1. مهمان گرامی، جهت ارسال پست، دانلود و سایر امکانات ویژه کاربران عضو، ثبت نام کنید.
    بستن اطلاعیه

بیوگرافی برترین کرکتر های دنیای گیم

شروع موضوع توسط Stalin ‏14/10/12 در انجمن اخبار و معرفی

  1. کاربر پیشرفته

    تاریخ عضویت:
    ‏30/11/11
    ارسال ها:
    15,734
    تشکر شده:
    8,310
    امتیاز دستاورد:
    113
    پاسخ : بیوگرافی برترین کرکتر های دنیای گیم

    [TABLE]
    [TR]
    [TD][​IMG]
    [/TD]
    [TD]شناسنامه

    نام: هلنا هارپر
    جنسيت: زن
    مليت: سفيد پوست/آمريكايي
    شغل: مامور سري سازمان آمريكا
    وضعيت: زنده
    صدا پيشه: Laura Bailey
    حركات اكشن: Katherine Randolph
    اولين حضور: Resident Evil 6


    معرفي

    Helena Harper (به فارسي: هلنا هارپر) مامور USSS (مخفف United States Secret Service) يك سازمان سري متعلق به دولت آمريكا است. او يك خواهر به نام Debra (به فارسي: دبرا) دارد. هلنا براي اولين بار در Resident Evil 6 حضور پيدا خواهد كرد. هلنا در سال 2012 به سازمان سري آمريكا ملحق ميشود و همچنين در سال 2013 او به عنوان محافظ شخصي رئيس جمهور آمريكا (Adam Benford) انتخاب ميشود كه در همين حين درگير حمله بيوتروريستي شهر (Tall Okas) تال اوكس ميشود كه منجر به مرگ رئيس جمهور ميشود. او در اين حادثه مامور Leon S. Kennedy رو همراهي ميكند.
    [/TD]
    [/TR]
    [/TABLE]


    قبل از شیوع ویروس

    "نمیدونستم چیکار کنم.من به سیمونز کمک کردم تا وارد سیستم امنیتی رئیس جمهور بشه."

    قبل از حوادث Tall Oaks هلنا به عنوان مامور CIA در دولت آمریکا مشغول به کار بود.توانایی های او زیر نظر Ingrid Hunnigan کنترل میشد که او دستور داشت تا 7 مامور جدید رو به سیستم امنیتی گارد رئیس جمهور اضافه بکنه.با دیدن توانایی های او هانگن هلنا را در این قسمت برگزید و هلنا در سیستم امنیتی مشغول به کار شد.هلنا متوجه شد که خواهر کوچکترش Deborah بر اثر کتک هایی که از دوست پسرش خورده بود در بیمارستان بستری شده.هلنا عصبی میشه و اون پسر رو پیدا میکنه و او رو به شدت زخمی میکنه.یکی از مامورین این کار هلنا رو به Hunnigan گزارش میکنه و میگه که این کار هلنا رو باید به سیستم امنیتی اطلاع بدیم.اما اون مامور اتفاقاتی رو که برای خواهر هلنا افتاده بود رو درک کرد و با او ابراز همدردی کرد ولی هنوز شک داشت که آیا هلنا میتونه به عنوان به عنوان مامور دولت مدت زیادی دوام بیاره یا نه.

    تهدید

    "من تو رو از اینجا بیرون میبرم دبرا.به من نگاه کن دبرا ! ما با هم از اینجا میریم"

    هلنا در دسیسه مشاور امنیت ملی یعنی سیمونز نقش داشت.سیمونز از فرصت استفاده کرد و از قبل Deborah رو دزدیده بود و هلنا هم به منظور حفاظت از خواهرش با خواسته های سیمونز موافقت کرد.هلنا به سیمونز کمک کرد تا مخفیانه وارد سیستم امنیتی رئیس جمهور بشه که رئیس جمهور قرار بود در دانشگاه Ivy University برای مردم در خصوص حقایق پشت پرده وقایع راکون سیتی سخنرانی بکنه.
    در روز سخنرانی هلنا یه پیام دروغین از طریق رادیو به مامورین امنیت فرستاد و خبر داد که گروه نامشخصی وارد محوطه دانشگاه شده اند تا رئیس جمهور رو ترور کنند.مامورین هم همگی به سمت جایی که هلنا گفته بود رفتن و رئیس جمهور هم با سیمونز تنها گذاشتند.پس از آن سیمونز پیش هلنا رفت و به او گفت تا به مامورین خبر بدن تا هشدار دروغ بوده.
    مامورین از این کار هلنا ناراحت شدن که چرا اطلاعات غلط به اونا داده بود وقتی فهمیدن که او با تجربه بود و همچنین عضو سابق CIA هم بوده.تنها ماموری که به او شک نکرد Leon S.kennedy بود.هر دو به جایی که رئیس جمهور بود رفتن اما وقتی رسیدن رئیس جمهور به ویروس آلوده شده بود و مشغول خوردن مامورین دیگه بود.
    با آلوده شدن رئیس جمهور به ویروس C او به زامبی تبدیل شده بود و سریعا به سمت هلنا رفت تا اونو بخوره.هلنا نتونست به رئیس جمهور شلیک کنه اما لیان دوست نزدیک و شخصی رئیس جمهور قبل از اینکه او به سمت هلنا بره و اونو بخوره بهش شلیک کرد.پس از این هلنا گفت که این کار تقصیر اون بوده .وقتی لیان ازش راجب این حرف سوال کرد هلنا گفت که باید به Tall Oaks Cathedral برن.هانگن با هلنا تماس میگیره و لیان به هانگن میگه که مجبور شد تا رئیس جمهور رو بکشه.پس از اون هانگن به هردو در خصوص شیوع ویروس خبر داد.پس از اون هردو آماده شدن تا به کلیسا حرکت کنن.

