بگذار تا مقابل روی تو بگذریم دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم شوق است در جدایی و جور است در نظر هم جور به که طاقت شوقت نیاوریم روی ار به روی ما نکنی حکم از آن توست بازآ که روی در قدمانت بگستریم ما را سریست با تو که گر خلق روزگار دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم گفتی ز خاک بیشترند اهل عشق من از خاک بیشتر نه که از خاک کمتریم از دشمنان برند شکایت به دوستان چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم آواز نوا . استاد شجریان
ناگهان چقدر زود دیر می شود حرفهای ما هنوز ناتمام… تا نگاه می کنی وقت رفتن است بازهم همان حکایت همیشگی ! یا علی ۱۱ بهمن ۹۹
- با من خیال کن که نشستی کنارِ من، تو قِصه گفتی، من قصه خواندهام . با من خیال کن شب از سَر گذشت و رفت .. بیدار ماندهای، بیدار ماندهام .. _هوووم.. ۶ اسفند ۹۹؟
یه وقتایی باید رفت…! اونم با پای خودت…! باید جاتُ تو زندگی بعضی ها خالی کنی…! درسته تو شلوغیاشون متوجه نمیشن چی میشه…! ولی بدون… یه روزی… یه جایی… بد جوری یادت می افتن که دیگه خیلی دیر شده خیلی…
تو روابط با همدیگه تعارف نداشته باشین و بیخودی قربون صدقه هم نرین سریع تکلیفتون رو باهم مشخص کنید یا باشه یا نه ! هی بری بیای اون بره بیاد نمیشه که ! فقط اینطوری از هم زده میشید اگرم تصمیم گرفتید پای تصمیمتون وایستید همین اصل رو همه رعایت کنند جامعه بهتری داریم ..
همه اتفاقات بزرگ که شاید دور از ذهنامون باشه تو یک لحظه میفته. تو یک لحظه در قرعه کشی برنده نیشی. تو یک لحظه تصادف میکنی . تو یک لحظه از عزیزانت جدا میشی . تو یک لحظه سایت خاموش میشه . تو یک لحظه میمیریم. همدیگر رو بغل کنید ... شاید اون لحظه ، اخرین اغوش عمرتان باشه . حلال کنید . یاعلی
- چقدر کلمه «سابق» عجیبه . دوستِ سابق، عشقِ سابق، خونه سابق، حالِ سابق، آدم سابق. یه جوریه انگار داریم به جایِ زخمهامون نگاه میکنیم . ۲۴ ۱۲ ۹۹