1. مهمان گرامی، جهت ارسال پست، دانلود و سایر امکانات ویژه کاربران عضو، ثبت نام کنید.
    بستن اطلاعیه

«معلم فراری» داستان زندگی شهید همت با زبانی روان و کودکانه

شروع موضوع توسط saddaf ‏11/3/21 در انجمن اخبار فرهنگی

  1. کاربر مفید

    تاریخ عضویت:
    ‏3/7/15
    ارسال ها:
    655
    تشکر شده:
    3,044
    امتیاز دستاورد:
    113
    جنسیت:
    زن
    کتاب «معلم فراری» اثر رحیم مخدومی در انتشارات سوره مهر منتشر شد.


    به گزارش خبرنگار خبرنگاران جوان،کتاب «معلم فراری» اثر رحیم مخدومی در انتشارات سوره مهر منتشر شد. این اثر زندگی داستانی محمدابراهیم همت را برای گروه سنی کودک و نوجوان روایت می‌کند. وی در سال ۱۳۶۲ در جزیره مجنون از جنگ‌های جنگ ایران و عراق به شهادت رسید. مقدمه اثر با عنوان «یک جور زندگی» شرحی مختصر از سیر زندگانی این شهید را روایت می‌کند.
    در ۹ فصل دیگر کتاب «معلم فراری» خاطرات گوشه‌های زندگی شهید همت با زبانی داستانی برای نوجوانان به رشته تحریر درآمد. از جمله عناوین این بخش‌ها می‌توان به «مورچه‏ هاى زیر ماشین»، «آشى که یک وجب روغن داشت»، «معلم فرارى»، «سلاح زیربرف»، «پاهاى بزرگ»، «ظرفشوى‏ نیمه‏ شب»، «وحشت از شیشه»، «س گردنى» و «لبخندى که رو ى‏سینه ماند» اشاره کرد.

    از دیگر مطالب یاد شده در کتاب می‌توان به دوران کودکى و ظلم ارباب، سربازخانه شاهى و روزه ماه رمضان، مدرسه و سخنرانى و فرار، کردستان و درگیرى با ضد انقلاب‌ها، ماجراى پوتین‏‌هاى کهنه، کار نیمه شب در جبهه و آخرین‏ لحظات زندگى اش اشاره کرد.

    در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

    «معلم بود، وقتی به شاگردانش درس ایستادگی می‌داد کنار تخته سیاه نایستاده بود گچ هم نمی‌خورد؛ با فریادش کسی را مجبور به یادگرفتن نمی‌کرد. آن‌ها که می‌خواستند یاد بگیرند خودشان ایستاده بودند؛ سرتا پا گوش شده بودند همه وجودشان چشم شده بود تا نکته‌ای از خاطرشان دور نماند.

    در کلاس نبود که بر تخته سیاه تاریخ بنویسد؛ حرف‌هایش خط سفیدی بود بر تاریخ سیاهی که شاه رقم زده بود؛ در حیاط مدرسه ایستاده بود و در مقابل چشمان از تعجب گرد شده سرلشکر ناجی و همراهانش و برای شاگردان جویای حقش روشنگری می‌کرد.

    حق داشت از صدای هیچ توپ و خمپاره‌ای سر فرود نیاورد. از معلمش یاد گرفته بود جز برای خدا سر خم نکند جز خشم خدا از چیزی نترسد... بار‌ها و بار‌ها کلامش را برای خود تکرار می‌کرد «جزایر باید حفظ شود بچه‌ها...» و به ادامه راهش عمل کرد؛ با عملش ثابت کرد درسش را خوب یاد گرفته‌است.

    او حسین وار جنگید...»

    انتهای پیام/
     
    Anoosh و m naizar از این پست تشکر کرده اند.