شروع موضوع توسط حــنا 25/7/20 در انجمن اشعار
صفت چراغ داری چو به خانه شب درائی مدلانا
دل بے حوصلہ صدبار فروریختہ بود #فاضل_نظرے
ای جان چو رو نمودی،جان و دلم ربودی...
خونین دلم ز طالعِ روزگارِ خویش عبید_زاکانی
در همه دير مغان نيست چو من شيدايي
از خدا مي طلبم صحبت روشن رايي
گر جانِ عاشق دَم زند، آتش در این عالم زند
دوست در خانه و ما گرد جهان گردیدیم به قلم مشرف الدین مصلح بن عبدالله شیرازی
هر کسی را به تو این میل نباشد که مرا
بگو دومرتبه این را که : " دوستت دارم " نجمه زارع
نام های کاربری را با استفاده از کاما (،) از هم جدا کنید.