1. مهمان گرامی، جهت ارسال پست، دانلود و سایر امکانات ویژه کاربران عضو، ثبت نام کنید.
    بستن اطلاعیه

شاعرانه ها اشعار و دلنوشته های صامد

شروع موضوع توسط محمدصالح خوب ‏6/12/21 در انجمن نویسندگان تاپ فروم

  1. عضو جدید

    تاریخ عضویت:
    ‏6/12/21
    ارسال ها:
    7
    تشکر شده:
    14
    امتیاز دستاورد:
    3
    جنسیت:
    مرد
    حرفه:
    محصل . شعر
    برگشتم و دیگر جایی برای خواب نبود
    برگشتم و دیگر چشمی در انتظار نبود

    ماهی در آب نبود حدسم سراب نبود

    جام شراب نبود حقم حساب نبود


    م[​IMG] حمد صالح خوب
     
    RRozita و M @ H @ K از این پست تشکر کرده اند.
  2. عضو جدید

    تاریخ عضویت:
    ‏6/12/21
    ارسال ها:
    7
    تشکر شده:
    14
    امتیاز دستاورد:
    3
    جنسیت:
    مرد
    حرفه:
    محصل . شعر
    لحظه به لحظه بودنت دریغ می کند مرا
    امشب واین ثانیه ها حریص می کند مرا
    نگاه میکنی به من صدا میزنم تو را
    و این صدایی خواندنت و این هوای بودنت
    و این گناه دیدنت
    حواس می برد ز من
    خراب می کند مرا

    محمد صالح خوب

    [​IMG]
     
    M @ H @ K از این پست تشکر کرده است.
  3. عضو جدید

    تاریخ عضویت:
    ‏6/12/21
    ارسال ها:
    7
    تشکر شده:
    14
    امتیاز دستاورد:
    3
    جنسیت:
    مرد
    حرفه:
    محصل . شعر
    شاید این عصرِ غم انگیز،دل انگیز شود
    شاید این ثانیه ها خاطرِه شیرین شود
    شاید این دفتر شعر طمع مور شود
    شاید این چاه عمیق کفنِ کور
    و چه می داند دل به کجا خواهم رفت
    به کدامین سمت، به کدامین سو........


    محمدصالح خوب

    [​IMG]
     
    RRozita و M @ H @ K از این پست تشکر کرده اند.
  4. عضو جدید

    تاریخ عضویت:
    ‏6/12/21
    ارسال ها:
    7
    تشکر شده:
    14
    امتیاز دستاورد:
    3
    جنسیت:
    مرد
    حرفه:
    محصل . شعر
    زندگی کاغذ خود را من فرض کرد ؛ قلمی از جنس آهن، جوهری از جنس آتش؛هرچه را میخواست بر من روا کرد...


    محمد صالح خوب

    [​IMG]
     
    M @ H @ K از این پست تشکر کرده است.
  5. عضو جدید

    تاریخ عضویت:
    ‏6/12/21
    ارسال ها:
    7
    تشکر شده:
    14
    امتیاز دستاورد:
    3
    جنسیت:
    مرد
    حرفه:
    محصل . شعر
    گاهی حس میکنم نفس هایم مامور شده اند تا آغوش مرگ را نزدیک و نزدیک تر کنند. سوزش زخم های سرنوشت لحظه به لحظه زندگی ام را فرا گرفته

    غروب هایی ک با چشمان خسته ام بر دفتر خاطراتم نقش می بندد و صبح هایی ک رگ های بدنم قبول دارش نیستند.

    انگار تاریکی شب را به نام من سروده اند، سردی شب های زمستانی خاطراتم را متلاطم می کند.


    محمد صالح خوب
     
    M @ H @ K از این پست تشکر کرده است.
  6. عضو جدید

    تاریخ عضویت:
    ‏6/12/21
    ارسال ها:
    7
    تشکر شده:
    14
    امتیاز دستاورد:
    3
    جنسیت:
    مرد
    حرفه:
    محصل . شعر
    بزا امشبو بمیرم بزا دستاتو بگیرم

    بزا باز یبار دیگه پایه خنده هات بشینم

    بزا با چشای خستم صورت ماهتو ببینم

    بزا غنچه های دردو با غبار گریه هات بچینم

    بزا با بارون گریه، خیابونا رو گِل بگیرم

    بزا اون قند لباتو توی قندونم بچینم

    بزار این قلب شکسته یبار دیگه جون بگیره



    تاریخ خلق :99/10/15

    نقل قول:
    بزا = بزار (بگذار)
     
    M @ H @ K از این پست تشکر کرده است.
  7. عضو جدید

    تاریخ عضویت:
    ‏6/12/21
    ارسال ها:
    7
    تشکر شده:
    14
    امتیاز دستاورد:
    3
    جنسیت:
    مرد
    حرفه:
    محصل . شعر
    زندگی بال پرندست، قفس میخواهد. زندگی حسرت مرد است، نفس میخواد.
    زندگی باغچه عشق، زندگی پنجه دریا، زندگی خار بیابان، زندگی خاری صحرا
     
    M @ H @ K، mahyar_s71، Milaad و 3 نفر دیگر از این ارسال تشکر کرده اند.
  8. عضو جدید

    تاریخ عضویت:
    ‏12/12/21
    ارسال ها:
    4
    تشکر شده:
    6
    امتیاز دستاورد:
    3
    جنسیت:
    مرد
    حرفه:
    شعر و ادب
    مجموعه اشعار و دلنوشته های صامد
     
    traffic و مَـأوا از این پست تشکر کرده اند.
  9. عضو جدید

    تاریخ عضویت:
    ‏12/12/21
    ارسال ها:
    4
    تشکر شده:
    6
    امتیاز دستاورد:
    3
    جنسیت:
    مرد
    حرفه:
    شعر و ادب
    و نگاه سرد و تکراری که چه دنیای پوچ و بی باری
    به کدام گناه میدهم تاوان ؟ به همین گناه بی کاری ؟
    من که سال ها جنگیدم به امید روز بی زاری
    ولی امروز بر جهان دیدم که شدم غرقه بیماری
    و که میداند این دل که چه میکشد ز بیداری
    که ترحم نیاز شد بر این دل بی قرار ، مقداری
    رسم دنیا این است صامد ، که اگر دل داری ، فکر در سر داری
    بی گمان هیچ زمان نشوی قهاری

    [​IMG]
     
    مَـأوا از این پست تشکر کرده است.
  10. عضو جدید

    تاریخ عضویت:
    ‏12/12/21
    ارسال ها:
    4
    تشکر شده:
    6
    امتیاز دستاورد:
    3
    جنسیت:
    مرد
    حرفه:
    شعر و ادب
    شعر نگاه سرد ، صامد

    و نگاه سرد و تکراری که چه دنیای پوچ و بی باری
    به کدام گناه میدهم تاوان ؟ به همین گناه بی کاری ؟
    من که سال ها جنگیدم به امید روز بی زاری
    ولی امروز بر جهان دیدم که شدم غرقه بیماری
    و که میداند این دل که چه میکشد ز بیداری
    که ترحم نیاز شد بر این دل بی قرار ، مقداری
    رسم دنیا این است صامد ، که اگر دل داری ، فکر در سر داری
    بی گمان هیچ زمان نشوی قهاری

    [​IMG]
     
    traffic و مَـأوا از این پست تشکر کرده اند.