افراد سمّی رو میشه با ویژگیهایِ زیر تشخیص داد؛ [_بعد از مواجهه با آنها دچارِ خستگیِ احساسی میشین_] [_هنگام دیدار با آنها دائم ترس از قضاوتشدن دارید_] [_درباره هر مسئله از شما بدون نظرخواهیتان، اظهارنظر و اظهاروجود میکنند_] [_حدومرزهای شما رو نقض میکنند و به "نه" گفتنتان احترام نمیگذارند_] [_هیچیک از گفتهها یا کارهایتان از نظر آنها خوب یا کافی نیست_] [_شما یا دیگران را بهخاطر احساسات یا شرایط منفیشان، سرزنش میکنند_] , , , حالا با افراد سمّی چطور برخورد کنیم؟! >> ارتباط با اونارو به حداقل برسونید! >> مسائل خصوصیرو نزد خودتون نگهدارید! >> قبل از حمله اونا آمادگی روانیرو کسب کنید! >> سعی نکنید اورا تغییر دهید! >> ببخشید ولی فراموش نکنید!
افرادی که دیگران را تمسخر می کنند ، شاید در ابتدا به آنها واژه از خودراضی بودن را بچسبانیم ولی در اصل آنها دارای عدم عزت نفس self-esteem هستند ، وقتی در درون خود احساس پوچی عدم عزت و حرمت نفس می کنند ، بصورت آگاهانه یا حتی ناخودآگاه میل به تخریب دیگران دارند ... پانوشت : این یک نظریه هست ...
خانم لیلیان گلاس در کتابش اینطور می نویسد : همانطور که خلق و خوی دیگران می تواند بر شما اثر بگذارد ، خلق و خوی شما هم می تواند بر رفتار دیگران تاثیر بگذارد ...به راحتی می توان انگشت اتهام را به سوی دیگران نشانه گرفت تا رفتار بد خورد را توجیه کنیم ، در نتیجه ما باید بر روی رفتار خود نیز نگاهی موشکافانه داشته باشیم ...
یکی از بچه ای محله-مون که بعد از چند بار کنکور دادن بالاخره پزشکی قبول شده بود میگفت : آدمها دو دسته-اند یا پزشکن یا حمال پ.ن: حالا این ساده بود به زبون میاورد
سروکار داشتن با افراد سمّی اجتنابناپذیر است. آدمهای سمّی همه جا حضور دارند. آنها نه تنها زندگیتان را نابود میکنند و جلوی پیشرفت شما را میگیرند، بلکه میتوانند شما را تا سطح خودشان پایین بیاورند و شما را نیز به یک فرد سمّی تبدیل کنند. افراد سمّی منطق را زیر پا میگذارند. برخی از آنها از تأثیر منفی خودشان بر اطرافیانشان بیاطلاع هستند و برخی دیگر به ظاهر از ایجاد آشوب و عصبانی کردن دیگران لذت میبرند. اغلب گفته میشود هر آدمی برآیندی از پنج نفری است که بیشترین وقت خود را با آنها میگذراند. حال اگر شما فقط به یکی از آن پنج نفر هم اجازهی سمّی بودن بدهید، به زودی خواهید دید که آن یک نفر چقدر قادر است جلوی موفقیت شما را بگیرد.
جدای از بحث سمی بودن یک سری افراد ، جدیدا زیاد در فضای مجازی و پیام رسانها همدیگر را مورد نقد قرار می دهیم ... حتما داستان معروف طوطی و بقال شنیدید که وقتی طوطی روغن ریخت ، بقال رو سرش زد و طوطی موهای سرش ریخت و از سخن افتاد ، یک روز که فرد کچلی از جلوی مغازه رد میشد طوطی به سخن آمد و گفت : از چه ای کل با کلان آمیختی ، تو مگر شیشه روغن ریختی ....؟ (کل : بی مو) مولانا میگه : از قیاسش خنده آمد خلق را کو چو خود پنداشت صاحب دلق را کار پاکان را قیاس از خود مگیر گرچه ماند در نبشتن شیر و شیر جمله عالم زین سبب گمراه شد کم کسی از ابدال حق آگاه شد ... مثنوی معنوی ، دفتر اول
وقتی مشتری میاد تو مغازت قیمت میپرسه نگو میخوای بخری واقعا ، بگو بفرمایید داخل ، چشم در خدمت هستم ، ناقابله ، فلان قدر ... طرف شعور حرف زدن نداره بعد از بازار خرابی میناله ، مشکل خودتی که بلد نیستی حرف بزنی ...
چرا فکر می کنید همیشه باید در مورد دیگران نظر بدهید ، مثلا موقعی نظر بدهید که طرف نظر خواسته باشه ، دوران راهنمایی ، دوم راهنمایی ، سه ماه از سال تحصیلی گذشته بود ولی جلسه اول هنرمون بود بالاخره یک روز معلم هنر مرخصی نبود و اومد سر کلاس ، قلم خوشنویسی ماها تراشید و رفت پای تخته با گچ نوشت دانا ادب داره ، بعد به ما گفت با قلم همین بنویسید ، توجه کردید خودش با گچ نوشت ولی ما با قلم باید می نوشتیم ، منم با قلم نوشتم دانا ادب دارد ، کل دستام هم سیاه شده بود ، ورقه ها جمع کرد ، بعد یه ربع ورقه ها پس داد ، به من از 20 داده بود هفت ، گفتم آقای معلم هنر چرا هفت ، گفت به نظرت نمرت بالاتر از هفته ؟ گفتم مگه اومدیم جواب پس بدیم یا یاد بگیریم ؟؟؟؟ اصن یاد بده قلم چجوری دست بگیریم ، بعد نمره بده ... اصن چه ربطی به این تایپیک داشت ...
یک بچه مشابه قبول شده در پزشکی توی محله ما به یکی از بچه های دیگه که دندون قبول شده بود میگفت : پزشکی سرور دندان پزشکی اونم در جوابش میگفت : پزشکی آب زرشکی هر دو سم خالص بودند