1. مهمان گرامی، جهت ارسال پست، دانلود و سایر امکانات ویژه کاربران عضو، ثبت نام کنید.
    بستن اطلاعیه

الان داشتی به چی فکر میکردی؟

شروع موضوع توسط hileya ‏24/5/15 در انجمن سـرگـرمـی

  1. مدیر تالار مذهبی عضو کادر مدیریت ❂مدیر انجمن❂

    تاریخ عضویت:
    ‏14/8/20
    ارسال ها:
    985
    تشکر شده:
    8,317
    امتیاز دستاورد:
    126
    جنسیت:
    مرد
    رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : يا أيُّها النّاسُ، إنّما الأعمالُ بالنِّيّاتِ ، و إنّما لِكُلِّ امرئٍ ما نَوى
     
    M @ H @ K از این پست تشکر کرده است.
  2. کاربر حرفه ای

    تاریخ عضویت:
    ‏18/4/19
    ارسال ها:
    1,077
    تشکر شده:
    6,032
    امتیاز دستاورد:
    113
    ؟؟ :مبهوت:
     
  3. کاربر حرفه ای ~✿~

    تاریخ عضویت:
    ‏28/11/21
    ارسال ها:
    1,760
    تشکر شده:
    18,665
    امتیاز دستاورد:
    113
    خوابم نمیبره......این هم شد مشکل!چندماهه نمیتونم بخاطر فکر و خیال بخوابم، اگرم ساعت ۴صبح شاید ، شاید خوابم ببره ، با کابوسای عجیب از خواب میپرم! دوباره شدم ۵ ساله ای که بخاطر فکر و خیال و... خوابش نمیبرد.البته حالم خوبه فقط افکارم زیادن .
    یجایی عباس معروفی میگه :
    خواب نمیبرد مرا ، یار نمیخرد مرا
    مرگ نمیدرد مرا آه چه بی بها شدم.

    خواب نمیبرد مرا...
    خواب نمیبرد مرا..



     
    آخرین بار توسط مدیر ویرایش شد: ‏25/8/22
    M @ H @ K، مَـأوا و Aseman_abi از این ارسال تشکر کرده اند.
  4. کاربر مفید ~✿~

    تاریخ عضویت:
    ‏9/5/20
    ارسال ها:
    788
    تشکر شده:
    9,388
    امتیاز دستاورد:
    128
    حرفه:
    pH
    به دو اسم مهسا و سحر ! :)
    اسمایی که از ذهنم پاک نمیشن هیچ وقت ..
    امیدوارم اسم نفر سومی پاش باز نشه به مغز من !
    واقعا اعصابشو ندارم : )
     
    مرجــآن، PerSiaN، حــنا و 3 نفر دیگر از این ارسال تشکر کرده اند.
  5. کاربر حرفه ای ~✿~

    تاریخ عضویت:
    ‏14/10/21
    ارسال ها:
    2,072
    تشکر شده:
    21,882
    امتیاز دستاورد:
    133
    جنسیت:
    زن
    عجبا!
    من تو رویِ همه وایمیسم و خواه ناخواه ناراحتشون میکنم که این عزیزدل ناراحت نشن،
    عزیزدل منو ناراحت میکنن تا همه ازش راضی باشن..
    همیشه هم چوب دخالتم رو اینطوری با خراب شدنم تو جمع میخورم ولی اینکه همیشه چوب بخورم تنها راهیه که میشه جو آرامش رو پایدار نگه‌داشت، عزیزدل اینطوری میفهمه که همیشه یکی هست تا ازش دفاع کنه، تا نزاره بره، اگ بفهمه این عزیزدل...
     
    PerSiaN، حــنا و M @ H @ K از این ارسال تشکر کرده اند.
  6. کاربر فعال

    تاریخ عضویت:
    ‏4/9/20
    ارسال ها:
    308
    تشکر شده:
    5,290
    امتیاز دستاورد:
    126
    جنسیت:
    زن
    به دوستم پیام دادم تا نتیجه آزمایشاشو ازش بپرسم.
    راستش میترسیدم ازش بپرسم. بهش گفتم خوب بود؟
    گفت نه راستش همون چیزی بود که حدس میزدم.
    اما برام مهم نیست دیگه. گفت بعد ازین اتفاق با تمام وجودم درک کردم که دنیا ارزش اینهمه دویدن و زور زدن‌های ما رو نداره.منی که تا یکی دو ماه پیش هدف و آرزوهام چیزهای دیگه‌ای بود،الان فقط باید روی اینکه آیا سلامتیمو بدست میارم یا نه تمرکز کنم. انگار تمام اون تلاش‌ها برای اون چیزایی که دنبالشون بودم دود شد و برام بی ارزش شدن. درست زمانی که داشتم میرسیدم به اون پله آخریه.با خودم میگم چرا فلان چیز برام انقدر مهم بود و هیچ پاسخی براش پیدا نمیکنم. دنیا داره قشنگ بازیمون میده.

