دانی ز چه عشق گلرخان مطلوبست با بهر چه سار و سوزشان مطلوبست از دوزخ مرعوب و بهشت مرغوب آگاه شدن درین جهان مطلوبست
وقت گل و روز شادمانی آمد آن شد که به سرما نتوانی آمد رفت آنکه دلت به مهر ما گرم نبود سرما شد و وقت مهربانی آمد