مازیار سرگشته متن: آن مرغک سر گشته که پرپر زد و گم شد ◈◆◈ در ظلمت چشمان سیاهت مرغ دل دیوانه من بود ◈◆◈ آن قصه دیوانه زنجیر به گردن کز شهر گریزان شد و ◈◆◈ با قافله ها رفت یک گوشه از افسانه من بود ◈◆◈ آن خون سیاوش که گیاهی شد و رویید ◈◆◈ با داغ دل لاله پنهان یک قطره ز پیمانه من بود ◈◆◈ آن ناله جانسوز که پیچید بر افلاک ◈◆◈ با شیون هر مرغ شبآهنگ از این دل دیوانه من بود ◈◆◈ گر شهر مرا راند که مجنون وفایم ◈◆◈ سر گشته تو عاشق بی رنگ و ریایم ◈◆◈ چون رفت دگر این دل دیوانه ز دستم ◈◆◈ زنجیر بیارید و ببندید به پایم ◈◆◈ زنجیر بیارید و ببندید به پایم ◈◆◈