زمان گذشت بدون توجه به چیزهای کوچکی که کم هم نبودند چیزهای کوچکی که حداقل می توانستند تحمل کردن زندگی را آسان تر کنند گاهی فرصت نبود گاهی حوصله و...
شیر آبلیمو یا سرکه ؟
آب حیات من است خاک سر کوی دوست سعدی
ای یارِ آشنا عَلَمِ کاروان کجاست؟ تا سر نهیم بر قدمِ ساربانِ دوست گر زر فدای دوست کنند اهلِ روزگار ما سر فدای پای رسالترسانِ دوست سعدی
ای پیکِ پیخجسته که داری نشانِ دوست با ما مگو بهجز سخنِ دلنشانِ دوست حال از دهان دوست شنیدن چه خوش بُوَد یا از دهانِ آن که شنید از دهانِ دوست...
نرفتم خزر شهر ؟
تا دستها کمر نکنی بر میان دوست بوسی به کام دل ندهی بر دهان دوست دانی حیات کشته شمشیر عشق چیست سیبی گزیدن از رخ چون بوستان دوست سعدی
[IMG]
نادر
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ اَلسَّلامُ عَلى اَهْلِ لا اِلهَ اِلا اللَّهُ مِنْ اَهْلِ لا اِلهَ اِلا اللَّهُ یا اَهْلَ لا اِلهَ اِلا...
تو این فکرم که روزی اسب پیرمردی فرار کرد، مردم گفتند: چقدر بدشانسی! پیر مرد گفت : ازکجا معلوم فردا اسب پیر مرد با چند اسب وحشی برگشت. مردم گفتند:...
آب پرتغال بلال یا چیپس
زرد هلوئی
دیروز
کافر نه ایم و بر سرمان شور عاشقی است آن را که شور عشق به سر نیست کافر است ❤❤❤❤❤ شهریار
نام های کاربری را با استفاده از کاما (،) از هم جدا کنید.