمه ی بسیار گیرا و خواندنی و نسبتن طولانی سارتر که در ابتدای کتاب آمده باید اعتراف کنم چقدر لذت بخش است "بیگانه " خواندن ، بخصوص که کتاب با چنبن جمله ی عجیبی شروع شده باشد
    : " مادرم امروز، مرد . شاید هم دیروز ، نمی دانم . تلگرامی به این مضمون از خانه ی سالمندان دریافت داشته ام ! . مادر درگذشت . تدفین فردا . همدردی عمیق . از تلگرام چیزی دستگیرم نشد . شاید این واقعه دیروز اتفاق افتاده باشد . "
    همین چند سطر آغازین شروعی فوق العاده برای کتابی چنین گران قدر است . کوتاه و در عین حال در بردارنده ی اطلاعات و نکاتی کلیدی درباره ی موقعیت ، اتفاق و شخصیت اصلی داستان . کامو از همان ابتدا به صراحت به مخاطبش اعلام می کند که قرار نیست وقت کسی را با زیاده گویی تلف کند و با همین " کم " باید بتوانید " زیاد " ی را که به تحریر در نمی آید بفهمید .

    می گویند تاریک ترین ساعت ها را باید گذراند تا به طلوع رسید ، به سپیده دم و به گرگ و میش صبحگاهی ، " بیگانه " ی کامو سر تا سر در مورد همین ساعات تاریک و آکنده از پوچی و تلخی ( اصلاح می کنم بی معنایی مطلق همه ی امور) و بی تفاوتی محض به قواعد و اصول دنیای اطراف است . " مردم " ، مورسو را " بیگانه " می یابند چرا که او ساده و صریح درونیات اش را بر زبان می آورد و در بند اخلاقیات و ظاهرسازی های آزاردهنده ی اطرافیانش نیست . او ، اگرچه در موقعیتی عجیب ، یک عرب را به قتل می رساند ولی انسان مشکل داری نیست ، حداقلش مشکل خاصی با دنیای اطراف ندارد . تنها مسئله ای که در مورد او وجود دارد پوچی و بی هدفی مطلق اش است ، چیز ها آن قدر که برای بقیه اهمیت دارند برای مورسو مهم نیستند و شاید همین بزرگ ترین مشکل اش باشد ، بی تفاوتی اش به آدم ها ، به چیز ها ، به همه چیز . واقعن هیچ چیزی برایش اهمیت ندارد و تنها پس از آگاهی یافتن از مرگی قریب الوقوع است که اوضاع روحی اش متغیر می شود و از دالان تاریک و بی انتهای پوچی نیم نگاهی به بیرون ، به دنیای اطرافش می اندازد و حتی به فرار می اندیشد و زندگی ، " زنده بودن " برای اش عزیز می شود .

    بیگانه داستان مردی است به نام مورسو که فردای روز به خاک سپاری مادرش با دختری به اسم ماری آشنا می شود و خوش گذراندن با ماری و دوستانش در نهایت به شکلی کاملن تصادفی او را درگیر قتل یک مرد عرب می کند . مورسو به عنوان قاتل دستگیر و محکوم به اعدام با گیوتین می شود و راهی زندان می شود.
    بخش عمده ی پاراگراف های جذاب کتاب درون زندان شکل می گیرد.

    [​IMG]


    و در قسمتی از کتاب زندان بان زندان در مورد عدم دسترسی زندانیان به " زن " به " بیگانه " می گوید :

    " درست برای همین موضوع است که شما را به زندان می اندازند . چطور ، برای این موضوع ؟ بله آزادی همین است . شما را از آزادی محروم می کنند . "

    گفته اش را تایید کردم . به او گفتم : " درست است ، در صورت وجود زن تنبیهی وجود نخواهد داشت . "
    نکته ی جالبی که در این دیالوگ بسیار ظریف به چشم می خورد مترادف دانستن آزادی در وهله ی اول و بیش از هر چیزی با میزان دسترسی به " زنان " است . طرح چنین دیدگاهی بخصوص از جانب آلبر کاموی بزرگ بسیار جالب توجه می نماید ، شاید این دیالوگ برای شخصی که به " زن " دسترسی دارد بی معنا و حتی عبث و سطحی به نظر برسد ولی وقتی به عنوان یکی از ساکنین " قلعه ی حیوانات " یا دنیای " 1984 " به این قضیه می نگریم و داریم همین محدودیت لعنتی را تجربه می کنیم ، ناگهان همه چیز منطقی و عقلانی به نظر می رسد و درد بودن در " سلول " را با تمام وجود احساس می کنیم .

    بخش های از کتاب

    " من نمی دانم گناه چیست . آن ها فقط به من فهمانده بودند که من مقصرم . "

    " در ابتدای زندانی شدنم ، چیزی که بر من بسیار ناگوار می آمد ، این بود که افکاری مانند افکار یک انسان آزاد داشتم . "
     
    gandomm، AK.fighter، .!mahya!. و 10 نفر دیگر از این ارسال تشکر کرده اند.
  9. داره خودمونی میشه!

