سلام ...... توی این تایپک از تجربه هایی که واقعا تاثیر داشت در زندگی پست گذاری میشه حقیقتا من دوست دارم از تجربه های دیگران هم درس بگیرم برای زندگیم!^^) از جایی که تاپفروم یه مکان مجازی اما عمومیه پس دوست دارم تجربه ای که در زندگیتون تاثیر داشت رو اینجا تعریف کنید! هر تجربه ای! در هر چیزی هرتصمیمی هر شکستی هر موفقیتی! قوانین خاصی هم داره 1_به هیچ وجه اسپم و پست نامربوطی در این تایپک گذاشته نمیشه ! 2_ از توهین به شخص ِ خاصی خودداری کنید. 3_از گذاشتن پست های حاشیه دار خودداری کنید. در غیر این صورت پست هاتون گزارش خواهد خورد. دوستانی که ازنظر خودم تجربه هاشون بیشتر هست(طبق مطالعه، سن ، رفتارها) رو هم تگ میکنم . : @m naizar @Milaad @n@der @N@vid @leo.antique @traffic @رهگذر @sadaf @....و دیگر دوستان اگر تمایل دارید شرکت کنید!
من میرم نونوایی همیشه بعد نون گرفتن نون پولش میدم ، چند روز پیش ساعت 16.00 رفته بودم نونوایی بعد جو گیر شدم پول دو تا سنگگ دادم ، بعد یهووسط کار نونوا دستگاه خاموش کرد ، گفت خمیر تموم شد ، خلاصه تا خمیر درست شد ، رفتن چایی خوردن ، یکم استراحت کردن ، یه دوشی گرفتن ، نیم ساعت پیاده روی کردن ، عصرونه خوردن ، نوبت من شد ساعت شده بود 11 شب ، خلاصه صبح رسیدم خونه صبحانه خوردم ...
جایی خوندم که میگفت:《تمام باورهای ما تماما اشتباست》 شده وقتی انتظار نداشتید ، به چیزی یقین داشتید، کاملا برعکس شه؟ متوجه میشید که تمام راه رو اشتباه رفتید! تماما اشتباه متوجه شدید؛ ما با بدست اوردن تجربه، چندپله به سمت اشتباه کمتر از قبل میریم. :)
شونزده ساله بودم. کلاس زبان انگلیسی شکوه میرفتم . معلم کلاس زبانم رو خیلی دوست داشتم. اسمش آقای عظیمی بود. دو تا حرف بهم زده بود که امروز بعد از سال ها هنوز خوندنش برام شیرین بود و پر امید. گفته بود حرفت رو بزن حتی اگه هیچ کس گوش نکنه. و گفته بود تو از پس هر کاری و هر تصمیمی بر میایی. فقط تصمیم بگیر. گاهی یک جمله ی کوتاه از کسی که بهش اعتماد داری می تونه زندگیت رو ازت بگیره یا بهت بده. نمی دونم کجای دنیاست. نمی دونم هست یا نیست. من به یادش هستم اما. اگه اینجا بود بهش می گفتم دو جمله ی سالها پیش اش رو این هفته بعد از سال ها در دفتر خاطراتم خوندم و لحظه هایی رو که فراموش کرده بودم به خاطر آوردم. مهم تر از همه این که یقین دارم که درست می گفت.