    Tall Oaks Cathedral
    پس از عبور از خیابان های مختلف اونا گروهی از بازمانده هارو میبینن که دارن با گروهی از زامبی ها مبارزه میکنن.لیان و هلنا به کمک اونا میرن و به همراهشون وارد خانه ای میشن و داخل خانه در برابر حمله دشمنان مقاومت میکنن و با آن ها سوار اتوبوسی میشن و موفق میشن تا از شهر فرار کنن.در بین راه اتوبوس مورد حمله زامبی ها قرار میگیره و تمام بازمانده ای اتوبوس کشته میشن به جز لیان و هلنا.وقتی اونا به کلیسای مورد نظر میرسن بازمانده ای که داخل کلیسا بود به اونا اجازه نداد تا وارد کلیسا بشن چون از زامبی ها میترسید.لیان و هلنا مجبور شدن با زامبی های بیرون کلیسا مبارزه کنن و در حین مبارزه بازمانده های داخل کلیسا به کمک اونا آمدن و بالاخره به اونا اجازه دادن تا وارد کلیسا بشن.
    پس از اینکه وارد کلیسا شدن هلنا به لیان توضیح داد که یه در مخفی پشت مجسمه وجود داره.اما قبل از اون باید معمایی رو حل میکردن تا بتونن وارد اون در مخفی بشن.پس از حل کردن معما و باز شدن در مخفی دشمنی به اسم Lepotitsa از در مخفی بیرون میاد.اگرچه موفق شدن تا اون دشمن رو از بینببرن ولی تلفات و کشته های زیادی رو به با آوردن.پس از آن یک Keycard رو به دست میارن تا بتونن به وسیله اون وارد آزمایشگاه زیرزمینی بشن.

    سرنوشت Deborah Harper

    "دیگه گریه نکن.من مرگ تو رو تلافی می کنم".

    [​IMG]

    وقتی که لیان و هلنا به آزمایشگاه زیرزمینی رسیدن هلنا بیشتر برای خواهرش نگران شد.وقتی لیان برای چندمین بار از هلنا درباره خواهرش پرسید هلنا هم از جواب دان به این سوال طفره رفت.در آنجا اونا یه نوار ویدئویی پیدا کردن ه روش نوشته بود "تولدت مبارک ایدا ونگ".لیان به هلنا گفت که این چیزی بود که میخواستی بهم نشون بدی؟هلنا هم در جواب گفت که از این نوار ویدئویی چیزی نمیدونه و سه روز پیش که اینجا بوده این چیزو ندیده بود.
    سرانجام پس از این اتفاق هلنا و لیان دبرا رو پیدا میکنن اما چهره دبرا مثل قبل نبود و به سختی قابل تشخیص بود.هلنا خواهرشو بغل میکنه و با او حرف میزنه و گریه میکنه ولی دبرا دیگه یه انسان عادی نبود و سرانجام شاخک هایی از بدن دبرا بیرون میزنه و دوباره به بدنش فرو میرن.در همین حین که هلنا با خواهرش حرف میزد کمانی مستقیم به پیشونی دبرا برخورد کرد.ایدا ونگ خودشو به لیان و هلنا نشون میده و هلنا بلافاصله به طرف ایدا اسلحه میکشه اما لیان اسلحه اونو پایین میاره.سپس آنهایی سه نفری به جنگ با دبرا میرن و پس از مبارزه ای سخت اونو شکست میدن.دبرا که در حال سقوط به دره بود هلنا دست اونو میگیره تا چند لحظه ای این کارو به تاخیر بندازه و برای آخرین بار خواهرشو ببینه.هلنا نگاهی غم انگیز و حسرت بار به دبرا میکنه و اونو ول میکنه و دبرا به دره سقوط میکنه.سپس هردو آماده حرکت به سوی چین میشن تا سیمونز رو پیدا کنن.

    Lanshiang..........دردسر در چین

    [​IMG]

    در داخل هواپیمایی که به سمت چین حرکت میکرد هانا از لیان سوال کرد که چرا خودشو کامل بهش معرفی نکرده بود و لیان هم در جواب گفت که اگه این کارو بکنه جلوی سیمونز گرفته نمیشه.همین طور که با هم صحبت میکردند ناگهان هواپیما تکان های شدیدی خورد و لیان و هلنا رفتن تا وضعیت رو بررسی کنن که بازهم با موجودی به نام Lepotista روبه رو شدن.بعد از کشتن این موجود دوباره به جای اول خودشون برگشتن اما دیدن که همه مسافران هواپیما به زامبی تبدیل شدن و همچنین فهمیدن که خلبان هواپیما هم مرده.لیان کنترل هواپیما رو به دست گرفت و اونو به زحمت درون خیابان فرود آورد.
    پس از این اتفاق آن ها با دو نفر یعنی Jake Muller و Sherry Birkin ملاقات کردن.پس از صحبتی کوتاه غول Ustanak به استقبال از اونا آمد و جنگی سخت بین اونا در گرفت.پس از مبارزه ای نفس گیر اونا غول رو شکست دادن و تیر چراغ برق روی غول افتاد.

    پیدا کردن سیمونز

    بالاخره اونا سیمونز رو به همراه جیک و شری پیدا کردن که با تعدادی محافظ منتظر اونا بود.پس از اون سیمونز به دستیاراش دستور داد که به طرف اونا تیرندازی کنن اما اونا پشت دیوار پناه میگیرن.سپس لیان و هلنا به سمت سیمونز و افرادش شلیک میکنن تا جیک و شری بتونن فرار کنن.در همین حین ردی ناشناس ویروس رو به سیمونز تزریق میکنه.
    پس از اون لیان و هلنا سوار قطار میشن اما اونجا سیمونز رو میبینن که در انتظار اوناست.سیمونز به غول عظیم الجثه ای تبدیل میشه و به اونا حمله میکنه.پس از چندین مرحله مبارزه سخت و نفس گیر با سیمونز بالاخره اونا از شر اون خلاص میشن.

    پایان کار سیمونز

    "من مطمئنم که یه جایی تو جهنم برات آماده کردن سیمونز"!

