سیگار سیگاری نیستم ولی یکبار برای اولین بار سیگار کشیدم عقیدهی ذهنی من براین نیست که همه چیز را را در این دنیای مادی باید تجربه کرد چون چنین چیزی خارج از دستور عقل سالم هست در حکایتی میخواندم یک روز عارفی به خدا گفت بارخدایا برای من دو عمرقرار ده ، با یکی تجربه کنم و با دیگری زندگی کنم، ناگهان در گوشش ندائی پیچید که نه تو باید از زندگی دیگران عبرت بگیری و در زندگی خود به کار ببندی که این راه و رسم درست زندگی است من نیز همیشه تلاش کردهام اینگونه باشم ولی در مورد سیگار یکم نظرم متفاوت بود میخواستم ببینم واقعا استاد شریعتی این معلم بزرگ وستودنی و سرودنی وقتی میگوید در حیرتم از کسی که در حال تفکر است ولی سیگار در دستانش نیست رازش چیست و یا وقتی همسرش خانم پوران شریعت رضوی در خاطراتش نوشته که یکبار علی (شریعتی ) را دیدم در حال نوشتن کتاب کویر بود آرام ویواشکی به طوری که خودش متوجه نشود تمام کبریتها را از کنارش جمع کردم تا سیگار نکشد و صبح با کمال تعجب دیدم سطل زباله پر از ته سیگار است پرسیدم علی کبریتهارا من جمع کرده بودم چطور این همه سیگار کشیدی و شریعتی در جواب گفته بود ته هر سیگار را قبل از خاموش شدن به سر سیگاری دیگر می زدم ودوباره روشن میکردم و میکشیدم پوران شریعت رضوی میگوید وقتی با عصبانیت اورا نگاه کردم گفت برای نوشتن کویر نیاز داشتم باید میکشیدم برای همین بود که من هم دوست داشتم یک بار سیگار بکشم در سفر ترکیه شهر استانبول بودم و چه شهری بهتر از استانبول آن هم کنارتنگه زیبای بوسفر که دست دریای سیاه ، مارمارا ،آسیا و اروپا را در دست هم قرار میدهد و براشون آرزوی خوشبختی میکند سیگاری رفتم بخرم فروشنده یک مرد پیر تورک مغازهداری بود به تورکی به اوگفتم ،،سیگار وارن منی ایستیورم اولین بار سیگار چکم،، (سیگار داری میخوام اولین بار سیگار بکشم) فهمید چی میگم به تورکی استانبولی گفت Sana hayat n n geri kalan nda unutamayaca n bir sigara verece im (سیگاری به تو میدهم که تا آخر عمر فراموشت نخواهی کرد ) فندک را از قبل داشتم غروب بود وجلوی تنگه و چه دلتنگی من داشتم سیگار را مابین لبانم گذاشتم آتش لبان فندک را بر لبانی که قرار بود داغ ببیند گذاشتم اولین پک را که زدم گویی در من بیگ بنگ(انفجار بزرگ)حاصل شد جهانی می خواست تشکیل شود قسم به سیگار وتو چه میدانی سیگار چیست دومین پک را قسم به آن لحظه که میسوزد و از درون میسوزاند وتوچه میدانی سوختن از درون چیست؟ پک سوم قسم به آن تلخی که همه تلخیها را فرامیگیرد پک چهارم سیگار و تلخیش را نیافریده است مگر برای عاشقان که درد و تلخی عشقی را که کشیدن تسکین دهد پک آخر داشتم به آسمان نگاه میکردم گفتم خدایا بارالها معبودا وقتی تو داشتی جهان را با انفجار میآفریدی آِیا در دستانت سیگار نبود سیگار خاموش شد و از دستان من در تنگه بسفر افتاد نویسنده سعید فرضی زاده
https://uploadkon.ir/uploads/12f031_24VID-20240529-000348-260.mp4 وقتی پیشِ تواَم تمام حرفِ دلم را برایت میزنم و مطمئنم نیازی نیس که بگویم " بین خودمون باشه" تو برایم امنی .... امن رفیق رازدار ...♡♡ @اُت جانم
https://uploadkon.ir/uploads/875a07_24IMG-20240707-102537-842.mp4خدایا شکرت، برای همون وقت ها که گمان نمیکنی و می شود ... شروع هر روز ، فرصتی دوباره است ... @رهگذر
فرمان جدیدی به شما میدهم: یکدیگر را دوست داشته باشید. همانطور که من شما را دوست داشتم، شما هم یکدیگر را دوست داشته باشید. عیسی مسیح
من از خراسان و تو از تبریز او از ساحل بوشهر، با شعرهامان شمعهایی خرد بر طاق این شبهای وحشت برمیافروزیم. یعنی که در این خانه هم چشمان بیداری باقیست. یعنی در اینجا می تپد قلبی و نبض شاخه ها زنده است. استادشفیعی کدکنیღ ღ @m naizar @n@der @Ali @erteash @Milaad @Farzane @SiavashBaran @b.i.d.e.l @Mr ok @PerSiaN @valentinoo @Zerehkoob @آرامی @Chica @HIP-HOP @ოя ÀცხÁֆ @auri @Aseman_abi @f@rid69 @s o l o @کوکی♥❄ @رهگذر @Mohammad Hossein 77 @para3to @Mehdi.Samiya @jESi @HaVaZaR @!!AMINKHAN!! @Mastaneh S @Seyed @!جوجه اردک زشت! @دَریا @meaning @rose.j @мσσηღ و سایر دوستان عزیزم