1. مهمان گرامی، جهت ارسال پست، دانلود و سایر امکانات ویژه کاربران عضو، ثبت نام کنید.
    بستن اطلاعیه

صنم..!

شروع موضوع توسط SiavashBaran ‏26/12/20 در انجمن اشعار

  1. مدیر تالار شعر و ادب عضو کادر مدیریت ❂مدیر انجمن❂

    تاریخ عضویت:
    ‏19/10/20
    ارسال ها:
    2,244
    تشکر شده:
    9,256
    امتیاز دستاورد:
    126
    جنسیت:
    مرد
    کافرم گر، به جز تو صنمی هست مرا
    یا برون از غم عشق تو غمی هست مرا
    از خط حکم تو یک دم ننهم پای برون
    تا درین سوخته تن نیم دمی هست مرا

    تو ز من دوری و من سوخته نزدیک توام
    که جز این ره ور ظاهر قدمی هست مرا
    بالله از ملک جمال تو جوی کم گردد
    گر زنم لاف که چون تو صنمی هست مرا

    خاصگان تو گر از خیل خودم نشمارند
    در صف هیچ کسانت علمی هست مرا
    گر به زر طامعی از من اثیرم سهل است
    زین سخن بر رخ چون زر رقمی هست مرا

    وز جز این نقد دگر می طلبی کافرم ار
    در همه کیسه وجوه درمی هست مرا

    به قلم
    ابوالفضل محمد بن طاهر اثیرالدین اخسیکتی(قرن ۵و۶)
     
    Anoosh، hossein2، N@vid و 6 نفر دیگر از این ارسال تشکر کرده اند.
  2. کاربر حرفه ای ~✿~

    تاریخ عضویت:
    ‏14/10/21
    ارسال ها:
    2,072
    تشکر شده:
    21,882
    امتیاز دستاورد:
    133
    جنسیت:
    زن
    صنما به چشم شوخت که به چشم اشارتی کن
    نفسی خراب خود را به نظر عمارتی کن
    دل و جان شهید عشقت به درون گور قالب
    سوی گور این شهیدان بگذر زیارتی کن
    تو چو یوسفی رسیده همه مصر کف بریده
    بنما جمال و بستان دل و جان تجارتی کن
    و اگر قدم فشردی به جفا و نذر کردی
    بشکن تو نذر خود را چه شود کفارتی کن
    تو مگو کز این نثارم ز شما چه سود دارم
    تو ز سود بی‌نیازی بده و خسارتی کن
    رخ همچو زعفران را چو گل و چو لاله گردان
    سه چهار قطره خون را دل بابشارتی کن
    چو غلام توست دولت نکشد ز امر تو سر
    به میان ما و دولت ملکا سفارتی کن
    چو به پیش کوه حلمت گنهان چو کاه آمد
    به گناه چون که ما نظر حقارتی کن
    تن ما دو قطره خون بد که نظیف و آدمی شد
    صفت پلید را هم صفت طهارتی کن
    ز جهان روح جان‌ها چو اسیر آب و گل شد
    تو ز دار حرب گلشان برهان و غارتی کن
    چو ز حرف توبه کردم تو برای طالبان را
    جز حرف پرمعانی علم و امارتی کن
    ز برای گرم کردن بود این دم چو آتش
    جز دم تو تابشی را سبب حرارتی کن
    تو که شاه شمس دینی تبریز نازنین را
    به ظهور نیر خود وطن بصارتی کن
     
    Anoosh، hossein2، N@vid و 4 نفر دیگر از این ارسال تشکر کرده اند.
  3. کاربر فوق حرفه ای

    تاریخ عضویت:
    ‏23/5/20
    ارسال ها:
    3,152
    تشکر شده:
    14,851
    امتیاز دستاورد:
    116
    جنسیت:
    مرد
    گرم درآ و دم مده باده بیار ای صنم
    لابه بنده گوش کن گوش مخار ای صنم