    [​IMG]

    همین طور که لیان و هلنا وارد Quad Tower میشن میبینن که سیمونز باز هم اونجا هستش که اینبار جهش جدیدی یافته و قوی تر شده.اونا باز هم با سیمونز میجنگن و از طرف دیگه هم ایدا با هلیکوپتر به کمک اونا میاد.پس از مبارزهاونا باز هم سیمونز رو شکست میدن و به طرف پشت بام برج حرکت میکنن.در پشت بام باز هم سیمونز به اونا حمله میکنه و اینبار آن ها توسط یه Rocket Launcher که ایدا اونو کنار هلیکوپتر گذاشته بود سیمونز رو نابود کردن و توسط همون هلیکوپتر از شهر فرار کردن.

    بازگشت به کار

    [​IMG] [​IMG]

    "وقتشه که احساس مسئولیت کنم."

    پس از اتفاقاتی که در چین افتاد یه جایی هلنا به همراه لیان و هانگن و مامورین دیگه به سر قبر خواهر هلنا رفتنوهلنا از لیان تشکر کرد و بهش گفت به خاطر کارهایی که کرده آماده هرگونه مجازاتی هستش.لیان دست هلنا رو میگیره و به جای اینکه اونو دستگیر کنه اسلحه هلنا رو بهش برمیگردونه.هانگن به هلنا گفت که مقامات بالاتر این اتفاق رو تقصیر هلنا ننداختن و گفتن که این اتفاق رو به مردم هم گزارش نمیدن.سپس هانگن به اونا پیشنهاد میده که به بقیه مامورین حاضر ملحق بشن و در آخر هم هلنا چیزی رو که از ایدا پیش خودش نگه داشته بود رو به لیان میده و بهش میگه که دفعه بعد که ایدا رو دید اونو بهش بده.
     
  2. کاربر پیشرفته

    تاریخ عضویت:
    ‏30/11/11
    ارسال ها:
    15,734
    تشکر شده:
    8,310
    امتیاز دستاورد:
    113
    پاسخ : بیوگرافی برترین کرکتر های دنیای گیم

    [TABLE]
    [TR]
    [TD][​IMG][/TD]
    [TD]
    مشخصات

    تاریخ تولد: دهه 1980
    جنسیت: مونث
    نژاد/ملیت: سفید پوست
    اشتغال: مامور مشاوره در حین ماموریت
    وضعیت: زنده
    حضور: Resident Evil 4، Resident Evil: Degeneration، Resident Evil: Damnation، Resident Evil 6
    صداپیشه: Salli Saffioti
    ضبط حرکات: Jolene Anderson در RE: Damnation

    معرفی

    Ingrid Hunnigan مامور دولت ایالات متحده برای مشاوره در حین ماموریت ـه که عمدتا با Leon Kennedy کار میکنه.

    [/TD]
    [/TR]
    [/TABLE]

    حادثه Tall Oaks

    Hunnigan با دادن اطلاعات شیوع و وضعیت Tall Oaks، مامور Helena Harper و Leon رو در پیدا کردن راهشون داخل شهر کمک میکرد. بنظر میرسه که این کمک از طرف Hunnigan بطور مخفیانه به اونها میرسیده، چرا که Leon و Helena برای کشته شدن رئیسش جمهور، Adam Benford، مقصر شناخته شده بودن؛ ولی Hunnigan اونها رو مسئول این حادثه نمیدونست. Leon بعد از این از Hunnigan میخواد که مرگ او و Helena رو شایعه کنه تا اونها بتونن برای تعقیب مشاور امنیت ملی، Derek C. Simmons، که در پشت پرده مسئول همه این حوادث بود رو تعقیب کنن.
     
  3. کاربر پیشرفته

    تاریخ عضویت:
    ‏30/11/11
    ارسال ها:
    15,734
    تشکر شده:
    8,310
    امتیاز دستاورد:
    113
    پاسخ : بیوگرافی برترین کرکتر های دنیای گیم

    [HR][/HR] [​IMG]
    اولین حضور:اویل 2
    حضور دیگر:اویل 6
    نام واقعی:Sherry Birkin
    تاریخ تولد:1986
    جنسیت:زن
    ملیت:آمریکایی
    گروه خون:O
    نقش در بازی:مامور ویژه آمریکا
    وابسته به:دولت آمریکا
    صداپیشه:Stephanie Sheh

    شری دختر تولید کنندگان ویروس G یعنی ویلیام برکین و آنت برکین بود.او به وسیله قطار زیرزمینی به همراه لیان و کلیر موفق شد از شهر راکون فرار کنه.هردوی لیان و شری بعد از واقعه راکون به قسمت حفاظت شده دولت آمریکا آورده شدن.اگرچه شری در قسمت حفاظت شده احساس امنیت میکرد اما این بخش نیز دارای چندین مسئول بود که توسط آلبرت وسکر اجیر شده بودند.
    بعد از چند سال بالاخره شری تحت شرطی که به عنوان مامور ویژه مثل لیان انجام وظیفه کنه از اونجا آزاد شد.در رزیدنت اویل 6 هم شری به عنوان محافظ شخصی جیک وجود داره و به او کمک میکنه.


    پیدا کردن Jake Muller

    "تو میتونی یه کلیدی برای نجات دنیا باشی جیک مولر"

    در دسامبر 2012,شری برکین به عنوان مامور رسمی DSO ,به مرکز منطقه جنگی Edonia فرستاده شد تا مردی رو که بدنش دارای anti-bodies بود رو پیدا کنه که به نظر اون یک مزدور و همچنین پسر دوست پدرش یعنی جیک مولر هست.
    شری مشاهده کرد که سربازان ارتش آزادی Edonia در حال تزریق کردن سرنگی به خودشون بودن که سربازا فکر میکردن این سرنگ ها چیزی مثل افزاینده انرژی برای اوناست که اینا توسط زنی با لباس آبی برای اونا فراهم شده بود.
    اگرچه تمامی سربازها بدنشان شروع به جهش کرد,اما شری مزدوری رو پیدا کرد که این سرنگ رو بدنش اثر نگذاشته بود و بلافاصله اونو به عنوان جیک مولر شناسایی کرد.شری به جیک خبر داد که مزدورای دیگه تبدیل به J'avo شدن و اونا آماده شدن تا از اونجا فرار کنن.بعد از یه معرفی کوتاه اونا شروع به عبور از مناطق جنگی Edonia شدن.

