شروع موضوع توسط حــنا 25/7/20 در انجمن اشعار
زان دم که دیدمت؛ دیوانه تر شدم
نسیم روحپرور دارد امشب
پیش دو نرگس خوشش کشته نگر دل مرا
نخفتهام ز خیالی که میپزد دل من
وقت است که همچون مه تابان به درآیی
غیر لیلا رنج مجنون را نمی فهمد کسی
نور خورشید می دهد ما را
یک شب ترا ز مرمر شعر آفریده ام
گر چنینی گر چنانی جان مایی، جانِ جان
آشنای تو منم بر در بیگانه مرو...
نام های کاربری را با استفاده از کاما (،) از هم جدا کنید.