نام اهنگ:دور از هر جاده خواننده: دهندسام فمیلی From the dusty mesa, her looming shadow grows Hidden in the branches of the poison creosote از تپه ی غبارآلود,سایه اش پدیدار می شود پنهان شده در شاخه های سمی کروئوزوت She twines her spines up slowly towards the boiling sun, And when I touched her skin, my fingers ran with blood کلافه های استخوان های کمر او آرام آرام به سمت خورشید سوزان می روند و وقتی من پوستشو لمس می کنم,خون روی انگشتانم حلقه می زند In the hushing dusk, under a swollen silver moon, I came walking with the wind to watch the cactus bloom در خاموشی شب,زیر ماهِ نقره اندودِ ورم کرده من با باد هم قدم شده ام تا شکفتن کاکتوس را ببینم A strange hunger haunted me; the looming shadows danced. I fell down to the thorny brush and felt a trembling hand اشتیاق عجیبی من را احاطه کرده; سایه های در حال تکامل رقصیدند من سمت علف هرز خار دار افتادم و رعشه ی دستم را حس کردم When the last light warms the rocks and the rattlesnakes unfold, Mountain cats will come to drag away your bones وقتی آخرین روشنایی صخره ها را گرم می کند و مار های زنگی را آشکار می کند گربه های وحشی کوهی برای تکه پاره کردن استخوان هایت می آیند And rise with me forever across the silent sand, And the stars will be your eyes and the wind will be my hands و برای همیشه [استخوان هایم] در کنارم ترقی می کنند در سراسر خاک بی صدا و ستاره ها چشم های تو خواهند شد و باد نقش دست هایم را ایفا خواهد کرد
زبان نگاه شکیلا متن: نشود فاش کسی آنچه میان من وتوست تا اشارات نظر نامه رسان من وتوست گوش کن با لب خاموش سخن می گو یم پاسخم گو به نگاهی که زبان من وتوست روزگاری شد وکس مرد ره عشق ندید حالیاچشم جهانی نگران من و توست گرچه در خلوت راز دل ما کس نرسید همه جا زمزمه ی عشق نهان من و توست گوش کن با لب خاموش سخن می گو یم پاسخم گو به نگاهی که زبان من وتوست نقش ما گو ننگارند به دیباچه ی عقل هر کجا نامه عشق است نشان من و توست این همه قصه ی فردوس وتمنای بهشت گفتگو ای وخیالی ز جهان من و توست سایه زآتشکده ی ما ست فروغ مه و مهر وه از این آتش روشن که به جان من توست گوش کن با لب خاموش سخن می گو یم پاسخم گو به نگاهی که زبان من وتوست
انسان فرشته کوروش یغمایی متن: به جستجوی تو از شب ، از شب گذشته آمده ام هزار بادیه را در نوشته آمده ام . قدم قدم همه نام تو را ، به ناخن و خون به ساقه های درختان ، نوشته آمده ام به بو یه ی بر و بوم همیشه آبادت ز هفت خانه خرابه گذشته آمده ام دلاورانه هزاران,هزارجادو را به تیغ معجزه عشق ,کشته آمده ام هزار وادی را دره دره رد شدم هزار بادیه را پشته پشته آمده ام ملول دیو و ددم با چراغ دل در کف به جستجوی تو ، انسان - فرشته آمده ام
چرا عاشق شدم محمود وصفی متن: خدا چرا عاشق شدم من،دیگه از دست این دل یه شب آروم ندارم وای چرا تو این زمونه،شدم قربونی غم،اسیر روزگارم روزا چشمای نازش میشینه تو کتابم شبا وقتی می خوابم میبینمش تو خوابم واسش نامه نوشتم قشنگ و عاشقونه نوشتم با دو چشماش منو کرده دیوونه خدا چرا عاشق شدم من دیگه از دست این دل،یه شب آروم ندارم وای چرا تو این زمونه،شدم قربونی غم،اسیر روزگارم رو پله های سنگی می شینم مات و بیدار چشام رو دور ابرها سرم رو سنگ دیوار برام آواز می خونه لبای سردو بستم میاد خورشید بازم من هنوز اونجا نشستم خدا چرا عاشق شدم من،دیگه از دست این دل یه شب آروم ندارم وای چرا تو این زمونه،شدم قربونی غم،اسیر روزگارم
نکته دان عشق علیرضا عصار متن: زان یار دلنوازم شکریست با شکایت گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم یارب مباد کس را مختوم بی عنایت در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت چشمت به غمزه ما را خون خورد و می پسندی جانا روا نباشد خونریز را حمایت از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود زنهار از این بیابان وین راه بی نهایت در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود از گوشه ای برون آی ای کوکب هدایت عشقت رسد به فریاد، گر خود به سان حافظ قرآن ز بر بخوانی، در چهارده روایت
سرو چمان خواننده:حامد بهداد شاعر :حافظ سبک:راک متن: سرو چَمان من چرا،میلِ چمن نمیکند همدم گُل نمیشود،یادِ سَمَن نمیکند ساقی،سیمساق من،گر همه دُرد میدهد کیست که تن،چو جام می،جمله دهن نمیکند تا دل هرزه گردِ مـــــن،رفته به چین زلف او زان سفرِ دراز خود،عزم وطن نمیکنــــد با همه عطر دامنت،آیدم از صبا عجــب کز گذر تو خاک را،مشکِ خُتَن نمیکند تا به هم می کند،ریشه جوانم کشته غمزه تو شد حافظ جفا من گفت،سر به جمال من،چرا میلِت کرد همدم گل،یادِ سَمَن نمی کند سرو چَمان من چرا… دل به امیدِ روی او،همدمِ جان نمی شود جان به هوای کوی او،خدمت تن نمی کند گوش کشیده است از آن،گوش به من نمیکند دی گله ای ز طره اش کردم و از سر فسوس پیش کمان ابرُویش لابه همی کنم،ولی خاک بنفشه زار را مشک و خُتَن نمیکند (جدید)
همیشه غایب فریدون فروغی متن: یک نفر میاد که من منتظر دیدنشم یک نفر میاد که من تشنه ی بوییدنشم مثل یک معجزه اسمش تو کتابا اومده تن اون شعرای عاشقانه گفتن بلده خالیه سفره مونو پر از شقایق می کنه واسه موجای سیاه دستا رو قایق می کنه مثل یک معجزه اسمش تو کتابا اومده تن اون شعرای عاشقانه گفتن بلده همیشه غایب من زخمامو مرهم میذاره همیشه غایب من گریه ها مو دوست نداره نکنه یه وقت نیاد صداش به دادم نرسه آینه ها سیاه بشه، کور بشه چشم ستاره مثل یک معجزه اسمش تو کتابا اومده تن اون شعرای عاشقانه گفتن بلده خشم این پنجره ی خسته همیشه غایبه کلیده صندوق در بسته همیشه غایبه نعره ی اسب سپید قصه ی مادر بزرگ بهترین شعرای سربسته همیشه غایبه مثل یک معجزه اسمش تو کتابا اومده تن اون شعرای عاشقانه گفتن بلده مثل یک معجزه اسمش تو کتابا اومده تن اون شعرای عاشقانه گفتن بلده