    محافظت از جیک و فرار از Edonia


    جیک اعتراف کرد که تنها چیز مهم خونش هست و به خاطر همکاریش درخواست پولی با مبلغ 50 میلیون دلار کرد اما این درخواست تصمیم شری برای زنده نگه داشتن جیک رو از بین نبرد.ماموریت شری از قبل مشکل تر شد وقتی که متوجه شد که یه B.O.W به نام Ustanak در تعقیب جیک هستش.
    بالاخره شری و جیک با سربازان ارشد BSAA یعنی کریس ردفیلد و پیرز نیوانس ملاقات کردن که تیم اونا در حال از بین بردن دشمنان بودن.شری بلافاصله فهمید که کریس برادر کلیر هستش و همچنین پیرز سوال کرد که چرا شری داره با یه مزدور سفر میکنه.گفتگو اونا با ورود غولی به نام Ogroman قطع شد.کریس به شری و جیک گفت که محلو ترک کنن اما شری به کریس و تیمش برای از بین بردن غول کمک کرد.
    کریس به شری و جیک پیشنهاد میده که همراه اونا سوار هلیکوپتر بشن و اون ها هم قبول میکنن.همین طور که شری داستان جیک رو برای کریس توضیح میداد اوستاناک به هلیکوپتر اونا حمله کرد و سعی داشت اونا رو بکشه.جیک سریعا یه چتر نجات از داخل هلیکوپتر برداشت و به همراه شری به پایین پرید.بعد از اون اتفاق اونا به پایین میوفتن.جیک بلند میشه و میبینه که یه تکه بزرگ از باقی مونده های هلیکوپتر در بدن شری فرو رفته.شری از جیک میخواد تا اون تکه رو از بدنش جدا کنه ولی جیک بهش میگه که این کار باعث میشه تا بیشتر خون ریزی بکنه.سرانجام جیک اون تکه رو از بدن شری خارج میکنه.
    در عرض کم تر از یک دقیقه جای زخم شری شروع به خوب شدن میکنه.جیک ازش درباره این اتفاق سوال میکنه و شری هم در جوابش میگه که داستان مفصلی داره.اونا متوجه میشن که اطلاعات جیک در موقع سقوط گم شدن و اونا شروع به پیدا کردن اطلاعات گم شده میکنن.
    بعد از پیدا کردن اطلاعات گم شده اونا به یه پناه گاه در داخل یه کلبه میرن تا از کولاک و برف شدید در امان بمونن.در اینجا جیک یه بار دیگه از شری در خصوص خوب شدن جای زخمش ازش سوال میکنه و شری هم از تجربیاتش در راکون سیتی و پدرش میگه.اون همچنین توضیح میده که به ویروس G آلوده شده بود که به موقع واکسینه شد اما اثرات اون ویروس هنوز تو بدنش باقی مونده که یکی از نشانه ها همین خوب شدن زخم هستش.
    در همین حین به کلبه تیرندازی میشه و جیک شری رو میگیره و به زمین میخوابن و میبینن که J'avo های بیشتری به سمتشون اومدن.اونا سوار snowmobile میشن و به پایین کوه حرکت میکنن.اونا به داخل یه غار میرن تا در امان بمونن و همچنین به دنبال در خروج میگردن.در داخل غار اونا بازم با Ustanak روبه رو میشن.اونا سریعا به سمت در خروجی میرن تا فرار کنن که زنی رو با لباس آبی میبینن.بالاخره جیک و شری توسط Ustanak دستگیر میشن و جیک زیر پای Ustanak گیر میوفته و در همین مقع همون زن با لباس آبی اونو به عنوان پسر آلبرت وسکر شناسایی میکنه.جیک بیهوش میشه و به همراه شری به چین برده میشن تا بر روی اونا آزمایش بکنن.

    چین,شش ماه بعد

    بعد از شش ماه آزمایش توسط گروه نامشخص شری درون یه اتاق روی تخت بیدار میشه و میبینه که یه J'avo به سمتش میاد .شری زیر تخت پنهان میشه و اونو میزنه و باتون برقی اون رو میگیره.سپس به جستجوی همه جا میگرده تا اینکه به داخل رختکن میره و اونجا جیک رو میبینه.در رختکن اونا لباساشونو میپوشن و بعدش جیک درباره پدر خودش وسکر صحبت میکنه و میگه که پدرش انسان خودخواه و بدذاتی بوده.جیک هم باور داشت که تقصیر پدرش بوده که حالا تو این دردسر افتاده.شری از حرفای جیک کمی ناراحت میشه و به جیک میگه که دیر یا زود باید مسئولیت کارا هاشو به عهده بگیره.
    اونا در اطراف آزمایشگاه تلفن شری رو پیدا میکنن و شری توسط اون با سیمونز تماس میگیره و متوجه میشن که سیمونز قبلا تو چین بوده.اونا توسط یه موتور سیکلت از آزمایشگاه فرار میکنن و به داخل شهر میرن و هلیکوپتر دشمن دنبال اونا میوفته.با کمک کریس و پیرز که اون ها هم تو چین بودن هلیکوپتر رو از بین میبرن و میرن تا با سیمونز ملاقات کنن.
    در مسیرشون شری و جیک سقوط هواپیمایی رو مشاهده میکنن و به جستجو میپردازن و Helena Harper رو در کنار Leon S.Kennedy پیدا کردن.بعد از یه گفتگوی کوتاه شری درباره جزییات محافظت و اینکه چرا به چین اومده به لیان میگه.لیان هم به شری میگه که رئیسش یعنی سیمونز مسئول این شیوع جهانی ویروس بوده.در همین حین Ustanak به سمت اونا میاد و سعی میکنه تا جیک رو بدزده و با خودش ببره.هر چهار نفر با Ustanak میجنگن.بعد از یه درگیری مفصل تیر چراغ برق بزرگی روی Ustanak میوفته و شری و جیک به حرکتشون ادامه میدن.

