شروع موضوع توسط minaaa 10/12/10 در انجمن اشعار
تشنگان مهر محتاج ترحم نیستند کوشش بیهوده در عشق از گدایی بهتر است
تو شهریار علی گو که در کشاکش حشر عــلــی و آل بــه امــداد مــیــرســد مـا را
آتش عشق پس از مرگ نگردد خاموش این چراغی است کزین خانه به آن خانه برند «حافظ»
در غمت داغ پدر دیدم و چون در یتیم اشکریزان هوس دامن مادر کردم
ما به بغداد جهان لاف اناالحق میزدیم پیش از آن کان گیر ودار و گیر ونکته منصور بود
در خرابات مغان نور خدا میبینم این عجب بین که چه نوری ز کجا میبینم
من پریشانترم از آنم که تو میپنداری هرچه میخواهمت از یاد برم ممکن نیست
تو مشغولی به حسن خود، چه غم داری ز کار ما؟ که هجرانت چه میسازد همی با روزگار ما؟
آتش عشق پس از مرگ نگردد خاموش/////اين چراغي است کزين خانه به آن خانه برند حافظ
در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی
نام های کاربری را با استفاده از کاما (،) از هم جدا کنید.