یه قسمت از آنشرلی رو دوباره دیدم انقدر به رابطه ش با دیانا حسودیم شد که رفتم پشت بخاری اتاقم آروم گریه کردم آدم هوس رفیق اینجوری میکنه
من عاشـق امروزم چقدر كار برای امروز دارم... باید لبخند بزنم شاد باشم با عزیزانم مهربان باشم و عاشـقانه زندگی کنم...
من خانــــــه را "پر از رنگ میکنم" پر از عطرِ زندگی، گل میخرم، نان گرم میکنم و شعر مینویسم...و باور میکنم کلام فروغ را کـــــه : زندگی یعنی همین "بهانههای کوچکِ خوشبختی"
تو دوست داشتنی ترین نسخه ای هستی که می شود پیچید!به دست و پای زندگی من... تا هی قد بکشی توی لحظه هایم و حالم را خوب تر کنی...
صدای خنده های تو افتادن تکه های یخ است در لیوان بهار نارنج بخند! می خواهم گلویی تازه کنم... محسن حسینخانی
من از تمام این دنیا عشق میخواهم و مُشتی شعر، گلهای شمعدانی پشت پنجره، و لبخندهای تو که تکثیر میکند عشق را به بی نهایت
بوکوفسکی در جایی نوشت که ما همه خواهیم مُرد، همه ما، عجب سیرکی! همین به تنهایی باید کافی باشد تا همدیگر را دوست داشته باشیم ولی اینطور نیست، ما در برابر مسائل بی اهمیت زندگی وحشتزده و ویران میشویم، ما در هیچ و پوچِ زندگی غرق شدهایم!