    خیانت

    اگه لیان درباره سیمونز درست گفته باشه ازت میخوام بری مهم نیست چی میشه"

    اونا بالاخره به محل ملاقات میرسن و سیمونز رو به همراه لیان و هلنا پیدا میکنن.سیمونز به شری دستور میده تا لیان و هلنا رو توقیف کنه ولی شری خودداری میکنه چون میدونست که لیان درباره سیمونز و شیوع ویروس درست میگفت.در عوض سیمونز هم میگه که مسئول مرگ رئیس جمهور لیانه.لیان و هلنا تایید میکنن و بادی گاردهای سیمونز به طرفشون تیرندازی میکنن و لیان بو انا میگه که به سمت در خروج برن.
    در پایان هم باز هم غول Ustanak به دنبال اونا میاد و سرانجام اونا با کمک هم اونو از بین میبرن و شری هم موفق میشه تا ماموریت خود را با موفقیت به پایان برسونه.
     
    یک شخص از این تشکر کرد.
  4. کاربر پیشرفته

    تاریخ عضویت:
    ‏30/11/11
    ارسال ها:
    15,734
    تشکر شده:
    8,310
    امتیاز دستاورد:
    113
    پاسخ : بیوگرافی برترین کرکتر های دنیای گیم

    [​IMG]

    شناسنامه:
    جنسیت: مرد
    ملیت: آمریکایی
    شغل: دستیار رییس جمهور آمریکا / ظاهرا مامور نئو-آمبرلا

    معرفی:
    درک سیمونز دستیار رییس جمهور، آدام بنفورد بود و در موارد امنیتی همانند تروریسم با اون مشورت میکرد. به نظر میرسد که نقش منفی بازی رزیدنت ایول 6 این فرد باشد.
    ظاهرا او مسئول ساخته شدن ویروس سی و شیوع آن در ادونیا، لنشینگ و تال اوکس است و لیان کندی گفته بود که او رییس جمهور را مبتلا کرده بود.
    احتمالا او با گروهی به عنوان نئو-آمبرلا کار میکند
     
    یک شخص از این تشکر کرد.
  5. کاربر پیشرفته

    تاریخ عضویت:
    ‏30/11/11
    ارسال ها:
    15,734
    تشکر شده:
    8,310
    امتیاز دستاورد:
    113
    پاسخ : بیوگرافی برترین کرکتر های دنیای گیم

    [TABLE]
    [TR]
    [TD][​IMG][/TD]
    [TD]شناسنامه

    نام: ليان اس. كندي
    جنسيت: مرد
    متولد: 1977
    مليت: سفيد پوست/آمريكايي
    گروه خوني: A
    شغل: مامور سري سازمان آمريكا
    شغل در گذشته:‌ افسر پليس R.P.D (سال 1998) | مامور دولتي آمريكا (از سال 1998 - 2011) | مامور D.S.O. (سال 2011)
    وضعيت: زنده
    صدا پيشه: Matthew Mercer
    حركات اكشن: Jason Faunt
    اولين حضور: Resident Evil 2


    معرفي

    Leon S. Kennedy (به فارسي: ليان اس. كندي) مامور D.S.O. (مخفف: Division of Security Operations) سازمان عمليات امنيتي است. او در گذشته فقط براي يك روز افسر پليس شهر راكون بوده و بعد از حادثه شهر لاكون در دولت فدرال ایالات متحده آمريكا استخدام شد. در 29 جون 2013 چيزي حدود پانزده سال بعد از حادثه شهر راكون رئيس جمهور آمريكا (Adam Benford) تصميم ميگيرد كه حقايق پشت پرده شهر راكون رو در عموم در سمينار دانشگاه Ivy افشا كند. وقتي كه حملات بيو تروريستي در تال اوكس اتفاق ميوفتد رئيس جمهور در كنار دوستان مورد اعتماد خودش، Leon‌ و Helena (از اعضاي سازمان سري آمريكا) بوده اما رئيس جمهور خودش مبتلا و به زامبي تبديل ميشود و به سمت هلنا حمله ور ميشود و ليان ناچار به كشتن او ميشود. هلنا به او ميگويد كه عامل و مقصر تمام اين قضايا است و وقتي كه ليان ميپرسد كه درباره چي صحبت ميكني در جواب ميگويد كه بهتر است تا در كليساي تال اوكس برات توضيح بدهم.

    [/TD]
    [/TR]
    [/TABLE]

    تال اوکس، ایالات متحده

    29 ام June سال 2013، تقریبا 15 سال بعد از حادثه شهر راکون، رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا، Adam Benford، تصمیم گرفت حقایق پشت پرده حادثه شهر راکون رو در سمیناری در دانشگاه Ivy در عموم افشا کنه. رئیس جمهور Benford هنگام رخ دادن حمله Bioterroris در Tall Oaks به همراه دوست مورد اعتمادش Leon Kennedy و Helena Harper، یکی از اعضای آژانس محرمانه ارتش بود. در این واقعه رئیس جمهور آلوده میشه و به یک زامبی تبدیل میشه. Leon با سخت ترین انتخاب زندگیش روبرو میشه دو دل هست تا که رئیس جمهور به Helena حمله میکنه، در این حال Leon درحالی که نام رئیس جمهور رو فریاد میزنه، به سرش شلیک میکنه. Helena به Leon میگههمه این اتفاقات تصیر اونه و در پاسخ به درخواست Leon برای توضیخ بیشتر میگه همه چیز رو وقتی به کلیسای جامع تال اوکس رفتن توضیح خواهد داد.

