میخواهم طلوع کنم جایی میان شرق چشمانت تو نگاهم کنی من صبح میشوم
شب را تا صبح مهمان کوچه های بارانی خواهد بود و برگ برگ دفتر غمگینم را در باران خواهد شست آنگاه شعر تازه ام را که شعر شعرهایم خواهد بود با دست های...
اگر دانشی مرد گوید سخن تو بشنو که دانش نگردد کهن به رنج اندر ار تنت را رواست که خود رنج بردن به دانش سزاست بیاموز و بشنو ز هر دانشی بیابی ز هر...
دل ز قید غمت ای دوست رها نتوان کرد هست دردی غم عشقت که دوا نتوان کرد میتوان دین و دل و عقل ز کف داد ولی رشتهٔ زلف تو از دست رها نتوان کرد صغیر...
از بس فزار کرده ام از خویش خویشتن گاهی دلم برای خودم تنگ میشود محمد علی بهمنی
طفل راگوشهٔ گهواره جهانی است فراخ همه آفاق بر همت مردان قفسی است ای توانگر تو به زر شادی و دانا به ضمیر هر کسی را به جهان گذران ملتمسی است ملک...
دلم میخواهد چنان بنوشمت که در استخوانم حل شوی شمس لنگرودی
از عشق روی دوست حدیثی به دست ماست صیدیست بس شگرف نه در خورد شست ماست میدان مهر او نه به کام سمند ماست درع وفای او نه به بالای پست ماست سنائی
ملک دل جای کدورت نیست جای دلبر است صابر همدانی
[IMG]
نمیدانم که نی چون من چرا بسیار مینالد دمادم میزند یارش ز دست یار مینالد نشسته بر ره بادست و بادش میزند هر دم از آن رو زرد و بیمارست و چون...
تا تو با منی زمانه با من است بخت و کام جاودانه با من است تو بهار دلکشی و من چو باغ شور و شوق صد جوانه با من است یاد دلنشینت ای امید جان هر کجا...
یک دو جامم دی سحرگه اتفاق افتاده بود وز لــب ســاقی شرابم در مذاق افتاده بود از سر سرخوشی دگر با شاهد عهد شباب رجعتی میخواستم لیکن طلاق افتاده...
قانع
گوجه سبز با نمک پسته یا بادام هندی
نام های کاربری را با استفاده از کاما (،) از هم جدا کنید.