در اینجا جدا از ارزیابی «علت» استقبال جامعه، پاسخ این پرسش نیز روشن میشود که «چرا» بچه پولدارها اصرار بر نشان دادن پولداری خود دارند. در پاسخ به این چرا جدا از تغییر پارادایم و سرمشق (پوستاندازی فکری و اندیشه جهانی و نیز درونی)، جدا از کمخطر بودن رفتن به این عرصه و جدا از علل و ریشههای نسبتا آشکار رشد فاحش فاصلههای طبقاتی (در دوران جهش قیمت نفت و به خصوص دوران تحریمها)، نمیتوان از تازه به دوران رسیدگی و نوکیسگی اکثر صاحبان این تصاویر و فیلمها چشم پوشید. در این میان از به اصطلاح نجابت اشرافی جاافتاده قدیم خبری نیست. داستان فقط تغییر نسلها در میان اشراف و مرفهان نیست که جوانترهایشان افکار و رفتار والدین خود را نداشته باشند، بلکه فیس و افادههای کسانی است که از بیچیزی و ناداری قبلی و رشد جهشی پدران و مادران خود مطلعاند و همین رفتار نوکیسگی را (که در بسیاری از عکسها به وضوح دیده میشود)، به صورت دیگر و شاید پنهانی و ریاکارانه در بزرگترهای خود نیز میبینند. همچنین جوان به دنبال «ابراز هویت» است و حتی برخیشان به دنبال تأکید بر «متفاوت بودن» خود نسبت به همه عالم و آدم. حال اگر دنیای هنر و فرهنگ و سیاست (جنبش سیاسی و اجتماعی) به رویش بسته باشد و پرریسک و پرخطر بنماید، در سبک و سیاق ظاهری تن و لباس و رفتار ابراز هویت میکند. من هستم، چون سیاسیام، هنرمندم،...!؛ اگر نشد، «من هستم» چون «پولدارم»! پدرم نوکیسهای است که در نسبت سهگانه «نفت- دولت- بانک» از درون قدرت سیاسی (و یا حلقههای نزدیک و یا حداقل متظاهر به نزدیکی و همسویی با آن) به قدرت اقتصادی دست یافته است. من «فردیت» خود را اگر بستری برای بسط و شکوفاییاش نیابیم در «لذتجویی» نشان خواهم داد. (و این هم سهم ما از همه کالاهای جهانی که معمولا نوع بنجلش نصیب ما میشود!. از مذهب، نوع اقتدارگرای فقاهتیاش، از مارکسیسم، نوع استالینیاش و حال از لیبرالیسم، نوع تن و لذت محورش؛ در حالی که این نوع کالاها، انواع بسیار مرغوبتری هم دارند). بنابراین ما نباید در قالب «ناظر معرفت» به تحلیل آن بنشینیم که مثلا ثروت و سرمایهداری خوب است یا بد، جامعه ایران نسبت به سرمایهدارها عقدهای است یا نیست، بلکه باید به «فاعل معرفت» نزدیک شویم و ببینیم درک و دریافت او چیست. درک و دریافت همان کسانی که عکس و فیلمهایشان را عمومی میکنند و نیز درک و دریافت آنهایی که آنها را بازنشر میکنند. بازنشری که ظاهرا حکومت هم از آن بدش نمیآید، چه اشکال دارد که جهانیان در ایرانی که محاصرهاش کردهاند، در ایرانی که فکر میکنند در بیغولهها و در گرسنگی زندگی میکنند، چنین رفاه و سرخوشی نیز ببینند!