    Helena و Leon در مسیرشون از داخل دانشگاه به مردی بر میخورن که اونها رو هدایت میکنه تا در محوطه دانشگاه دنبال دختر گم شده اش Liz بگردن. در حین جستجو اون مرد شروع به اعتراض از التهاب های مشکوک روی پوستش میکنه. بالاخره اونها دختر رو پیدا میکنن و وارد آسانسور میشن ولی دختر به زامبی تبدیل میشه وقبل از حمله به Leon و Helena، پدرش رو میکشه.

    در حین ماموریت، Hunnigan به اونها خبر میده که سرتاسر شهر آلوده شدن و اونها با بیشتر 70 هزار شخص آلوده مواجه خواهند بود. همچنین Hunnigan به اونها اطلاع میده که این اشخاص با ویروس جدیدی بنام C آلوده شدن که به گزارش .B.S.A.A (مخفف: Bioterrorism Security Assessmentm Alliance) همون ویروسیه که 6 ماه پیش از این اتفاق توسط تروریست ها در شیوعی که در اروپای شرقی اتفاق افتاده استفاده شده.

    سپس، Leon و Helena به آزمایشگاهی میرسن که Chrysalid ها در اون در بسته های آزمایشی نگه داری میشن. Helena از طریق یک نوار ویدئویی تبدیل شدن یکی از Chrysalid ها رو به Leon نشون میده.

    بعد از اینکه Leon میفهمه که Simmons پشت پرده همه این حمله ها بوده، از Hunnigan میخواد که مرگ او و Helena رو شایعه کنه تا اونها بتونن برای تعقیب کردنش به چین برن.

    لن شیانگ، چین

    Leon و Helena در راه چین، با مردمی در هواپیما همراه بودن که به ویروس C آلوده میشن و Leon و Helena مجبور میشن در مسیرشون از داخل هواپیما با زامبی ها مبارزه کنن. سرانجام هواپیما بطور اتفاقی در مکانی نزدیک به جایی که Jake Muller و Sherry Birkin بودن به زمین میخوره. Sherry که از دیدن Leon هیجان زده شده به سمتش میدوه. Leon در پاسخ به سوالش درباره اینکه Sherry چرا اینجاس با پاسخی روبرو میشه که البته قبلا هم در رابطش شنیده بود، او یک مامور محافظته. پس از این Sherry هم سوال مشابهی رو میپرسه که Leon میگه که اونها سعی دارن رئیس مشاور امنیتی، Simmons، کسی رو که پشت پرده همه این اتفاقاته رو تعقیب کتن و بعد از Sherry میواد تا هر چیزی میدونه بهش بگه ولی با تفره رفتن Sherry از جواب دادن، Leon با بیان اینکه باید این موضوع رو بدونه، به سمت Sherry حرکت میکنه که Jake با احساس به اینکه Sherry به محافظت احتیاج داره و Leon رو به عقب هل میده.

    Leon، بالاخره موفق میشه به اتاقی برسه که Chris Redfield و Piers Nivans یک زن آبی پوش رو که اعتقاد دارن یکی از مقصران مرگ افراد Chris در زمان شیوع بوده رو محاصره کردن. Chris اسلحه اش رو به طرف اون زن نشونه میره و وقتی آماده به شلیک میشه Leon ضربه ای به دستش میزنه و مانع کشته شدن زن آبی پوش میشه. سپس مبارزه کوتاهی بینشون پیش میاد که با نشونه رفتن اسلحه هاشون بطرف هم به پایان میرسه. Leon سعی میکنه با گفتن اسلحتو بیار پایین، Chris رو آروم کنه و بهش میگه که اون زن یه شاهد کلیدیـه و اونها بهش نیاز دارن، ولی Chris از پذیرش این موضوع امتناع میکنه و به با حالتی خشک به Leon میگه که اون زن مسئول همه این حوادثه (اشاره به حمله های جهانی بیوتروریستی) و سعی میکنه با گفتن اینکه همه افرادشو بخاطر اون زن از دست داده اینو به Leon بفهمونه، که Leon در جواب، به از دست دادن 70 هزار نفر بعلاوه جمله رئیس جمهور، بخاطر Simmons اشاره میکنه.
     
    یک شخص از این تشکر کرد.
  6. کاربر پیشرفته

    تاریخ عضویت:
    ‏30/11/11
    ارسال ها:
    15,734
    تشکر شده:
    8,310
    امتیاز دستاورد:
    113
    پاسخ : بیوگرافی برترین کرکتر های دنیای گیم

    [TABLE]
    [TR]
    [TD][​IMG][/TD]
    [TD]♦شناسنامه

    (کریس ردفیلد) Chris Redfield
    متولد: ۱۹۷۳
    گروه خونی: O
    جنسیت: مرد
    قد: ۱۸۵ سانتیمتر
    وزن: ۹۸ کیلوگرم
    نژاد/ملیت: سفیدپوست/آمریکایی
    وضعیت: زنده
    شغل: عضو پیشین تیم آلفای گروه استارز
    عضو پیشین تشکیلات سازمانی ضد آمبرلا
    عضو کنونی گروه BSAA
    اولین حضور: رزیدنت اویل 1
    صداپیشه (در رزیدنت اویل 6): Roger Craig Smith
    [HR][/HR]♦معرفی

    کریس ردفیلد، یکی از ماموران عملیات های ویژه است، او همچنین فرمانده ی واحد عملیات های ویژه ی BSAA نیز هست.
    [HR][/HR]♦اروپای شرقی