    +خودم‌ هم امروز خیلی دلگیر بودم. مدام چیزی توی ذهنم تکرار میشد و آزارم میداد. الان هم میده. نمیدونم آخرش قراره چی بشه.‌نمیدونم میتونم اینو از سر بگذرونم یا نه. ترس توی تک تک سلول‌هام نفوذ کرده و بدتر از همه این تنها بودن ...
    میخواستم دهن باز کنم و بهش بگم منم مثل توام. میخواستم بگم چطوری میتونم مثل تو خودم رو جمع و جور کنم؟ اما بازم نتونستم... بازم این دیواری که دور خودم کشیدم ضخیم تر شد‌...
     
    ماهـور، alfred.، مَـأوا و 7 نفر دیگر از این ارسال تشکر کرده اند.
  7. کاربر حرفه ای

    تاریخ عضویت:
    ‏18/4/19
    ارسال ها:
    1,077
    تشکر شده:
    6,032
    امتیاز دستاورد:
    113
    ترور سلمان رشدی در نیویورک
    پ.ن: توجه نمینمویید :>
     
  8. مدیر تالار مذهبی عضو کادر مدیریت ❂مدیر انجمن❂

    تاریخ عضویت:
    ‏14/8/20
    ارسال ها:
    985
    تشکر شده:
    8,317
    امتیاز دستاورد:
    126
    جنسیت:
    مرد
    یحتمل اولی رو با نیت خوبی خریده بودی مثلا اطعام یک دوست ، اما در دومی نیت خیری نبوده مثلا تنها خوری
    اصلا بماچه
     
    leo.antique از این پست تشکر کرده است.
  9. مدیر تالار مذهبی عضو کادر مدیریت ❂مدیر انجمن❂

    تاریخ عضویت:
    ‏14/8/20
    ارسال ها:
    985
    تشکر شده:
    8,317
    امتیاز دستاورد:
    126
    جنسیت:
    مرد
    چند ماه پیش یک نامه نیاز به رشته تحصیلی مهندسی ( به صورت درون سازمانی) امد و من و چند تا از بچه ها سر مسخره بازی اعلام امادگی پر کردیم ، اول مرداد از بوشهر ، وسط مرداد از کرمان و چند روز پیش از تهران زنگ زدن و گفتن رزومه بفرست یا اگه مقدوره برای مصاحبه بیا ... بوشهر (عسلویه ) که همون اول گفتم مقدور نیست . کار کرمان خوب و راحت بود ولی احساس میکنم شاید ارزش جابجایی و زحمتاش رو نداشته باشه . ولی پیشنهاد تهران خیلی وسوسه انگیزه و در سطوح بسیار بالا است جوری که صد پله ترقیه ، اصلا عجیب قریب ، و منی که بخاطر شرایط مسکن در تهران مرددم ...
    رزومه رو برا تهران فرستادم ولی فرض بگیریم بگن بیا برا مصاحبه ، مسکن رو چکار کنم !!!!
    پ.ن: البته اینقدر این شغلی که گفتن سطحش بالایه که بیشتر برام مثل شوخیه ... فک کنم سرکار گذاشتن :برقراری عزیز: بعیده رزومم قبول بشه :خسته::

    پ.ن۲ : و منی که منتظرم بلکه از مشهد یا شمال زنگ بزنن تا با کَله برم :تماشایی: با کله ها :بادبادک ها:
     
    آخرین ویرایش: ‏14/8/22
    مرجــآن، ماهـور، M @ H @ K و 5 نفر دیگر از این ارسال تشکر کرده اند.
  10. کاربر فعال

    تاریخ عضویت:
    ‏22/1/15
    ارسال ها:
    294
    تشکر شده:
    2,980
    امتیاز دستاورد:
    96
    جنسیت:
    مرد
    حرفه:
    تاسیسات
    به اینکه آیا چرا ملودی آهنگ لری گوش میکنه؟
     
    مرجــآن از این پست تشکر کرده است.