    تاریخ عضویت:
    ‏10/7/15
    ارسال ها:
    73
    تشکر شده:
    590
    امتیاز دستاورد:
    83
    جنسیت:
    زن
    سه گانه نیویورک
    The New York Trilogy

    پل استر
    Paul Auster

    ترجمه خجسته کیهان و شهرزاد لولاچی
    نشر افق

    این مجموعه شامل سه کتاب شهر شیشه ای،ارواح و اتاق دربسته است که زمانهای کوتاهی هستند و هریک داستان و شخصیت های مجزایی از هم دارند و تنها به دلیل مکان مشترکی که داستان ها در آنجا رخ میدهند یک سه گانه تشکیل داده اند.

    پل استر در سه‌گانه نیویورک، تصویری از امریکای فعلی به مخاطب ارایه می‌دهد که برخلاف تبلیغات رسمی، هیچ جلال و شکوهی ندارد، از آرامش و آسایش در آن خبری نیست و آدم‌هایش هم در مرز جنون و سلامت عقل و نفس قرار دارند.
    با مطالعه این سه‌گانه، مخاطب وحشتزده می‌شود که به چه راحتی، آدمی ممکن است که حتی بی آن که خود متوجه بشود، تغییر کند و یکباره به تباهی بیفتد.
    پل استر در سه‌گانه نیویورک، تصویری از امریکای فعلی به مخاطب ارایه می‌دهد که برخلاف تبلیغات رسمی، هیچ جلال و شکوهی ندارد، از آرامش و آسایش در آن خبری نیست و آدم‌هایش هم در مرز جنون و سلامت عقل و نفس قرار دارند.

    این کتاب تا کنون به چاپ پنجم رسیده و در فهرست "صد کتابی که قبل از مرگ باید خواند" قرار دارد.

    چون کل ۴۴۵ صفحه کتاب رو خط به خط دوست دارم فقط پاراگراف اولشو مینویسم:


    "قضیه از یک شماره تلفن اشتباه شروع شد. نیمه شب بود که تلفن سه بار زنگ زد و
    صدای آن طرف خط کسی را خواست که او نبود. بعدها که هوش و حواسش سرجایش آمد و توانست
    به چیزهایی که سرش آمده فکر کند، فهمید که هیچ چیز واقعی‌تر از شانس نیست . هر چند
    این هم مدت‌ها بعد معلوم شد. اوایل فقط این رخداد و عواقب آن در کار بود. مهم نیست
    که ممکن بود طور دیگری هم باشد یا همه چیز با اولین کلماتی که از دهان آن غریبه
    بیرون می‌آمد از قبل مشخص شده بود، اصل خود داستان است و این که معنی در کار باشد
    یا نباشد، اصلاً ربطی به روایت آن ندارد."


    [​IMG]


    من خودم تا الان چهار بار خوندمش :happy:
     
    gandomm، AK.fighter، .!mahya!. و 9 نفر دیگر از این ارسال تشکر کرده اند.
  10. Game Developer کاربر ارزشمند❤

    تاریخ عضویت:
    ‏26/11/10
    ارسال ها:
    23,930
    تشکر شده:
    6,139
    امتیاز دستاورد:
    113
    جنسیت:
    مرد
    حرفه:
    برنامه نویس بازی های کامپیوتری و موبایل
    بسم الله الرحمن الرحیم
    سلام
    از بین کتاب هایی که معرفی شده فقط بلندی های بادگیر رو خوندم اونم چون کتابخونه محلمون داشتش :D

    اینم معرفی من :

    [​IMG]

    کتاب رمان های روون - مجموعه 4 جلدی
    جنیفر روو نویسندهٔ استرالیایی که در ایران او را به نامه امیلی رودا می شناسیم در سال ۱۹۴۸ متولد شد. بسیاری از داستان های او در صدر لیست پرفروشترین کتابهای کودکان استرالیا قرار دارند. او اولین کتابش (چیزی استثنایی) را در سال ۱۹۸۴ و دومین کتابش (خوک ها پرواز می کنند) را در سال ۱۹۸۶ چاپ کرد.در ایران انتشارات افق و انتشارات بنفشه برخی از کتاب های این نویسنده را (از جمله سری کتاب های در جستجوی دلتورا و روون) به فارسی چاپ کرده اند. جنیفر روو، در آثاری که برای کودکان می نویسد از نام مستعار امیلی رودا استفاده می کند.
    مجموعه روون شامل چهار جلد (روون پسری از رین) (روون و کولی ها) (روون و نگهبان کریستال) و (روون و زباک ها ) است.
    پیشگویی جادوگر روستا شبیه معماست. اگر روون پسر نوجوان روستا می خواهد مردم منطقه را از خشکسالی نجات دهد، باید معما را حل کند. شش تن از مردم روستا برای رسیدن به پاسخ معما دل به دریا می زنند و برای حل معما، با خطر ناشناخته ی کوهستان درگیر می شوند. روون نفر هفتم گروه نیز ناخواسته با آن ها همراه می شود. به نظر مردم روستای رین «روون» پسر ضعیف و ترسویی است که برای نجات روستا از خطر نابودی، نمی توان به او امید بست. آیا به راستی کاری از دست روون ساخته نیست؟ جلد اول از مجموعه ی «رمانهای روون» کتاب برگزیده ی شورای کتاب کودک استرالیا در سال ۱۹۹۴ شد.
     
    gandomm، AK.fighter، .!mahya!. و 10 نفر دیگر از این ارسال تشکر کرده اند.