    در دسامبر 2012، کریس (که حالا به عنوان فرمانده ی ماموران عملیات های ویژه ترفیع یافته) و چندین واحد BSAAـی دیگه به یه منطقه ی جنگی در شرق اروپا اعزام شدند که یه شیوع توسط فردی ناشناس به وجود اومده بود. در جریان این اتفاقات، کریس با پسر آلبرت وسکر، جیک مولر مواجه شد. کریس از او پرسید که آیا تا حالا همدیگه رو ملاقات کردن (به نظر میرسه که متوجه شباهت هایی بین جیک و آلبرت شد)، جیک (بی خبر از گذشته ی تاریکش) انکار کرد و با یه هلی کوپتر دور شد. در طول این مدت، افراد تیم کریس توسط یه زن ناشناس، به ویروس C آلوده شدند و به هیولاهای ویروسی تبدیل شدند، کریس و همکارش، پیرز نیوانس، مجبور میشن که همه ی افرادشون رو بکشن. این اتفاق یه "خصومت شخصی" در کریس ایجاد کرد، کریس BSAA را ترک کرد، او فقط به دنبال انتقام گیری از زنی بود که افراد تیمش رو کشت.
    [HR][/HR]♦لنشیانگ، چین

    چهار سال بعد از مرگ وسکر، کریس ردفیلد و تیمش در شعبه ی آمریکای شمالیه BSAA ، به شهر ساحلیه لنشیانگ در چین اعزام شدند، آنها دستور داشتند تا یکی از مقامات بالای ملل متحد را نجات دهند و با بیوتروریسم در حال وقوع در آن شهر، مبارزه کنند.

    اگر چه او هنوز به دنبال انتقام از مسئولان مرگ افراد تیمش است، اما وقتی همه ی کشورها با تهدید حملات بیوتروریسم مواجه میشوند، کریس مبارزه را تا خط مقدم پیش میبره.

    بار دیگر در چین، کریس و پیرز پی میبرن که همون زنی که افراد تیمشون رو کشته، پشت این شیوعه. اونا یه مشاجره ی شدید درباره ی اون زن میکنن که کریس میگه: "بعد از کاری که اون با ما کرده...چند تا از افرادمون به خاطر اون زنیکه مردن؟!" پیرز جواب میده که حق با اونه ولی انتقام گیری شخصی کریس، اون ها رو به جایی نخواهد رسوند. اونا اون زن رو پیدا میکنن اما اون زن با پریدن به بیرون از یه پنجره ، موفق به فرار میشه. کریس، مصمم میشه که اون رو بگیره و اطمینان میده که اون نمیتونه تا ابد فرار کنه. اونا دوباره اون زن رو پیدا میکنن و با اسلحه احاطش میکنن، اون زن کمی ترسیده به نظر میرسه.

    اما درست وقتی که کریس میخواد ماشه رو بکشه، لیان اس کندی خلع سلاحش میکنه، لیان سعی میکنه با کریس بجنگه تا از اون زن محافظت کنه. مبارزه با نشونه رفتن کریس و لیان به هم دیگه، به پایان میرسه. لیان به کریس میگه که اسلحش رو بذاره زمین، ادعا میکنه که اون زن یه شاهد کلیدیه و بهش نیاز دارن. کریس، با عصبانیت، به لیان میگه، "شاهد!؟ اون کسیه که تمام این کارا رو کرده"
    [/TD]
    [/TR]
    [/TABLE]
     
    یک شخص از این تشکر کرد.
  7. کاربر پیشرفته

    تاریخ عضویت:
    ‏30/11/11
    ارسال ها:
    15,734
    تشکر شده:
    8,310
    امتیاز دستاورد:
    113
    پاسخ : بیوگرافی برترین کرکتر های دنیای گیم

    [TABLE]
    [TR]
    [TD][​IMG][/TD]
    [TD]♦شناسنامه

    [TABLE]
    [TR]
    [TD](دبرا هارپر) Debra Harper
    جنسیت: زن
    نژاد/ملیت: سفیدپوست/آمریکایی
    اولین حضور: رزیدنت اویل 6
    [HR][/HR]معرفی

    دبرا هارپر، خواهر هلنا هارپر است که در رزیدنت اویل 6 حضور دارد.
    [HR][/HR]تاریخچه

    دبرا و خواهرش توسط Derek C. Simmons (درک سی. سیمونز) در جایی نامشخص و به دلایل نامشخص اسیر شده اند. هلنا تمام تلاش خود را میکنه تا خواهر وحشت زده اش را آرام نگه داره و به او قوت قلب بده. سیمونز، به افرادش دستور می ده تا دبرا را ببرن. هلنا التماس میکنه که بذارن خواهرش بره. هلنا به سیمونز میگه که هرکاری که بگن رو در ازای نجات جون خواهرش انجام میده. تقاضای اون به جایی نمی رسه و دبرا به سمت سرنوشت نامعلومی برده میشه.
    [HR][/HR]جهش

    جایی در Tall Oaks، هلنا، لیان و ایدا با یه تخم مواجه میشن که خیلی زود دبرای جهش یافته سر از تخم بیرون میاره. وقتی هلنا از خواهرش عذر خواهی میکنه و تلاش میکنه آرومش کنه، ایدا با کمان زنبوریش به دبرا شلیک میکنه. این کار او باعث یه مبارزه با دبرا هارپر جهش یافته میشه و اون سه تا واسه نجات جونشون باهاش میجنگن.
    [HR][/HR]زیست شناسی

    دبرا پس از بیرون آمدن از تخم، هیچ لباسی به تن نداره. او استخوان بندی قابل توجهی نداره. پوستش یه رنگ سبز ِکم رنگ ِتهوع آوری به خودش گرفته و لجن آلود به نظر میرسه. همچنین مسیر رگ هاش هم خیلی مشهوده، بارزترین هاشون، سرتاسر صورتشه که به طور غیر طبیعی ای قرمز رنگ هستن. سرعت و مهارتش بالاتر از سطح یه انسان عادیه و همونطور که لیان اذعان کرد، او فوق العاده قدرتمنده.
    [HR][/HR]رفتار

    مقدار اندکی درباره ی رفتار دبرا بعد از جهشش مشخص شده، اگر چه معلومه که اون یا رابطش با هلنا رو به خاطر نمیاره یا نمیتونه جلوی خودش رو بگیره.
    [/TD]
    [/TR]
    [/TABLE]
    [/TD]
    [/TR]
    [/TABLE]
     
