در گیر و دار بودنم، درگیر با تو بودنم راضی اگه به موندنم عاشق از تو خوندنم دلدادگی کارم شده بیگانگی یارم شده دیوانگی کار دلِ با تو گرفتارم شده اون لحظه ای که عطر تو می پیچه تو باغ تنم اون لحظه ای که اسم تو، تو سینه فریاد میزنم اون لحظه رها شدن از حال و روز خویشتنم زنده میشم با دیدنت وقتی که میری میشکنم در گیر و دار بودنم، درگیر با تو بودنم راضی اگه به موندنم عاشق از تو خوندنم دلدادگی کارم شده بیگانگی یارم شده دیوانگی کار دلِ با تو گرفتارم شده قلبی که با تو میزنه تو سینه داغونش نکن چشمی که چشم براهته بیهوده گریونش نکن اشکای دونه دونمو سیلاب بارونش نکن این دل عاشق منو بی سر و سامونش نکن تا وقتی قلب عاشقم بخاطر تو میزنه طلسم تنهایی من با دستای تو میشکنه در گیر و دار بودنم، درگیر با تو بودنم راضی اگه به موندنم عاشق از تو خوندنم دلدادگی کارم شده بیگانگی یارم شده دیوانگی کار دلِ با تو گرفتارم شده به قلم، همایون هشیارنژاد با صدای، بیژن مرتضوی