به طور ساده سینستزیا به این معناست که وقتی یکی از حواس یا قسمتی از آن فعال می شود یکی دیگر از حواس نامربوط و یا قسمتی از آن نیز به طور همزمانفعال می شود.به طور مثال وقتی شخص یک صدا را می شنود بلافاصله یک رنگ یا فرم را در " چشم ذهن " خود می بیند . به این افراد سینستت می گویند. تا مدتها این پدیده به عنوان موضوعی غیرواقعی تعبیر می شد، اما تحقیقات سالهای اخیر دانشمندان، واقعی بودن آن را آشکار کرده است. یک علت احتمالی که برای بروز این حالت مطرح میشود وجود ارتباط متقاطع میان برخی نواحی ادراک حسی در مغز این گونه افراد است که قاعدتاً باید مانند مغز افراد عادی به صورت مجزا فعالیت کنند. با توجه به اجرا نشدن آزمایش در همه ی مناطق، آمار دقیقی از شمار این افراد در دست نیست، اما گفته می شود حدود 3.7 % جمعیت جهان نوعی از سینستزیا را دارند . نکته جالب در مورد افراد دارای سینستزیا این است که تصور می کنند این وضعیت آن ها کاملا طبیعی و معمول است .البته اولین بار که به تفاوتشان با بقیه پی می برند،هم خودشان دچار ترس و اضطراب می شوند و هم تعجب اطرافیان را بر می انگیزند. برای آن ها ،رنگی فهمیدن(نه دیدن!) حروف ویا اعداد(رایج ترین فرم : grapheme → colour) کاملا عادی است و البته از بدو تولد وجود دارد ،پس آن ها اصلا دنیایی به غیر از این تصور نمی کنند ! شمام سینستزیا دارین ؟داشتین افرادی رو دور و برتون که سینستزیا داشته باشن ؟ باهاش چطوری برخورد می کنین ؟ اگه سینستزیا دارین ،بیاین بگین که سینستزیاتون چطوریه ؟ اعداد براتون چه رنگی دارن ؟ کلمات ؟ و ... مطالعه بیشتر لینک فیلم های مربوطه از آپارات برای درک بهتر : سه شنبه چه رنگی است؟ شاید شما هم این بیماری بامزه را داشته باشید... تیریخدا بیاین پست بذارین برا تاپیک زدن بی انگیزه نشم
مرسی برای تاپیک قبلا این مطلب رو خونده بودم... الان یادمه که اسامی برام حالت تجسم داشتن...و چون هنوز مدرسه نمی رفتم شکل لغوی شون نبود...فک کنم بیان کردم و چندان استقبال نشد...و طبیعا کم کم اون تصورات کم شد، و مطمئن نیستم جزو این پدیده محسوب میشه یا نه.... ولی فک میکنم برا خود افراد جالب نیست چون شاید نحوه فک کردنشون هم با بیشتر افراد فرق کنه ، و کمی ارتباط با بقیه سخت تر میشه..
آقا این تاپیک یه کلمه میگم بگو تلخه یا شیرینه هم تو همین مسئله تعریف میشه؟ من رفتم تاپیک رو خوندم ..اصلا فارغ از این دنیان
اینکه می گین اسامی حالت تجسم داشتن رو منظورتون رو احتمالا نفهمیدم . ولی خب ، می تونم بگم بعضی ها ، تصورشون از اسم چنگیز یه آدمیه که کلاه باباکرم می ذاره و لاته :" و خب اگه اینطوریه و به طور پیشفرض ، برای اسامی کاراکتر و چهره تصور می کردین احتمالا همین سینستزیا بوده که خب ، با گذشت زمان ، کمرنگ شده خب، بعید نیست که یه سری سختی هایی داشته باشه ، ولی باید بهتون بگم که خیلی از افراد مبتلا به سینتستزیا قبل از دونستن این مسئله، فکر می کنن همه همینطورین و راجع بهش حرف نمی زنن خیلی و اوکین باهاش . نحوه یادگیریشون فرق می کنه و خیلی چیزارو راحت تر به خاطر میسپارن ، ولی نه جدی مشکل آنچنانی نداره که سخت باشه . البته من از تجارب خودم می گم یعنی قطعا بودن کسانی که به خاطر این مسئله اذیت شدن :" یه طریقش هم اینه که سینستزیا رو اکتسابی ، داشته باشن آدما ، و نمونه اش همین نسبت دادن طعم (حس چشایی) با حالا یه چیز مثل صدا و تصویر و شیء و غیره . یعنی ، خب روال اون تاپیک بیشتر اینطوریه که مثلا دریا=>حس خوشایندی بهم میده . از اونطرف شیرینیه که نسبت به تلخی خوشایند تره . پس بهش طعم شیرینی رو نسبت می دم :دی و خب چون "طعم" به طور کلی نخواسته و بیشتر داریم "انتخاب" می کنیم از دوتا طعم شیرینی و تلخی فک نکنم این باشه :" ولی ، خب سینستیت ها معمولا اینطورین که در حیطۀ اختیارشون نیست و خب مثلا با اومدن عدد 2 به ذهنشون ، شخصیت / رنگی هم که برای عدد 2 تو ذهنشون متصور هستن ، همزمان باهاش به ذهنشون میاد . یه مسئله دیگه که هست اینه که ، کسی که سینستزیا داره رو ، اگه شما امروز ازش بپرسی 2 چه رنگیه و جوابش آبیِ آسمونی باشه ، احتمالا چند سال دیگه هم اگه بپرسی ، باز جوابش همین آبیِ اسمونیه و تغییر نمی کنه . لینکارو نگاه بنداز :" +لازمه تاکید کنم خودمم هیچی نمی دونم و بعد از چند ماه ، وقتی که نمی خوام درس بخونم ، دارم برمیگردم راجع بهش می خونم یا چی ؟
خوب این یک رفلکس شرطیه مثلا من بچه بودم رنگ ها رو بلد نبودم . اصلا نمیدونستم رنگ چیه . یه روز صبح بیدار شدم از پنجره نگاه کردم برف اومده بود از مادرم پرسیدم چرا حیاتمون اینجوری شده گفت برف اومده همه جا سفید شده تازه فهمیدم سفید چیست از اون به بعد تا اسم برف میشنوم رنگ سفید هم بنظرم میاد و از اون ببعد هم فهمیدم رنگ چیه و به چی میگند رنگ حالا آیا من. سینستت هستم استاد ؟