    فوق فلک مکان تو جان و روان روان تو
    هل طربی که برکند بیخ خمار ای صنم

    این دو حریف دلستان باد قرین دوستان
    جیم جمال خوب تو جام عقار ای صنم

    مرغ دل علیل را شهپر جبرئیل را
    غیر بهشت روی تو نیست مطار ای صنم

    خمر عصیر روح را نیست نظیر در جهان
    ذوق کنار دوست را نیست کنار ای صنم

    معجز موسوی تویی چون سوی بحر غم روی
    از تک بحر برجهد گرد و غبار ای صنم

    جام پر از عقار کن جان مرا سوار کن
    زود پیاده را ببین گشته سوار ای صنم

    مولانا
     
    Anoosh، SiavashBaran، m naizar و 4 نفر دیگر از این ارسال تشکر کرده اند.
  4. مدیر ارشد عضو کادر مدیریت ✪مدیر ارشد✪ ~✿~

    تاریخ عضویت:
    ‏21/10/15
    ارسال ها:
    16,475
    تشکر شده:
    75,097
    امتیاز دستاورد:
    149
    جنسیت:
    زن
    صنما چگونه گویم که تو نور جان مایی
    که چه طاقت است جان را چو تو نور خود نمایی

    تو چنان همایی ای جان که به زیر سایه تو
    به کف آورند زاغان همه خلقت همایی

    کرم تو عذرخواه همه مجرمان عالم
    تو امان هر بلایی تو گشاد بندهایی

    تویی گوهری که محو است دو هزار بحر در تو
    تویی بحر بی‌کرانه ز صفات کبریایی

    به وصال می‌بنالم که چه بی‌وفا قرینی
    به فراق می‌بزارم که چه یار باوفایی

    به گه وصال آن مه چه بود خدای داند
    که گه فراق باری طرب است و جان فزایی

    دل اگر جنون آرد خردش تویی که رفتی
    رخ توست عذرخواهش به گهی که رخ گشایی


    #مولانای جان
     
    Anoosh، SiavashBaran، m naizar و 4 نفر دیگر از این ارسال تشکر کرده اند.
  5. کاربر فوق حرفه ای

    تاریخ عضویت:
    ‏23/5/20
    ارسال ها:
    3,152
    تشکر شده:
    14,851
    امتیاز دستاورد:
    116
    جنسیت:
    مرد
    ما همه چشمیم و تو نور ای صنم
    چشم بد از روی تو دور ای صنم

    روی مپوشان که بهشتی بود
    هر که ببیند چو تو حور ای صنم

    حور خطا گفتم اگر خواندمت
    ترک ادب رفت و قصور ای صنم

    تا به کرم خرده نگیری که من
    غایبم از ذوق حضور ای صنم

    روی تو بر پشت زمین خلق را
    موجب فتنه‌ست و فتور ای صنم

    این همه دلبندی و خوبی تو را
    موضع ناز است و غرور ای صنم
     
    Anoosh، SiavashBaran، m naizar و 2 نفر دیگر از این ارسال تشکر کرده اند.
  6. کاربر مفید

    تاریخ عضویت:
    ‏29/8/12
    ارسال ها:
    835
    تشکر شده:
    2,776
    امتیاز دستاورد:
    113
    با من صنما دل یک دله کن
    گر سر ننهم آنگه گله کن

    مجنون شده‌ام از بهر خدا
    زان زلف خوشت یک سلسله کن

    سی پاره به کف در چله شدی
    سی پاره منم ترک چله کن

    مجهول مرو با غول مرو
    زنهار سفر با قافله کن

    ای مطرب دل زان نغمه خوش
    این مغز مرا پرمشغله کن

    ای زهره و مه زان شعله رو
    دو چشم مرا دو مشعله کن

    ای موسی جان شبان شده‌ای
    بر طور برو ترک گله کن​

    مولانا دیوان شمس
     
    Anoosh، SiavashBaran، m naizar و یک نفر دیگر از این ارسال تشکر کرده اند.
  7. مدیر ارشد عضو کادر مدیریت ✪مدیر ارشد✪ ~✿~

    تاریخ عضویت:
    ‏21/10/15
    ارسال ها:
    16,475
    تشکر شده:
    75,097
    امتیاز دستاورد:
    149
    جنسیت:
    زن
    دارم صنم چهره برافروخته‌ای
    وز خرمن دهر دیده بر دوخته‌ای

