1. مهمان گرامی، جهت ارسال پست، دانلود و سایر امکانات ویژه کاربران عضو، ثبت نام کنید.
    بستن اطلاعیه

چه شورها..!

شروع موضوع توسط SiavashBaran ‏27/8/21 در انجمن لیریک Lyric

  1. مدیر تالار شعر و ادب عضو کادر مدیریت ❂مدیر انجمن❂

    تاریخ عضویت:
    ‏19/10/20
    ارسال ها:
    2,225
    تشکر شده:
    9,162
    امتیاز دستاورد:
    126
    جنسیت:
    مرد
    چه شورها که من به پا ز شاه ناز می‌کنم
    در شکایت از جهان به شاه باز می‌کنم
    جهان پر از غم دل از، زبان ساز می‌کنم

    ز من مپرس که چونی، دلی نشسته به خونی
    ز اشک پرس که افشا نموده راز درونی

    اگر که جان از این سفر بدون دردسر

    اگر بدر برم من، به شه خبر برم من
    چه پرده‌های نیرنگ، زشان به بارگاه شه درم من

    دستگاه موسیقی: شور، شهناز
    شاعر و آهنگساز: عارف قزوینی
    Abdolvahab Shahidi - Che Shur ha

    (بخشی از بند دیگر):
    شه زمان، به سر زنان و موکنان،
    به گریه گفت: چه شد سران ایران، بهادران ایران
    چه شد که یک نفر مرد، نمانده از بهادران ایران

    توضیحات

    تصنیف بیستم در دیوان عارف قزوینی در شور با نام شاهناز است.
    تصنیف 6 بند جداگانه دارد و تاریخ سروده شدن آن تابستان 1297 و در استانبول است.


    در دیوان عارف به این شرح آمده است:

    در اواخر سال 1336 ق در استانبول در نتیجه معلوم شدن خیالات ترک‌ها نسبت به آذربایجان ساخته شده. … تصنیف شهناز را در استانبول بعد از آگاهی از افکار و عقاید شوم عثمانی‌ها زاجع به آذربایجان، خصوصا بعد از ورود قشون عثمانی در آن خاکی که بسی خون در آن ریخته و آرزوها به خاک رفته، با یک روح عصبانی از دیدن گراور عکس شهر تبریز، و فریاد روزنامه فروش‌ها که تبریز را اشغال کردیم، ساخته‌ام.


    پریشانی حال و پراکندگی خیال آن روز گفتنی نیست: نگفته خوبتر، امر محال نتوان گفت. یک وقت ملتفت شدم در خیابان “پرا” بی‌اختیار اشک می‌ریزم و راه می‌روم. … پس با یک روح عاصی این تصنیف خوش آهنگ را که شش دور است ساخته و هزار بار شکر که نمردم و تنها از خواندن این یک دور که مربوط به زبان، یا مربوط به عثمانی است و چند غزل دیگر، روح نفرت هموطنان عزیز را – که روح و قلبم در زندگانی و بعد از مرگ متوجه به آنهاست – نسبت به بیگانه دیدم.
     
    m naizar و M @ H @ K از این پست تشکر کرده اند.