گُل بکاریم ، از دل گِل گُل براریم ، در زمستان ، در بهاران ، زیرِ باران گُل بکاریم .. گر بخواهیم ، گر نخواهیم ، باغبانِ روزگاریم ..
خواب دیدم آسمون از چشمِ ماه افتادهبود ، خونِ من از گوشهیِ چشمِ تو راه افتادهبود ، خواب دیدم سایهای بودم که همراهی نداشت ، تویِ خوابم یه فرشته بالهاشو جا گذاشت .. ، علیزندوکیلی / بر باد رفته
گُلهایِ شمعدانی همه شکلِ تو هستند .. ، یک چکه ماه افتاده بر یادِ تو وُ وقتِ سحر این خانه لبریزِ تو شد ، شیرینبیان حلوایِ تر
من میدونم بات می مونم عشق تو شد رنگ خونم دنیام بنفش روزهام گذشت تو سرخ و آبی مثله سرابی مست و یاغی تو ساقی جامم دست تو چرا بی تابی