شروع موضوع توسط حــنا 25/7/20 در انجمن اشعار
روزگاریست که سودای بتان دین من است
غرق شکوفه می کنی ای عشق! خانه را حسین منزوی
انگار که نیستی چو هستی خوش باش
خوشا به بخت بلندم که در کنار منی
به کسم مکن حواله ،که به جز تو کَس ندارم
خوبانِ جهان جمله گدایند و تو سلطان
رنجِ تو بر جانِ ما بادا، مبادا بر تنت.. [مولانا]
دلبرت وقتی کنارت نیست کوری بهتر است...
عشق درسی است که در مدرسه حاصل نشود
در دلم باز هوائی ست که طوفانی توست منزوی
نام های کاربری را با استفاده از کاما (،) از هم جدا کنید.