    یک شخص از این تشکر کرد.
  8. کاربر پیشرفته

    تاریخ عضویت:
    ‏30/11/11
    ارسال ها:
    15,734
    تشکر شده:
    8,310
    امتیاز دستاورد:
    113
    پاسخ : بیوگرافی برترین کرکتر های دنیای گیم

    شناسنامه:




    [​IMG]


    نام: ایدا وانگ
    تاریخ تولد: 1974
    گروه خونی: AB
    نژاد: چینی-آمریکایی
    شغل : مامور و جاسوس سازمانی نامشخص
    وضعیت حیات: زنده
    اولین حضور و حضور فعلی به ترتیب: Resident Evil 2 - Resident Evil 6
    صداپیشه در RE6 :
    Courtenay Taylor​
    حرکات اکشن در RE6:
    Michelle Lee​


    معرفی(در RE6)

    ایدا در کمپین خود بعد از اتمام 3 کمپین اصلی ظاهر خواهد شد. این کمپین منحصر به فرد خواهد بود چون ایدا همانند سایر کمپین های اصلی همکاری نخواهد داشت و فقط به صورت سولو قابل بازی خواهد بود. هم چنین ایدا در قسمتی از بازی به لیان و هلنا کمک خواهد کرد تا دبرا را که توسط سیمونز به C-Virus مبتلا و تبدیل به هیولا میشود را از بین ببرند. گفته میشود سناریوی ایدا پاسخگوی تمام اسرار بازی خواهد بود و کسی که این کمپین را به اتمام نرساند داستان اصلی ایول 6 را بطور کامل درک نخواهد کرد.
     
    یک شخص از این تشکر کرد.
  9. کاربر پیشرفته

    تاریخ عضویت:
    ‏30/11/11
    ارسال ها:
    15,734
    تشکر شده:
    8,310
    امتیاز دستاورد:
    113
    پاسخ : بیوگرافی برترین کرکتر های دنیای گیم

    [HR][/HR]
    Finn Macauley

    [TABLE]
    [TR]
    [TD][​IMG][/TD]
    [TD]
    مشخصات

    تاریخ تولد: دهه 1990
    تاریخ مرگ: 24، December سال 2012
    جنسیت: مذکر
    نژاد/ملیت: سفید پوست
    اشتغال: مامور .B.S.A.A (شعبه اروپایی)
    وضعیت: مرده
    حضور: Resident Evil 6
    صداپیشه: Yuri Lowenthal
    ضبط حرکات: Joseph Anderson

    معرفی

    Finn Macauley یکی از اعضای شعبه اروپایی .B.S.A.A و یکی از مامورین گروهان تحت امر Chris Redfield در Edonia بود.


    [/TD]
    [/TR]
    [/TABLE]

    شرح حال

    Finn یک تازه وارد بود که در اواخر 2012 وارد .B.S.A.A شده بود که از سوی Chris بعنوان "تازه کار" شاخته شده بود. او در ماموریت Edonia که در 24 ام December واقع شد، شرکت داشت. او بنظر عصبی میومد که شاید به این خاطر بود که این، اولین ماموریتی بود که درش شرکت میکنه، ولی براحتی توسط Chris آروم میشد چرا که همیشه بهش میگفت گروه هواتو داره، مهم نیست چه اتفاقی بیوفته. مشخصا Finn احترام زیادی برای Chris قائل بود، چرا که هر لحظه از Piers میپرسید که آیا Chris همیشه اینطور "خارق العاده" بوده.

    Finn ظاهرا در زمینه مواد منفجره آگاهی داشت و زمانی که گروه با Jake و Sherry ملاقات کرد، حضور داشت، همچنین ویروس C رو کشف کرد. او، Ben، Carl و Andy بوسیله بمب سوزنی و توسط Carla Radames مورد حمله قرار گرفتند که در نتیجه بسرعت از پا در اومدن و به Chrysalid تبدیل شدن. Finn در آخرین لحظات، سعی کرد به Chris دسترسی پیدا کنه در حالی که حالت بی پناهی و دردمندی داشت ولی Chris فقط تونست تماشا کنه. وقتی جهش به پایان رسید، از مامورین .B.S.A.A چیزی باقی نمونده بود و اونها به Chris و Piers حمله کردن و در نتیجه دفاع اونها از خودشون، کشته شدن.

    مرگ Finn و دیگر مامورین .B.S.A.A باعث شد که Chris بخاطر عذاب وجدانی که داشت مجبور به ترک سازمان بشه و به یک فرد الکلی تبدیل بشه که تلاش میکنه خاطراتشو پاک کنه. 6 ماه بعد از این حادثه Piers با یادآوری مرگ دوستانش، او رو مجبور کرد تا دوباره به .B.S.A.A برگرده و سازمان رو در ماموریتی که در پس حادثه Lanhiang ترتیب داده شده بود، کمک کنه.
     
    2 نفر از این پست تشکر کرده اند.
  10. کاربر فوق حرفه ای

    تاریخ عضویت:
    ‏2/8/12
    ارسال ها:
    4,332
    تشکر شده:
    4,250
    امتیاز دستاورد:
    113
    جنسیت:
    زن
    حرفه:
    interpreter
    پاسخ : بیوگرافی برترین کرکتر های دنیای گیم

    [​IMG]نام Squall Leonhart
    در بازی FFVII
    سلاح مخصوص اسکوال،Gunbladeیا شخصیت گرگ مانندش است.این جوان بلند قد و کم حرف،جایگها ویژه در دنیای ff دارد و در طول بازی این شخصیت سرد و گوشه گیر،کم کم یاد می گیرد چگونه با دیگران ارتباط برقرار کند و در نهایت دوستان او،همه ی دنیایش خواهند شد. در ضمن اسکوال مبارزی سریع و با استعداد است و ضربه ی ویژه اش،قلب شیر می باشد.

     
    3 نفر از این پست تشکر کرده اند.