1. مهمان گرامی، جهت ارسال پست، دانلود و سایر امکانات ویژه کاربران عضو، ثبت نام کنید.
    بستن اطلاعیه

((تابوت لحظه هایم))

شروع موضوع توسط ساحره ‏20/12/10 در انجمن بخش قرنطینه

وضعیت موضوع:
موضوع بسته شده است.
  1. کاربر مفید

    تاریخ عضویت:
    ‏8/12/10
    ارسال ها:
    887
    تشکر شده:
    49
    امتیاز دستاورد:
    48
    ((​
    [FONT=Times New Roman (Arabic)]تابوت لحظه هایم[/FONT]))

    [FONT=Times New Roman (Arabic)]از این دیوارها تنم می گیر امشب[/FONT]

    [FONT=Times New Roman (Arabic)]دیدگانم ابریست[/FONT]


    ((
    [FONT=Times New Roman (Arabic)]و روی گونه ام شرجیست[/FONT]))

    [FONT=Times New Roman (Arabic)]بی تو اما[/FONT]

    [FONT=Times New Roman (Arabic)]آسمان تب دارد امشب[/FONT]

    [FONT=Times New Roman (Arabic)]و هوا رگه های وجود تو را کم دارد امشب[/FONT]

    [FONT=Times New Roman (Arabic)]آه ، افسانه چشمانم[/FONT]

    [FONT=Times New Roman (Arabic)]بی تو بی طرح و رنگ است[/FONT]

    [FONT=Times New Roman (Arabic)]وبی یاس نفس هایت[/FONT]

    [FONT=Times New Roman (Arabic)]آسمان هم کمی دلتنگ است[/FONT]

    [FONT=Times New Roman (Arabic)]در سکوت لحظه ها[/FONT]


    [FONT=Times New Roman (Arabic)]هیاهوی باران مشت می کوفت بر دیوارها[/FONT]

    [FONT=Times New Roman (Arabic)]اینک، اینجا[/FONT]

    [FONT=Times New Roman (Arabic)]ترک گرفته است شیشه نازک دل ماه[/FONT]

    [FONT=Times New Roman (Arabic)]امشب این ثانیه های موذی[/FONT]

    [FONT=Times New Roman (Arabic)]قصد آزار وجودم دارند[/FONT]

    [FONT=Times New Roman (Arabic)]و تنم بی حضور روشنت می سوزد امشب[/FONT]

    [FONT=Times New Roman (Arabic)]و تو در توی این شب تیره و تار وکبود[/FONT]

    [FONT=Times New Roman (Arabic)]یخ کرده پای ذهن[/FONT]

    [FONT=Times New Roman (Arabic)]تنگم از تاروپود لحظه هایت خالیست[/FONT]

    [FONT=Times New Roman (Arabic)]از سکوت مرگ اندود هفت پیچ زمان[/FONT]

    [FONT=Times New Roman (Arabic)]دل دیوار هم ترک برداشت[/FONT]

    [FONT=Times New Roman (Arabic)]وقتی تابوت تنگ لحظه ها مرا در بر گرفته بود[/FONT]

    [FONT=Times New Roman (Arabic)]آنسوی دشت چشمهایم آتش گرفته بود[/FONT]

    [FONT=Times New Roman (Arabic)]سینه آن آسمان تنها را دسته ای کرکس گرفته بود[/FONT]

    *

    [FONT=Times New Roman (Arabic)]دیشب مرده بودم[/FONT]

    [FONT=Times New Roman (Arabic)]دیدم بی صدا آمدی[/FONT]

    [FONT=Times New Roman (Arabic)]به لحظه های ناب شیشه ایم لگد زدی[/FONT]

    [FONT=Times New Roman (Arabic)]حاله ای شدم آنوقت تو[/FONT]

    [FONT=Times New Roman (Arabic)]به آنسوی سایه های وجودم سرک زدی[/FONT]

    [FONT=Times New Roman (Arabic)]نه دگر این شب چله نشین روی توست[/FONT]

    [FONT=Times New Roman (Arabic)]نه دگر منتطر تیرگی نگاه های پر های و هوی توست[/FONT]

    [FONT=Times New Roman (Arabic)]آسمان چشم هایم بدر نقره ای خیال بود[/FONT]

    [FONT=Times New Roman (Arabic)]اما تو کسوف پهناور ذره ذره های شعاعش شدي
    تمام جان و تنش سوخت در هوس آخر

    [/FONT]
     
    وضعیت سفید و *Mitra* از این پست تشکر کرده اند.
  2. کاربر پیشرفته

    تاریخ عضویت:
    ‏9/12/10
    ارسال ها:
    19,795
    تشکر شده:
    6,456
    امتیاز دستاورد:
    113
    [FONT=arial, helvetica, sans-serif]تنها مي مانم [/FONT]
    [FONT=arial, helvetica, sans-serif]

    اي كساني‌كه مأمور دفن من هستيد...هرگاه كه من مُردم مرا در تابوت سياهي بگذاريد تا همگان
    بدانند كه جز سياهي در دنيا، چيزي نديده‌ام.
    [/FONT]​

    [FONT=arial, helvetica, sans-serif] چشمانم، چشمانم‌را باز بگذاريد تا بداند كه هنوز چشم انتظارم. دهانم، دهانم‌را باز بگذاريد تا باور [/FONT]
    [FONT=arial, helvetica, sans-serif]كند كه هنوز، ناگفتني‌ها دارم. دستانم، دستانم‌را باز بگذاريد تا ببينند كه چيزي باخود نخواهم برد.[/FONT]
    [FONT=arial, helvetica, sans-serif] در تابوت را باز بگذاريد تا شايد كه بيايد آن‌گاه، صليبي از يخ بر سر مزارم بگذاريد تا با اولين [/FONT]
    [FONT=arial, helvetica, sans-serif]طلوع خورشيد، آب گشته، بر خاکم بگريد شما نگرييد[/FONT]​
    [FONT=arial, helvetica, sans-serif]

    ديگران نگريند هيچ‌كس نماند
    .​
    [/FONT]
    [FONT=arial, helvetica, sans-serif]همه برويد تنها بودم مي‌خواهم تنها بمانم[/FONT]​
     
    ღtaraღ، وضعیت سفید و M!TRA از این ارسال تشکر کرده اند.
  3. Red Sparrow مدیر بازنشسته☕ کاربر ارزشمند❤

    تاریخ عضویت:
    ‏30/1/15
    ارسال ها:
    3,282
    تشکر شده:
    27,938
    امتیاز دستاورد:
    118
    جنسیت:
    زن
    صدا میرفت تا گنگی خاطراتی مبهم
    زمین سرد
    دیوارها بیتفاوت افتاب و مهتاب
    سایه ها دامن گیر پرده های اویخته به پنجره
    و من ارام ارام میتراوم در سکوت خانه
    زمستان نیست اما رطوبت ورقهای خالی بیداد استخوان سوزی ست
    تدفین نمیخواهد
    لحظه های عریانم خود به خدا خواهند رسید
    لب بر لب

    MITRA
    @};-@};-
     
    ღtaraღ، وضعیت سفید و M @ H @ K از این ارسال تشکر کرده اند.
وضعیت موضوع:
موضوع بسته شده است.