شروع موضوع توسط حــنا 25/7/20 در انجمن اشعار
عشق قَهار است و من مقهور عشق مولانا
کسی که روی تو دیدست حال من داند
; هرچه آزارم رساندی از تو بیزارم نکرد...
من از تو روی نپیچم گرم بیازاری
که در طریقت ما کافری است رنجیدن
تو کان قند و نباتی ، نبات تلخ نگوید
فیض کاشانی دل ربودی و جان فدای تو شد
که تو ای عشق همان پرسش بی زیرایی
بر سر کوی تو ، عقل از سر جان برخیزد
#فروغی_بسطامی عمری که صرف عشق نگردد بطالت است
نام های کاربری را با استفاده از کاما (،) از هم جدا کنید.