گاهی اوقات خسته ميشی از قوی بودن! دلت ميخواد يك استعفانامه بلند بنويسی از قوی بودن، بعد هم وسايلتو جمع كنی و بری یه جای دور، قوی بودن بد نيستا، نه! فقط آدمه ديگه، خسته ميشه! دلت ميخواد بری یه جای دورِ دور. جايی كه اگر ازت پرسيدن قوی هستی يا ضعيف، بگی خیلی ضعيف! يكی زير بال و پرمو بگيره و جای من قوی باشه، و من زير چترش خوب استراحت كنم. استراحتی قد یک عمر، قد تمام خستگيام، قد تمام قوی بودنام …
- پرسیدند که غریب کیست؟ گفت: «غریب نه آن است که تنش در این جهان غریب است، بلکه غریب آن است که دلش در تن غریب بُوَد و سِرَّش در دل غریب بُوَد .»
بیبی همیشه میگفت دلتنگی دردِ بیدرمونه. هرچقدرم تلاش کنی نمیتونی از شرش خلاص شی. فقط یه نفره که میتونه دلِ تنگ و ناآرومتو آروم کنه، همونی که دلتنگیتو به خودش گره زده.
- جانِ شیرینم؛ گمان میکنی بیرون جهیدن از حُزنِ روییده در گلو که تو را به سکوت نشانده و سایهوار نیز هست، ساده است؟