    او عاشق دیگری و من عاشق او
    پروانه صفت سوختۀ سوخته‌ای

    منتسب به ابوسعید ابوالخیر
     
    Anoosh، SiavashBaran، m naizar و یک نفر دیگر از این ارسال تشکر کرده اند.
  8. کاربر مفید

    تاریخ عضویت:
    ‏29/8/12
    ارسال ها:
    835
    تشکر شده:
    2,776
    امتیاز دستاورد:
    113
    صنما با غم عشق تو چه تدبير کنم
    تا به کي در غم تو ناله شبگير کنم
    دل ديوانه از آن شد که نصيحت شنود
    مگرش هم ز سر زلف تو زنجير کنم
    آن چه در مدت هجر تو کشيدم هيهات
    در يکي نامه محال است که تحرير کنم
    با سر زلف تو مجموع پريشاني خود
    کو مجالي که سراسر همه تقرير کنم
    آن زمان کآرزوي ديدن جانم باشد
    در نظر نقش رخ خوب تو تصوير کنم
    گر بدانم که وصال تو بدين دست دهد
    دين و دل را همه دربازم و توفير کنم
    دور شو از برم اي واعظ و بيهوده مگوي
    من نه آنم که دگر گوش به تزوير کنم
    نيست اميد صلاحي ز فساد حافظ
    چون که تقدير چنين است چه تدبير کنم​
     
    Anoosh، SiavashBaran، m naizar و یک نفر دیگر از این ارسال تشکر کرده اند.
  9. مدیر ارشد عضو کادر مدیریت ✪مدیر ارشد✪

    تاریخ عضویت:
    ‏29/7/15
    ارسال ها:
    21,352
    تشکر شده:
    99,460
    امتیاز دستاورد:
    148
    جنسیت:
    مرد
    آهنگ قدیمی با من صنما با صدای شهرام ناظری فراموش نشدنی هست

    با من صنـــما؛ دل، یک دله کن…♯♫♪
    گر سر نَنَهم؛ آنگه گِله کـــن…♯♫♪

    مجنون شـــده ام، از بهر خدا…♯♫♪
    زان زلف و مَرام یک سـلسله کن…♯♫♪

    آخر تو شــــبی، رحمی نکنی…♯♫♪
    بر رنــــگ و رُخِ همچون زرِ مـــــن…♯♫♪

    تو سرو و گلی؛ من ســــایه یِ تو…♯♫♪
    من کُشـــته یِ تو؛ تو حــــیدرِ من…♯♫♪
     
    Anoosh، SiavashBaran، M @ H @ K و یک نفر دیگر از این ارسال تشکر کرده اند.
  10. کاربر مفید

    تاریخ عضویت:
    ‏29/8/12
    ارسال ها:
    835
    تشکر شده:
    2,776
    امتیاز دستاورد:
    113
    تکه سنگی شبیه صنم

    شهامت نداری که باور کنی
    در اندوه شب بی صدا مرده ام
    و َاز قصه ات تکه ای سنگ را
    شبیه " صنم " تا ابد برده ام

    شهامت نداری که خاکم کنی
    نوشتی مرا در دل ِ قصه ها
    همان دختر ِ خفته از زهر سیب
    و بیداری اش در پس ِ بوسه ها

    ولی "عشق ِ من" مردنم واقعیست!
    هدرشد دلت در شب ِ تیره ام
    تو محکم بمان و ُمرا دفن کن
    که مثل ِ جسد بر خلاء خیره ام

    در اوج هراست چرا زل زدی
    به سنگی شکسته، تنی نیمه جان
    به روحی که از جسم ِ بیمار ِ من
    فراری شده ، رفته تا آسمان

    شهامت نداری که باور کنی
    در اندوه ِ شب بی صدا مرده ام
    و از قصه ات تکّه ای سنگ را
    شبیه " صنم" تا ابد برده ام

    صنم میرزازاده نافع
     
    Anoosh، m naizar، SiavashBaran و یک نفر دیگر از این ارسال تشکر کرده اند.