حتی اگر خودتان را قطعه قطعه کنید و برای آرامش و رفاه کسی در چرخ گوشت بیندازید و رشته رشته شوید، یک روز از راه می رسد که همان کس، توی چشمتان خیره شود و می گوید: تو هیچ وقت، هیچ کاری برای من نکردی! وقتی این "هیچ" را می گوید دلت می خواهد زندگی دنده عقب داشت و مثل خرسی که تمام یک زمستان سرد را در دل غاری گرم می خوابد، برمی گشتی به بطن مادرت، کز می کردی، همانجا می ماندی و هرگز به این دنیا نمی آمدی. اگر می خواهید در این دنیا زنده بمانید تمرین کنید از "هیچ کس هیچ چیز" توقع نداشته باشید، حتی از پدر و مادرتان. حتی از آنها که هم خون تان هستند چه رسد به دیگران. اینطور هیچ چیز غافلگیرتان نمی کند حتی وقتی همان یک نفر برمی گردد، توی چشم تان خیره می شود و می گوید: تو هیچ وقت، هیچ کاری برای من نکردی! اگر این جمله را نشنیده اید هنوز روزش فرا نرسیده. می رسد! بی توقع بودن تمرین سختی است. خیلی سخت. مثل رنجِ زنده زنده، رشته رشته شدن در چرخ گوشت! #احسان_محمدی پ.ن واقعا ......
يكي از بازي هاي عجيب زندگي ... اينه كه يه چيزي رو ازت ميگيره؛ تا تو به چيز هاي باقي مونده ... دل خوش كنی ... و درست زماني كه دلت بهشون خوشه و از دست رفته هاتو فراموش كردي؛ دلخوشی جديد رو ازت ميگيره و انقدر اين كارو تكرار ميكنه ... كه ديگه يا چيزی ... برای دل خوش كردن باقی نمونده ... يا انقدر از دوباره از دست دادن ميترسی كه ديگه دلت به چيزی خوش نميشه ...
وقتی ازم میپرسن چرا انقدر عصبی و چیزی نمیگم دلیلش این نیست که نمیدونم ، دلیلش اینه که صد تا چیز کوچیک که بنظر چرت میرسن روی هم جمع شدن و تبدیل شدن به عصبانیت من. حالا من بیام این صد تا چیز رو تعریف کنم و تقدم و تأخر بچینم که تهش تازه بفهمنت یا نفهمنت؟ همون فکر کنن یه دیونه ای چیزی هستم راحت تره.
رفتار مردم بازتابی از رفتار حاکمان اون کشوره ؟ یا رفتار حاکمان کشور بازتابی از رفتار مردم اون کشوره ؟