چه تعبیری خدا در نقطه دارد که تفسیری جدا هر نقطه دارد به تعداد بهار عمر زهرا همین اندازه کوثر نقطه دارد . . . (سوره ی کوثر 18 نقطه دارد)
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ خدا برای روشن شدن جهانش «نور» میخواست ... تو را آفرید
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ رفت توی نخلستان. زانو زد کنار چاه. دست هایش را گذاشت روی دیواره آن، در دو طرف. سرش را برد پایین، پایین تر.. شانه هایش لرزید، عکس ماه روی آب هم..!! داشت حرف می زد. اول آرام بعد بلند تر.. صدای مبهم حرف و گریه به هم آمیخته بود.. هق هق می کرد.. ؛ بعد از فاطمه حرف هایش را برای چاه می زد.. کسی را نداشت دیگر..
ای تاج سر عالم و آدم زهرا! از کودکیم دل به تو دادم زهرا آن روز که من هستم و تاریکی قبر جان حسنت برس به دادم زهرا!
بریز آب روان اسما، ولی آهسته آهسته به جسم اطهر زهرا ولی آهسته آهسته بریز آب روان تا من، بشویم مخفی از دشمن تنش از زیر پیراهن، ولی آهسته آهسته ببین بشکسته پهلویش، سیه گردیده بازویش تو خود ریز آب بر رویش، ولی آهسته آهسته همه خواب و علی بیدار، سرش بنهاده بر دیوار بگرید از فراق یار، ولی آهسته آهسته حسن ای نورچشمانم حسین ای راحت جانم بنالید ای عزیزانم، ولی آهسته آهسته بیا ای دخترم زینب به پیش مادرت امشب بخوان او را به تاب و تب، ولی آهسته آهسته روم شب ها سراغ او، به قبر بی چراغ او کنم زاری ز داغ او، ولی آهسته آهسته