1. مهمان گرامی، جهت ارسال پست، دانلود و سایر امکانات ویژه کاربران عضو، ثبت نام کنید.
    بستن اطلاعیه

دلـنـوشـتـه های بــآرانـی

شروع موضوع توسط Zarirr ‏26/11/10 در انجمن زمزمه های آشنا

  1. مدیر بازنشسته☕

    تاریخ عضویت:
    ‏16/4/21
    ارسال ها:
    7,070
    تشکر شده:
    22,543
    امتیاز دستاورد:
    137
    جنسیت:
    مرد
    چه عاشقانه می‌بارد...
    گویی آسمان از عشق میگوید.
    آه، بعد از سالها دوری، چه عاشقانه
    در آغوش می‌گیرد زمان هدیه آسمان را...
    چه زیباست رقص ِ قطره‌های باران
    در دل آسمان.
    شانه هایش را...
    چه زیبا شانه‌هایش را به باران می‌سپارد.
     
    اُت از این پست تشکر کرده است.
  2. مدیر بازنشسته☕

    تاریخ عضویت:
    ‏16/4/21
    ارسال ها:
    7,070
    تشکر شده:
    22,543
    امتیاز دستاورد:
    137
    جنسیت:
    مرد
    یک ساعت که آفتاب بتابد
    خاطــره آن همه شبهای بــــارانی از یاد میرود
    این است حکایت آدم هــا
    فراموشـــــی
     
    Farzane و اُت از این پست تشکر کرده اند.
  3. مدیر بازنشسته☕

    تاریخ عضویت:
    ‏16/4/21
    ارسال ها:
    7,070
    تشکر شده:
    22,543
    امتیاز دستاورد:
    137
    جنسیت:
    مرد
    زندگی نیست بجز نم نم باران بهار
    زندگی نیست بجز دیدن یار
    زندگی نیست بجز عشق،
    بجز حرف محبت به کسی،
    ورنه هر خار و خسی،
    زندگی کرده بسی،
    زندگی تجربه‌ی تلخ فراوان دارد، دو سه تا
    کوچه و پس کوچه و اندازه‌ی یک عمر بیابان دارد.
    “ما چه کردیم و چه خواهیم کرد در این فرصت کم؟”
     
    Farzane از این پست تشکر کرده است.
  4. مدیر بازنشسته☕

    تاریخ عضویت:
    ‏16/4/21
    ارسال ها:
    7,070
    تشکر شده:
    22,543
    امتیاز دستاورد:
    137
    جنسیت:
    مرد
    ترس یعنی باران بیاید
    من و تو زیر یک چتر باشیم
    من با تو حرف بزنم تو نگاهم کنی
    بعد باران که بایستد
    تو را از آغوشم شسته باشد
    ترس یعنی تو فقط خیال باشی ...
     
    Farzane از این پست تشکر کرده است.
  5. مدیر بازنشسته☕

    تاریخ عضویت:
    ‏16/4/21
    ارسال ها:
    7,070
    تشکر شده:
    22,543
    امتیاز دستاورد:
    137
    جنسیت:
    مرد
    باران که می بارد
    تازه خاطرات
    چکه می کند
    من ازتو برایش میگویم
    واو از آسمان
    آنوقت
    هر دو عاشقانه
    می باریم
     
    Farzane از این پست تشکر کرده است.
  6. مدیر بازنشسته☕

    تاریخ عضویت:
    ‏16/4/21
    ارسال ها:
    7,070
    تشکر شده:
    22,543
    امتیاز دستاورد:
    137
    جنسیت:
    مرد
    اینجا
    همین‌جا
    نزدیک همین
    تنفس بى‌خواب
    تو را
    طوری نزدیک
    به لم*سِ هوا حس می‌کنم
    که گنجشک تشنه،
    عطرِ باران را...
     
    Farzane، M @ H @ K، yasamann و یک نفر دیگر از این ارسال تشکر کرده اند.
  7. مدیر بازنشسته☕

    تاریخ عضویت:
    ‏16/4/21
    ارسال ها:
    7,070
    تشکر شده:
    22,543
    امتیاز دستاورد:
    137
    جنسیت:
    مرد
    چشمان بارانیم را ندید گرفتی رفتی
    این دل غمگینم را آرام‌ نکردی رفتی
     
    Farzane، M @ H @ K، yasamann و یک نفر دیگر از این ارسال تشکر کرده اند.
  8. مدیر بازنشسته☕

    تاریخ عضویت:
    ‏16/4/21
    ارسال ها:
    7,070
    تشکر شده:
    22,543
    امتیاز دستاورد:
    137
    جنسیت:
    مرد
    تا ميتوانيد غافلگيرش كنيد
    درست در لحظه اى كه فكرش را هم نميكند!
    مثلِ بارانِ وسطِ چله ى تابستان
    ذوق كردنش را با دقت ببينيد
    لبخندش را...
    باور كنيد تمامِ اينها يك دنيا ارزش دارد
     
    Farzane، M @ H @ K، yasamann و یک نفر دیگر از این ارسال تشکر کرده اند.
  9. مدیر بازنشسته☕

    تاریخ عضویت:
    ‏16/4/21
    ارسال ها:
    7,070
    تشکر شده:
    22,543
    امتیاز دستاورد:
    137
    جنسیت:
    مرد
    امروزم بوی آرامش می دهد…
    سپردن همه چیز به دستان گرم خدا…
    بارانی که نم نم گونه هایت را ببوسد…
    قدم زدن کنار کسانی که دوستشان داری…
    دیدن دنیایی که خورشیدش هر صبح به تو سلام بدهد
    ستاره هایش که به تو چشمک بزنند
    و بگویند ؛
    خودت را برای فردای بهتر آماده کن…
    و مهم تر از همه،خدایی که هر روز حالت را از تو می پرسد…
    من امروز زیباتر از هر روز نفس می کشم…
    زیباتر از همیشه می بینم…
    من امروز بهتر از همیشه زندگی می کنم
    من احساسم را،
    امروزم و خدایم را
    بیش از همه دوست دارم …
     
    Farzane، M @ H @ K، yasamann و یک نفر دیگر از این ارسال تشکر کرده اند.
  10. کاربر ارزشمند❤

    تاریخ عضویت:
    ‏12/12/15
    ارسال ها:
    3,511
    تشکر شده:
    28,327
    امتیاز دستاورد:
    128
    جنسیت:
    زن
    کاش آدم می‌تونست
    یه جاهایی از زندگی رو قیچی کنه...
    برداره...بِبُره...محو کنه...!
    همون بخش‌هایی از زندگی که
    زورت نمی‌رسه فراموش کنی...
    نمی‌تونی تلخیش رو نادیده بگیری
    یا دردِ تجربه‌اش رو تحمل کنی!
    جاهایی از زندگی که حتی بعد از سالها
    ناامنی غریبی رو به جون آرامشت می‌ندازه!
    کاش آدم می‌تونست روح خودش رو بغل کنه،
    دستشو بگیره و بگه:
    «لطفا رنج‌های منو، به یاد قلب و مغزم نیار!
    بزار فقط یه کم،
    فقط یه کم نفس بکشم و زندگی کنم.»
     
    Farzane، M @ H @ K و m naizar از این ارسال تشکر کرده اند.