گل گندم تورا یک نگاه ابر! زندگی میکشم، سیاه و سفید! خواب رنگی میکشم تب دیدار تو را ماه شتاب دارد، ماه نگاه تو را ماه دلتنگی میکشم به قلم سیاوش باران
نه!من خود نیستم نه این شده ام! نه من هست، نه خود می دانم چه من هست سرگشته چنین گردانم گرد جهان، چگونه شرح دهم که من هست به قلم سیاوش باران
طنین همه تن شنیدن است! گوش مرا، نشد لذت وصل تو فراموش مرا در این تن آسودگی سرد سایه ها، سایه شدم! لال سکوتم! خاموش مرا به قلم سیاوش باران
با من برقص حال و هوایت عوض شود طوری که عاشقانه فضایت عوض شود اسم مرا بگو، که به معنای تازه ای است هر دفعه ای که لحن صدایت عوض شود حالا که عشق پنجره را باز کرده است طوری نفس بکش ریه هایت عوض شود کی گفته لازم است خودت را عوض کنی بگذار سرنوشت به جایت عوض شود با یک بهار در چمدان می روی سفر تا رنگ و روی جاده برایت عوض شود؟ اینجا بمان گلم همه پروانه های شهر گم می شوند اگر که تو جایت عوض شود باران نبود؛ پیرهنم را گریستم تنها به عشق این که هوایت عوض شود